سلامت نیوز: محمدابراهیم رئیسی، کارشناس اقتصاد آب معتقد است با اقتصاد یارانهای نمیتوان به یک کشاورزی اقتصادی و پررونق دست پیدا کرد.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه وقایع اتفاقیه در ادامه می نویسد: بههمیندلیل، وقتی پیش از تعیین وقت مصاحبه و در صحبتهای اولیه تلفنی، به او توضیح دادم موضوع گفتوگو درباره «کشت فراسرزمینی» است، معتقد بود شما بحث را از وسط قصه پرغصه کشاورزی شروع کردید. اگر قرار است من صحبتی دراینزمینه داشته باشم، نظراتم کاملا بر پایه اعداد و ارقام کارشناسی بوده که بهخوبی گویای آن است که ایران هنوز به مرحلهای نرسیده که بتواند خارج از سرزمین هم کشاورزی کند. بلافاصله پرسشی هم مطرح کرد که در جریان گفتوگو بهصورت مستند به آن پاسخ داد: «اصلا چرا باید این کار را انجام داد؟ اول، باید ارزیابی شود برای چه میزان مصرف، قرار است محصول کشاورزی تولید کنیم که این سرزمین پاسخگوی تولیدمان نیست، بعد به سرزمینهای دیگری برویم.» او درعینحال به این نکته مهم هم اشاره کرد که در کشت فراسرزمینی، مزیتهای بسیاری وجود دارد که اتفاقا ایران به این مزیتها نیاز دارد اما روز مصاحبه برای شما توضیح خواهم داد که به چه دلیل بخش کشاورزی ایران، آمادگی اجرای این سیاست خوب را ندارد.
***
قبل از هر توضیح دیگری، درباره کشاورزی داخل سرزمین یا فراسرزمین باید به این نکته اشاره کنم که قرار است درباره وضعیت کشاورزی در کشوری صحبت کنیم که راندمان مصرف آب در آن بهسبب شیوه سنتی، پایین و بخش عمده مصرف آب آن در بخش کشاورزی از آب زیرزمینی است و یارانه انرژی تأثیر غیرقابل انکاری بر مصرف آب و تولید محصولات کشاورزی دارد. در چنین شرایطی که سبب دسترسی کشاورز به آب زیرزمینی با هزینه کم میشود، نمیتوان توقع زیادی از بهرهوری داشت. بهویژه اینکه پرداخت یارانه موجب شده است انرژی در ایران بسیار در دسترس و ارزان باشد؛ به همین علت هم انرژی ارزانقیمت در کشور ما رابطه تنگاتنگی با مصرف آب در بخش کشاورزی ایران دارد؛ همان اتفاقی که سالها موجب ازدیاد برداشت از سطح آبهای زیرزمینی و وضعیت بحرانی آب در کشور شده است. با این توضیح، شاید یکی از راههای حفظ منابع آب در ایران، اصلا خود آب نباشد بلکه پرداختن به اصلاح موضوع قیمت انرژی و یارانهای باشد که برای آن پرداخت میشود اما متأسفانه این نکته بسیار مهم موردی بوده که معمولا در مباحث مربوط به حفظ آبهای زیرزمینی مغفول مانده؛ بنابراین در بسیاری از موارد- و شاید همیشه- راهکارهای مقابله با بحران آب در ایران موفقیتآمیز نبوده است؛ تا اینکه بهدنبال آن باشیم که با برخورد قانونی چاهها غیرمجاز پر شده، خاطیان جریمه شوند و چهبسا عدهای که معیشتشان با پرکردن این چاههای به خطر افتاده، واکنشهای اجتماعی نشان دهند، باری از دوش بحران آبی در کشور برنمیدارد، بدونآنکه به فکر معیشت کشاورزان بوده و راهی برای جبران آن نداشته باشیم. دولت است که باید در یک نگاه جامع و دیدگاه کلان، آگاه به وضعیت آبی کشور باشد. وگرنه برق ارزانقیمت حتی به کشاورزان اجازه میدهد که برای درآمد کوتاهمدت خود، آبشیرینکن سر زمینهایشان ببرند و آبی را که با انرژی ارزان به سطح زمین کشاندهاند با انرژی ارزان شیرین کرده و محصولاتی مثل هندوانه و صیفیجات تولید کنند که تولید این محصولات در این بیآبی شاید ضرورت چندانی هم نداشته باشد. توجه به ضررهای ناشی از مصرف بیرویه آبهای زیرزمینی بیشک سبب میشود کشاورزی در بسیاری از استانها توجیه اقتصادی خود را از دست بدهد.
