سلامت نیوز: 14دختر روستای « شوتاور» کهگیلویه و بویراحمد مدرسه ندارند، یعنی مدرسه دارند اما چون معلمی برایشان نیامده، دخترها را فرستادهاند هفت کیلومتر دورتر در مدرسه روستای قلعه رئیسی.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری ،پدرها و مادرها اول باورشان نشده و چند نفری رفتهاند آموزش و پرورش استان تا شاید فرجی شود و معلمی برای دختران نوجوانشان طلب کنند. وقتی مسئولان آموزش و پرورش به صراحت گفتهاند که امکانش نیست و دختران باید راهی مدرسه شبانهروزی قلعه رئیسی شوند، اعتراضهای علنی شروع شده و موضوع را از طریق جوانترهای روستا که راهی شهر شده بودند،
به توییتر و اینستاگرام کشاندند تا شاید مسئولان آموزش و پرورش در ساختمان اصلی وزارتخانه در تهران صدایشان را بشنوند و برای دخترانشان معلم بفرستند اما وقتی هیچ پیک امیدبخشی از تهران به سمت شوتاور نرفت، خانوادهها جلوی رفتن دختران را به مدرسه قلعه رئیسی میگیرند.
اما داستان به همین تلخی تمام نمیشود. مسئولان آموزش و پرورش بعد از یک هفته که از مهر گذشت و دخترکان به جای مدرسه در خانه ماندند و خبر ترک تحصیلشان در فضای مجازی پیچید، رفتند شوتاور و قول دادند که برای دخترها سرویس حملونقل بگذارند.
خانوادهها اگرچه نگران تعطیلی کامل مدرسه بودند ولی به این وعده موقت تن دادند، اما حالا از سرویس مدرسه خبری نیست و دخترها با نیسان و ماشین بین راهی میروند قلعه رئیسی تا بتوانند این 3 سال باقی مانده را درس بخوانند و دیپلم بگیرند. « تلاش زیادی شد ولی بیفایده بود. موضوع فقط این 14تا دخترمون نیستن.
120دانشآموز ابتدایی و 80دانشآموز راهنمایی داریم که وقتی برسن به دبیرستان، مدرسهای ندارن که برن. یعنی ساختمون مدرسه هست ولی مدیر و معلم نداره. مردم شوتاور از این نگرانن که برای همیشه در مدرسه روستا بسته شه و بچهها تو سالهای بعد اسیر راه به این روستا و اون روستا بشن. یعنی 200تا دانشآموز که سالهای بعد میرسن دبیرستان، کم هستن که میگن واسشون نمیتونیم معلم جور کنیم؟»
پدر یکی از بچهها این را با ناراحتی میگوید و هنوز امید دارد که مدرسه شوتاور جان دوباره بگیرد.وضعیت نابسامان ادامه تحصیل دانشآموزان دختر شوتاوری یک داستان استثنایی و خاص نیست که برای نخستین بار در ایران رخ داده باشد، این معضل سالیان درازی است که گریبان بسیاری از دختران را در روستاهای سراسر کشور بهخصوص در مناطق مرزی گرفته و منجر به ترک تحصیل آنها شده است.
ترک تحصیل 18درصد دختراندر مقطع متوسطه
آمار منتشر شده از سوی مدیرکل دفتر امور بانوان وزارت آموزش و پرورش نشان میدهد که در کل کشور آمار پوشش تحصیلی دختران در مقطع ابتدایی 98درصد است که در متوسطه دوم به 80درصد سقوط میکند. البته فعالان حقوق کودک و فعالان زن این آمار را قبول ندارند و میگویند که آموزش و پرورش آمار دقیق دختران بازمانده و ترک تحصیل کرده را ارائه نمیکند.
فرحناز میناییپور درباره علت سقوط 18درصدی دانشآموزان دختر در مقطع متوسطه دوم به همشهری میگوید که « در مناطق روستایی مدرسه ابتدایی دایر میشود و حتی برای 5تا 6دانشآموز معلم میفرستند اما چون برای مقطع متوسطه به چندین معلم در یک مقطع برای دروس مختلف نیاز هست و آموزش و پرورش با کمبود شدید نیرو مواجه شده، امکان سرویسدهی به دانشآموزان کم تعداد دوره متوسطه در روستاها وجود ندارد.
