به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما، فارغ از صبوری مردم این خطه، سه دهه خشکسالی شدید و وضعیت نامطلوب استان در اکثر شاخصهای توسعه گویای این نکته است مسئولان و برنامهریزان ارشد کشور باید تمرکز و توجه مضاعفی به سیستان و بلوچستان داشته باشند.از سوی دیگر مردمان سیستان و بلوچستان به سبب هممرز بودن با پاکستان و افغانستان همواره هزینههای سنگینی بابت حضور در خط مقدم مبارزه با قاچاق موادمخدر متحمل شدهاند.
بیثباتی در افغانستان و وابستگی به آب هیرمند یکی از اکوسیستمهای مهم کشور یعنی تالابهای بینالمللی هامون که میان ایران و افغانستان واقع شده را دستخوش تحولات ناخوشایندی کرده است. به این ترتیب مردمی که با اندک تجارت چمدانی میتوانستند لقمهنانی به چنگ آورند به سبب سختگیری و دیوارکشی در مرز از آن محروم شدند. خشکسالی و جاری نشدن حقابه هیرمند این مشکلات را دوچندان کرده است.
از سوی دیگر در جنوب این استان با وجود موقعیت بسیار مهم و ژئوپلتیک بندر چابهار به دلیل توسعهنیافتگی راهها و فقدان زیرساختهای لازم برای تجارت از یک سو و توسعهنیافتگی مورد نیاز برای تجارت، امکان اشتغال در حداقل ممکن بوده و مردم این خطه به شدت از بیکاری در رنج به سربردهاند. فقدان مولفههای رفاه و نبود دسترسی به مولفههای فرهنگی – فراغتی از قبیل استخر و کتابخانه جای خود دارد.
از طرف دیگر با وجود تأکید رهبر انقلاب مبنی بر توسعه سواحل مَکُران به جز چند اقدام دولت یازدهم در توسعه بندر چابهار و همچنین ایجاد پایانه صادرات نفت در بندر جاسک هیچ تلاش موثری عملی نشده است و هیچکس چه نهادهای دولتی و چه حکومتی تا این لحظه مورد پرسش قرار نگرفتهاند که چرا توصیه رهبری در مورد توسعه سواحل مَکُران را عملی نکردهاند. در چنین شرایطی وقتی اندک راههای درآمد مردم در نبود اشتغال پایدار محدود به سوختبری میشد، مبارزه با سوختبری هم بر مشکلات مردم افزود.
در اسفند ۱۳۹۹ وقتی چند سوختبر به ضرب گلوله ماموران کشته شدند و موضوع به اعتراض مردم سراوان و دیگر شهرهای مرزی انجامید پاسخ مناسبی به مردم داده نشد. آن زمان نیز مانند امروز دسترسی مردم به اینترنت قطع شد. مردمی که عزیزانشان به ناچار سوختبری کرده و این راه کشته شده بودند حتی نتوانستند داغ بر دل نشسته خود را مرهمی بگذارند و همه مسئولان ارشد محلی و کشور از آنها خواستند برای آنکه اعتراضشان مورد سوءاستفاده واقع نشود آرامش خود را حفظ کنند و چه بسا سکوت اختیار کنند. اما حتی پس از آرام شدن اوضاع نیز پاسخ مناسبی به مردم آزردهخاطر داده نشد.
مرزبانان همیشگی ایرانزمین همچنان از نبود اشتغال پایدار و فرصتهای شغلی از یکسو و نداشتن رفاه حداقلی در رنجاند. در چنین شرایطی وقتی پرسش و مطالبهای دارند نباید پاسخ به آن را اینچنین به حاشیه راند که احساس بیتوجهی کنند. اگر به فرهنگ بومی این خطه هم توجه داشته باشیم میتوانیم بیشتر درک کنیم که وقتی خانوادهای از منظر مسائل ناموسی آزرده شده باشند پاسخ ندادن به مطالبه آنها چقدر میتواند به بروز خشم منجر شود.
اگر قرار باشد مردم سیستان و بلوچستان برای آنکه فضا مورد سوءاستفاده دشمن قرار نگیرد آرامش خود را حفظ کنند و منتظر اجرای قانون باشند نیازمند اعتمادسازی و اقناع هستند؛ چیزی که مسئولان به آن کمتوجه بودهاند. بنابراین در وضعیت کنونی بیش از هر زمان دیگری لازم است به مردم این اطمینان داده شود که حقشان محفوظ است و صدایشان شنیده شده است.
شاید مهمتر این باشد که برخلاف رویه قبل که خط و نشان برای دشمنان و سوءاستفادهکنندگان کشیده میشد این بار عملاً سوءاستفادهکنندگان به سزای عملشان برسند ولی با مردم با زبانی به غیر از زبانی که با سوءاستفادهکنندگان سخن گفته میشود، صحبت شود. چه بسا لازم باشد از افرادی در مدیریت فضای این استان استفاده کنیم که مردم نسبت به آنها پیشداوری نداشته باشند. آنچه بیش از هر زمان دیگری در سیستان و بلوچستان به آن نیاز داریم توجه به صدایی است که مرزنشینانمان همیشه سردادهاند ولی کمتر شنیده شده است.
نظر شما