این وضعیت در کدام شهرهای ایران بیشتر دیده میشود؟ به نظر میرسد شهرهای جنوبی بیشتر با این معضل دست و پنجه نرم میکنند.
همینطور است. در جنوب کشور، مجموعهای از عوامل که منجر به بحران آب میشوند، وجود دارد. در حالت کلی، چند اتفاق مختلف میتوانند بهعنوان عوامل این بحران معرفی شود؛ شرایط اقلیمی، مصرف بیرویه و بهرهوری پایین کشاورزی. حالا در جنوب کشور، گرمای شدید و تبخیر منابع آبی هم به مشکلات قبلی اضافه شده است اما شمال کشور هم که در ظاهر به نظر میرسد باید شرایط مناسبی دراینباره داشته باشد نیز با این مشکل مواجه است.
پس چشمانداز کشاورزی در جنوب چندان امیدوارکننده نیست؟
از صحبتهای من اینطور برداشت نکنید. با وجود همه مشکلاتی که درباره آن گوشزد کردم، به این مفهوم نیست که در یک چارچوب درست اقتصادی نشود یک کشاورزی اقتصادی و اصولی انجام داد. تمام حرف من این است که اصول ارزیابی اقتصادی باید در تولید محصولات کشاورزی دیده شود؛ چه در سرزمین، چه فراسرزمین. این را از آن جهت میگویم که موضوع صحبت شما، ارزیابی وضعیت کشت فراسرزمینی بود اما به عقیده من، این موضوع وقتی مطرح میشود که وضعیت کشاورزی در سرزمین ما هم جای بحث دارد. از سالها پیش تاکنون، اتفاقاتی در این سرزمین افتاده که مشکلات عدیدهای را برای کشاورزان داخلی ایجاد کرده و به نظر میرسد رفع این مشکلات قبل از هر ایده جدید دیگری باید در اولویت قرار بگیرد. ما درحالحاضر با دو مشکل بزرگ روبهرو هستیم که یا باید با آن کنار بیاییم و سازگار شویم یا آنکه اثرات منفیاش را کاهش دهیم؛ از یکسو، برداشت بیرویه از آب زیرزمینی داریم و دیگر آنکه افزایش تولید گازهای گلخانهای و گرمایش جهانی بهشدت تغییرات اقلیمی را همراه با جهان در ایران بهوجود میآورند. معنی این تغییرات اقلیمی آن است که بهشدت در حال ازدستدادن منابع آب تجدیدپذیر خود در اثر تبخیر بیشتر و در نتیجه، سطح زیر کشت هستیم.
آمار مستندی دراینباره وجود دارد؟
ایران درحالحاضر، سومین گزارش ملی تغییر آبوهوایی خود را بنابر تعهدی که به سازمان ملل و کنوانسیون بینالمللی تغییرات اقلیم درباره تهیه گزارش میزان انتشار گازهای گلخانهای دارد، به این سازمان فرستاده است. این گزارشها در سایت دفتر تغییرات آبوهوایی هم قابل دسترس است. این گزارش میگوید: آسیبپذیرترین نوع تولیدات کشاورزی در ایران، تولیدات دیم بوده و این نوع تولید بسیار وابسته به میزان توزیع فصلی و بارندگی است. براساس تحقیقات انجامشده از سوی این دو سازمان، عملکرد گندم دیم در سال ۲۰۲۵، در حدود ۲۶ و ۲۰ درصد و در سال ۲۰۵۰، در حدود ۳۶ و ۳۷ درصد کاهش پیدا میکند. این درحالی است که کل برنامه تولید گندم دیم در ایران بیش از هزار و ۲۰۰ کیلوگرم نیست. اوضاع وقتی نگرانکنندهتر میشود که ما از ۱۶ میلیون هکتار زمین کشاورزی که داریم در حدود ۴۷ درصد، آبی و مابقی آن دیم است که سهمی قابلتوجهی در تولید دارد؛ بهطور مثال، 30 درصد از تولید گندم کشور از اراضی دیم است. حالا این گزارشها نشان میدهند ما تولیدات محصولات دیممان در ۳۰ سال آینده، ۳۰ درصد کاهش پیدا خواهد کرد. اگر دست روی دست بگذاریم و خودمان را سازگار نکنیم با تغییرات شرایط اقلیم تا ۳۰ سال آینده، همین اندک کشاورزی اقتصادی را هم از دست خواهیم داد. کاری که تغییرات اقلیمی میکند آن است که تبخیر را بالا برده و میزان روان آبها را کاهش میدهد. براساس بررسیهای صورتگرفته، تا حدود همان ۳۰ سال آینده، شاید هم کمتر، میزان روان آبها ایران، تقریبا ۹ درصد کم میشود و بارشهایمان هم کاهش پیدا میکند.