بهعبارت دیگر برای آموزش و پرورش نمیصرفد و این امکان وجود ندارد که این تعداد معلم را به فلان روستا بفرستد.»او ادامه داد: « در نتیجه یکی از راههایی که پیشبینی کردهایم، ساخت مدارس شبانهروزی است تا دانشآموزان از مناطق دوردستی که در آنجا امکان احداث دبیرستان نیست به این مدارس بیایند و درس بخوانند و پنجشنبه و جمعهها به خانههایشان بروند. در این مورد باز هم مقداری مسائل فرهنگی و اقتصادی اثرگذار است که مانع میشود دانشآموزان دختر به مدارس شبانهروزی بروند در نتیجه پایه ابتدایی را میخوانند و دیگر ادامه تحصیل نمیدهند.»
استدلالهای میناییپور حاوی نکته جدیدی نیست، سالهاست که مسئولان وزارت آموزش و پرورش میگویند که مشکل ادامه تحصیل دانشآموزان در مناطق روستایی محروم، پراکندگی بیش از حد روستاها در ایران و ناممکن بودن تامین معلم برای همه آنهاست.
چارهای که مدیران آموزش و پرورش برای حل مشکل به آن رسیدهاند، 2 چیز است: اول تعطیلی مدارس کوچک روستایی و جایگزین کردن مجتمعهای بزرگ آموزشی در یک منطقه محوری است که دانشآموزان همه روستاها برای ادامه تحصیل به آن بروند.
دوم تاسیس مدارس شبانهروزی و امکان اقامت دانشآموزان دختر در آنهاست. موضوعی که هم رخشانیمهر، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور هم سلطانیان، معاون آموزش دوره دوم متوسطه وزارت آموزش و پرورش مفصل دربارهاش توضیح دادند.مهرالهرخشانیمهر در اینباره به همشهری گفت: « توصیه و تأکید برنامه استاندارد فضا و تجهیزات آموزشی» این است که مدارس کوچک نسازیم و مجتمع آموزشی را جایگزین آن کنیم.
در روستاها هم بنا داریم که با محوریت یک روستا مدرسه بسازیم یعنی به جای ساخت مدارس کوچک در روستاها، یک روستا را مرکز بگیریم تا دانشآموزان از روستاهای دیگر برای تحصیل به آنجا مراجعه کنند.»سلطانیان هم به ایلنا گفته بود: ما طرح «روستای مرکزی» را برای ادامه تحصیل دختران و پسران مناطق محروم داریم.
یعنی روستایی که به نسبت دیگر روستاها مرکزیت دارد را متولی قرار میدهیم و سعی میکنیم با گذاشتن سرویس رفتوآمد برای دانشآموزان روستاهای دیگر آنها را به مدارسی که امکانات بیشتری دارند، منتقل کنیم.همچنین سعی کردهایم در مدارس شبانهروزی دانشآموزان متوسطه را جذب کنیم. دانشآموزان بهخصوص دخترانی که به لحاظ بُعد مسافت امکان رفتوآمد ندارند میتوانند از امکانات مدارس شبانهروزی مثل خوابگاه استفاده کنند.
حتی ما اجازه دادهایم کلاسهای ضمیمه در مدارس دوره اول متوسطه در مناطق دور و حاشیهای هم تشکیل شود. یعنی اگر یک مدرسهای در دوره دوم متوسطه تعداد دانشآموزانش کم است با دوره اول متوسطه در یک جنسیت و در یک مدرسه اینها با هم ادغام شوند تا هر دو بتوانند از امکانات استفاده کنند.»
اما این دو اقدام نهتنها مشکل ادامه تحصیل دانشآموزان بهویژه دختران را حل نکرده بلکه مواردی مانند معضل دانشآموزان دختر روستای شوتاور نشان داده که حتی امکان ترک تحصیل آنها هم وجود دارد چون از یک سو آموزش و پرورش سرویس حملونقل برای دانشآموزان روستایی نمیگذارد و از سوی دیگر خانوادههای روستایی اجازه اقامت شبانه دخترانشان را دور از خانه نمیدهند. فرحناز میناییپور، مدیرکل امور بانوان وزارت آموزش و پرورش در اینباره گفت:
«این مشکل فرهنگی را در بسیاری از مناطق روستایی داریم که خانوادهها اجازه نمیدهند دخترانشان برای ادامه تحصیل به روستای دیگر یا مناطق شبانهروزی بروند و همین هم باعث ترک تحصیل آنها میشود.»