یعنی حجم آب در دسترس ما به چه عددی کاهش پیدا میکند؟
براساس آمارهای وزارت نیرو، آب قابل برنامهریزی در کشور، حدود 90 میلیارد مترمکعب در سال است، درحالیکه پیشتر این مقدار از سوی وزارت نیرو، ۱۳۰ میلیارد مترمکعب آب اعلام میشد. به همین نسبت باید سعی کنیم با توجه به منابع آبی محدودی که در اختیار داریم، تولید محصول کشاورزی داشته باشیم و این اتفاق با اصول اقتصادی، مدیریت تولید و مصرف محصولات کشاورزی، چندان دور از ذهن نیست اما رفتارهای هیجانی و سیاستهای دورهای، این کلاف را پیچیده کرده است.
ایران چند سالی است به فکر خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی ازجمله گندم افتاده است؛ با وضعیتی که شما ترسیم کردید، این سؤال پیش میآید چه اتفاقی برای تحقق وعده خودکفایی تولید محصولات کشاورزی خواهد افتاد؟
اتفاقا صحبت بعدی من هم در همینباره بود. شما اگر به محدودیت منابع آبی، بهرهوری و ازدیاد مصرف را اضافه کنید، در کنار سیاستهای خودکفایی محصولات کشاورزی و افزایش جمعیت، بدون شک رابطه آب، انرژی و غذا معیوبتر میشود. این مجموعهای از مشکلات هست که بیش از آنکه دربارهاش حرف بزنیم باید به راهکارهای کارشناسی درباره آن عمل کنیم. امروزه رابطه آب، غذا و انرژی از مباحث مهمی است که باید بهطور همزمان بررسی شود و بررسی دقیق این بحث، مجال خود را میطلبد. اگرچه سعی کردهام در این مصاحبه به آن اشاره کنم.
شاید یکی از راهکارهایی که به ذهن دولت رسیده است، کشت فراسرزمینی برای جبران کمبود تولید محصولات کشاورزی در ایران باشد. چرا شرایطی ایجاد نشود که بتوان این ایده را عملی کرد؟
من کشت فراسرزمینی و مزیتهای آن را بهخوبی میفهمم اما بیایید این موضوع را با هم بررسی کنیم؛ چشمانداز کشت فراسرزمینی در ایران حدود دو میلیون هکتار است و این عدد تقریبا برابر با همان ۲۵ تا ۲۶ درصدی است که ما سطح تولیدات خود را در اثر تغییرات اقلیمی تا ۳۰ سال آینده از دست خواهیم داد. اگر ما هشت میلیون هکتار داشته باشیم، ۲۰ درصد آن را هم که از دست بدهید، حدود دو میلیون هکتار باقی میماند. برنامهریزیای هم که دولت کرده، دو میلیون هکتار کشت فراسرزمینی است که قرار بود تا پایان دولت یازدهم به ۵۰۰ هزار هکتار آن برسیم. آنطور که از شواهد برمیآید، این رقم هنوز محقق نشده و دولت، آییننامه خوبی را هم دراینزمینه تصویب کرده که در آن آمده است دولت تا حد توان از کشت فراسرزمینی حمایت میکند. براساس این آییننامه، کلیه اشخاص حقیقی ساکن ایران و اشخاص حقوقی ایرانی که در چارچوب ضوابط این آییننامه، داوطلب کشت فراسرزمینی هستند، از سوی دولت حمایت میشوند و دولت گفته است: هم مشوق در اختیار میگذارم، هم حمایت کرده و تعهد خرید محصول را هم میدهم به شرطی که محصولی تولید شود که من میخواهم. وقتی این موضوع مطرح شد، دو بحث بسیار عمده مطرح بود؛ اینکه حالا باید چه محصولی را تولید کنیم و چرا باید این محصول را تولید کنیم؟
پس این ابلاغیه از نظر کارشناسی شما قابلقبول است؟ آیا میشود اینطور برداشت کرد که دولت یازدهم، ایدهپردازی خوبی برای اجراییشدن کشت فراسرزمینی داشته است؟
من درباره قوانین اصلا نظر نفی یا تأیید ندارم، مگر اینکه بگویم این قانون باید مورد ارزیابی اقتصادی قرار بگیرد. درباره آییننامه کشت فراسرزمینی، باید ابتدا به این پرسش پاسخ داده شود که اصلا آیا ضرورتی برای این کار بزرگ وجود دارد یا خیر؟ برای فهم درست این موضوع باید معایب و محاسن این قانون مورد بررسی قرار بگیرد. ما در ایران، گندم آبیمان، حدود پنج تا ۶ تن محصول میدهد و عدد گندم دیم نیز در قزاقستان و اوکراین همین اندازه و حتی بیشتر از این رقم است، یعنی لازم نیست آبیاری کنید اما همین مقدار میتوانید گندم تولید کنید. همچنین زمینی که بخواهد به صورت یکپارچه برای مثال، پنج هزار هکتار کنار هم باشد، در ایران هم کمیاب است و هم بسیار گران. مگر ما چند نهاده مهم مورد نیاز کشاورزی داریم؟ آب، سم، کود، نیروی انسانی و زمین. زمین کشاورزی در ایران بسیار گران است اما در کشورهای دیگر، هم ارزان است و هم فراوان. پس مزیت دیگر زمین یکپارچه و ارزان در دیگر کشورهاست. نکته بعدی درباره منابع آبی است؛ در کشت فراسرزمینی، نیاز به بهرهمندبودن از منابع آبی فراوان هم نیست زیرا همانطور که توضیح دادم، بخش عمده کشاورزی در دیگر کشورها به صورت دیم انجام میشود و زمین میخواهد که آنجا قیمت زمین بسیار ارزان است. در کشاورزی، زمین بزرگ و یکپارچه به شما اجازه مکانیزاسیون کشاورزی را میدهد و درواقع، صرفه اقتصادی پیدا میکند، درحالیکه براساس قوانین نادرست مالکیت، زمین قابل تقسیم است و به ارث میرسد؛ درنتیجه، کشاورزی که در دو نسل پیش، ۲۰ هکتار زمین کشاورزی داشته، اگر پنج فرزند هم داشته باشد زمین پنج تکه چهار هکتاری تقسیم شده و درنهایت، بعد از دو نسل یا سه نسل برایش نمیصرفد کشت مکانیزه در آن انجام دهد و در آخر هم امکان تغییر کاربری زمین بسیار زیاد است. در بسیاری از کشورهای دنیا زمین به ارث نمیرسد بلکه محصول زمین به ارث میرسد و درواقع، زمین ارزشی ندارد مگر به تولیدش، آن وقت است که اصلا به نفع من و شما که خواهر و برادر هستیم نیست که زمین را تقسیم کنیم. اول اینکه این کار غیرقانونی است و دوم اینکه متوجه میشویم درآمد ما اصلا در فروش زمین نیست بلکه در تولید زمین است اما قانون مالکیت زمین در کشور ما این را نمیگوید و این یکی از ضعفهای مهم کشاورزی در ایران است که اجازه نمیدهد شما اراضی با مالکیت سطح بزرگ که میتواند کشاورزی صنعتی را موجب شود، در اختیار داشته باشید.
بحث مالکیت خصوصی آب هم در ایران، سالهاست مشکلاتی را برای بخش کشاورزی ایجاد کرده است.