وقتی از میناییپور میپرسم که آموزش و پرورش بهعنوان تنها سفیر فرهنگی حاضر در روستاها طی 40سال گذشته چرا نتوانسته ضرورت درس خواندن دختران را بین خانوادهها جا بیندازد؟ میگوید که «آموزش و پرورش تنها سفیر فرهنگی نیست و تلویزیون هم در خانهها میتواند فرهنگسازی کند.» وقتی تأکید میکنم که طبق قانون، آموزش و پرورش وظیفه نظارت و شناسایی خانوادههایی که مانع از تحصیل فرزندشان میشود را دارد ولی این امکان برای سایر دستگاههای فرهنگی مهیا نیست، توضیح داد:
«آموزش و پرورش دو سالی هست که دانشآموزان در سن تحصیل را که در مدرسه حضور ندارند شناسایی میکند و خواهان بازگشت آنها به مدرسه است ولی به هر حال ممکن است خانوادهها مانع شوند.»
به جز میناییپور، سلطانیان هم به این موضوع تأکید میکند: «ما از سیستم متمرکزمان در حوزه مرکز برنامهریزی و منابع انسانی از سامانه سَناد اسامی تمامی دانشآموزان که در سال تحصیلی جدید در هیچ مدرسهای ثبت نام نشدهاند را با تفکیک استان، منطقه، مدرسه و جنسیت میگیریم و این اسامی را به ادارات کل آموزش و پرورش استانها میدهیم.
یک مهلت دو سه ماهه هم به آنها میدهیم تا مدیران مدارس پیگیری کنند ببینند دانشآموزان کجا هستند ولی به هر حال موانعی هست که در نهایت مانع از درس خواندن این افراد میشود که مهمترین آنها سبک زندگی در روستاهاست.»همانطور که از سخنان مسئولان آموزش و پرورش پیداست، آنها خود را موظف به تغییر نگاه والدین و فرهنگسازی در حوزه آموزش رسمی کودکان نمیدانند و این موضوع را به سبک زندگی در روستاهای ایران حواله میدهند و حالا این مشکل نسل به نسل تکرار میشود بدون اینکه خط پایانی برای آن بشود متصور بود.زهرا نهضت، فعال حقوق زنان در اینباره میگوید:
«برنامهای که آموزش و پرورش برای تامین معلم و مدرسه در روستاهای ایران پیاده کرده، اشتباه است و حتی تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل را افزایش میدهد؛ به دوعلت، اول اینکه پراکندگی و فاصله روستاهای ایران بسیار زیاد است و راههای ارتباطی ناایمن و غیراستاندارد هستند و وقتی یک مدرسه بین مثلا 5 روستا ساخته میشود، قطعا باعث ریزش دانشآموزان در 4 روستای دیگر میشود.
دوم اینکه متولیان فرهنگی روی ضرورت تحصیل دختران در روستاها تلاشی نکردند.»نهضت معتقد است که آموزش و پرورش در ترغیب و تشویق خانوادهها برای ادامه تحصیل دختران و حتی پسرانشان کمفروشی میکند. « نکته بعدی وضعیت آموزش در مناطق روستایی است.
از اواسط دهه 80 تاکنون کیفیت آموزش در روستاها رو به وخامت رفته و هیچ نهاد نظارتی خارج از آموزش و پرورش این موضوع را رصد نمیکند. درست است که در اغلب نواحی ایران مدرسه ساختهاند و معلم به آنجا میرود ولی کیفیت آموزش مهم است.
فعالان حقوق کودکان که به مناطق محروم سفر میکنند، میگویند که کودکان و نوجوانان در حد خواندن و نوشتن و حل مسائل ساده ریاضی هم در ماندهاند. موضوعی که اخیرا اسماعیل آذرینژاد، روحانی فعال در کهگیلویه و بویراحمد به صراحت به آن اشاره کرد.»
به جز کمبود معلم در روستاها و مشکلات فرهنگی حل نشده در آن مناطق، معضلات دیگری هم گریبان تحصیل دانشآموزان بهویژه دختران را گرفته است، مانند آنچه هماکنون دانشآموزان دختر روستای عنافچه شهرستان باوی در خوزستان درگیر آن هستند.
آنطور که ایلنا نوشته پل ارتباطی روستا به سمت شهر ملاثانی تخریب شده و دختران باید با قایقهای قدیمی به مدرسه آن سوی آب بروند و حالا از ترس بارشهای زمستانی که ممکن است آنها را در رودخانه کارون غرق کند، تعدادی از آنها پیشاپیش ترک تحصیل کردهاند.
نظر شما