مشکل بعدی، آن است که ما هنوز مالکیت آب را در ایران تعریف نکردیم. الان زمینها با آب معامله میشوند اما هیچ سند آبی وجود ندارد که به من اجازه خریدوفروش آب را داده باشد؛ این درحالی است که زمین کشاورزی بدون آب، هیچ ارزشی ندارد. مبادلات آب در ایران رسمی نیست و این مسئله، بزرگترین ضعف بخش کشاورزی بوده که در همه دنیا اینطور نیست. این صرفا به مفهوم خریدوفروش آب نیست. من برای شما توضیح میدهم که اگر آب کالا شود، چه مزیتهایی دارد. کالیفرنیا، چند سال پیش با یک بحران آبی روبهرو شد؛ تقریبا شبیه همان مشکلی که ما در ایران با آن مواجه هستیم. آنها تصمیم گرفتند که این بحران را برطرف کنند. آنها به کشاورزانی که منابع آبی کافی در اختیار داشتند، گفتند که محصول نکارید، آب را به ما بفروشید و ما به اندازه درآمدتان از برداشت محصول پول میدهیم. چند سال این کار را انجام دادند و چند سال بعد، همین اتفاق از سوی کشاورزان برای صنایع افتاد؛ اینطور که به کشاورز گفته شد، منابع آبی خودت را در اختیار فلان صنعت قرار بده و مبلغ مورد نظرت را هم دریافت کن؛ بهاینترتیب بود که بازار رسمی خریدوفروش آب در کالیفرنیا ایجاد شد. مزیت دیگرش، آن بود که آن بخش صنعت مجوز آب بگیرد و از همان سفرهای که آن کشاورز آب برداشت میکند، آب بردارد. به آنها میگفتند، کشاورزان آبفروش؛ با این اقدام هم دست واسطه کوتاه میشد و هم اینکه توزیع آب میان بخش صنعت و کشاروزی را عادلانه کرد زیرا اولا، مصرف آب صنایع به اندازه بخش کشاورزی نیست؛ همچنین قیمتی که در کشورها برای آب مبادله میشود، به گونهای است که کشاورز با فروش نصف منابع آبی خود میتواند به اندازهای یک زمین محصول، درآمد داشته باشد. این امر میتواند به احیای مجدد سفرههای آب زیرزمینی بینجامد و پس از رفع بحران میتوان این قوانین را تعدیل کرد.
شما با توزیع بیشتر آب، به کدام بخش بیشتر موافق هستید؛ صنعت یا کشاورزی؟
میخواهم آماری درباره ارزش افزوده آب در دو بخش کشاروزی و صنعت به شما بدهم. مقدار تولید ناخالص داخلی بخش کشاورزیمان در سال 93، در حدود یک میلیون و 9 هزار و 141 ریال بوده است و مقدار آب مصرفی ما در سال 93 در این بخش، 64,4 میلیارد مترمکعب بوده است. این عدد به این مفهوم است که هر یک مترمکعب آب در حدود 15 هزار و 670 ریال برای ما تولید ناخالص داخلی ایجاد کرده است. در همان زمان، صنعت برای کشور درحدود دو میلیون و 482 هزار و70 میلیارد درآمد ناخالص ایجاد کرده و آبی که مصرف کرده، 2,2 میلیارد مترمکعب بوده؛ یعنی به ازای هر مترمکعب آب مصرفی، یک میلیون و 128 هزار و 214 ریال، یعنی 72 برابر بخش کشاورزی برای کشور تولید ناخالص داخلی ایجاد کرده است اما این به معنای تقسیم آب در بخشها، صرفا با مسائل اقتصادی نیست و به آن نیز نمیتوان بیتوجه بود و باید بهعنوان بخشی از فرایند تصمیمگیری از آن سود برد.
در ایران هم رقابت نزدیکی میان بخش صنعت و کشاورزی درباره تأمین آب وجود دارد. میتوان گفت با وجود آنکه تاکنون هیچ راهکاری مانند آنچه در کشوری مانند کالیفرنیا اتفاق افتاد، برای حل بحران توزیع آب در بخش کشاورزی اندیشیده نشده، این رقابت نابرابر است؟
این رقابت وجود دارد اما نمیتوان گفت که نابرابر است. شما نمیتوانید ابزار دست یک بخش و صنعت را از او بگیرید و توقع داشته باشید به حیات خود ادامه دهد. در چارچوب ضوابط اقتصادی و استفاده از ابزارهای اقتصادی، خیلی از اینها قابلحل است. باید دراینباره، آن اراده وجود داشته باشد؛ مثل اینکه شما چاههای غیرمجاز را پر میکنید، بدون آنکه معیشت کشاورز را تأمین کنید. چارچوب اقتصاد سبز و اقتصاد پایدار به ما میگوید، باید آب درست و بهینه مصرف شود؛ بهطوریکه هم رفاه اجتماعی کشاورزان و صنعتگران را تأمین کند و هم به محیطزیست و اقتصاد آسیبی وارد نکند. شما وقتی آب را از یک نفر میگیرید، عملا رفاه اجتماعی را زیر سؤال میبرید و وقتی این اتفاق رخ میدهد، یعنی عملکرد ما بهعنوان سیاستگذار اشتباه بوده است. درواقع، به این مفهوم است که رفاه اجتماعی را از میان بردهاند؛ برای آنکه نشان دهند در فکر خودکفایی و حل بحران آب هستند. در ایران به نظر میآید که سیاستها و موضوعات را اهم و فیالاهم میکنیم اما آیا زندگی و معیشت کشاورزان برای ما اهمیتی ندارد؟ در یک اقتصاد پایدار، رفاه اجتماعی حرف اول را میزند. آیا زندگی و معیشت کشاورز به اندازه خودکفایی کشت داخل یا فراسرزمینی ارزشی ندارد؟ راندمان ۳۳ درصدی و درآمد دودلاری در هر مترمکعب و رفاه پایین اجتماعی، اصلا زیبنده این بخش نیست که ۹۰ درصد آب را باید در اختیار داشته باشد. باید توجه داشت که بحث امنیت غذایی با خودکفایی بسیار متفاوت است. آمار واردات بخش کشاورزی در ایران، بسیار عجیب و نگرانکننده است. به هر روش ممکن مصرف را افزایش میدهیم؛ بدون آنکه به اصول اقتصادی در این رابطه پایبند باشیم.
اگر موافق باشید، صحبتهایمان را جمعبندی میکنیم. شما میگویید کشاورزی ما در سرزمین هنوز با بحرانهای جدی دستوپنجه نرم میکند و هنوز بحران آب و حتی زمین داریم؛ با این اوضاع، کدام راهکار میتواند حداقل در میانمدت یا بلندمدت، کشاورزی، منابع آبی و محیطزیست ما را از بحران نجات دهد؟
سیاستهای خوبی، مثل ایده کشت فراسرزمینی یا هر ایده جدید دیگری که تجربه موفقی هم در بسیاری کشورها داشته، میتواند دستاوردهای اقتصادی پرباری را داشته باشد اما تمام حرف من، این است با همه خواستی که دولتها برای مثبت نشاندادن عملکردشان در یک بخش مهمی مثل کشاورزی دارند و باتوجه به بهرهوری پایین آب و مصرف بیشازحد از منابع آب زیرزمینی ایران، دستیابی به خودکفایی بیش از هر دستاورد دیگری، سبب افزایش هزینه اجتماعی آب در کشور و ناپایداری مصرف آن شده و این در دیدگاه اقتصاد کلان در بلندمدت، سبب کاهش رفاه اجتماعی میشود. این درحالی است که طی سالها با ایجاد فرهنگ مصرف بیرویه در بخش کشاورزی، هم تولید و هم بهروهوری را از بین بردهایم. با این اوضاع، نمیتوانیم از پس تأمین معیشت چهار میلیون خانواری که در ایران کشاورز هستند، بربیاییم. راندمان بسیار پایین و حدود 33 درصدی ما در بخش کشاورزی و بحران شدید آب و محیطزیست، صراحتا به ما هشدار میدهد: کشت فراسرزمینی باید همانقدر مورد توجه باشد که مصرف پایدار آب و بهرهوری کشاورزی ایران، حقوق مالکیت آب و زمین کشاورزی در سرزمینمان نیاز به توجه دارند.
نظر شما