سلامت نیوز: شب بود. هاشم دستی را كشید و با عجله از ماشین پیاده شد. در صندوق عقب را بالا داد تا پسرش حامد، جسد پتوپیچ شده امیر را از آن بیرون بكشد. قرار شد هاشم دور و بر را بپاید و حامد جسد خونی را به بالای پل حسنآباد ببرد و از آنجا به پایین پرتاب كند. اما كینه حامد خیلی عمیق بود. او پس از آتش زدن جسد برگشت و با پدرش فرار كرد. او كه امیر را در خانه خواهرش دیده و با چاقو كشته است، صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه كیفری استان تهران گفت: «رو سفیدم و كار اشتباهی نكردهام.»
به گزارش سلامت نیوز،روزنامه اعتماد نوشت: پای حامد، هاشم، خواهرش سارا و همسایهشان امیر، شامگاه ١٥ آذر ٩٠ به پرونده قتل باز شد. در این روز حامد و پدرش وقتی از مسجد به خانه برگشتند، سارا را ندیدند. او دوباره برای مصرف شیشه پیش امیر رفته بود. پدر و پسر با عصبانیت به خانه امیر رفتند اما سارا آنجا نبود. شك كردند نكند خواهرشان، مثل سه بار قبل، با امیر باشد. سریع خودشان را به خانه سارا رساندند. نمیخواستند اجازه دهند، سارا و امیر از دستشان فرار كنند. پس حامد از بالای در به خانه پرید و در همان راهرو با خواهرش چشم در چشم شد. هنوز مشتش بالا نیامده بود كه امیر را با لباس ركابی در گوشه اتاق دید. با هم درگیر شدند و حامد قوی هیكل، با مشت به صورت او كوبید: «امیر روی زمین افتاد. سارا داشت فرار میكرد. از پدرم خواستم او را بگیرد اما نتوانست. خونم به جوش آمده بود. دو تا چاقو روی فرش افتاده بود. با یكی از آنها دو ضربه به امیر زدم. او چند دقیقه بعد مرد.»
حامد و پدرش صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه كیفری استان تهران انگیزه قتل را «جلوگیری از آبروریزی» خود اعلام كردند. در آغاز جلسه دادگاه به ریاست قاضی مقدم، پدر مقتول قصاص قاتل فرزندش را خواست. پس از او هاشم پشت جایگاه ایستاد. براساس كیفرخواست او متهم به آدمربایی، معاونت در قتل و جنایت بر میت است. با این حال مرد میانسال هیچ كدام از اتهامات خود را نپذیرفت: «آن روز حامد با چاقو امیر را كشت و جسدش را از بالای پل حسنآباد پایین انداخت. بعد هم با بنزین آن را آتش زد. من هیچ جرمی مرتكب نشدهام و اگر با پسرم همكاری كردم تا جسد را حمل كند، فقط برای حفظ آبرویم بود. آن روز امیر آمده بود خانه سارا.»
متهم درباره روز حادثه گفت: «آن روز با حامد به مسجد رفته بودیم. شام خوردیم و برگشتیم خانه اما سارا را ندیدیم. او مدتی بود با همسایه مان امیر شیشه مصرف میكرد و سه بار هم پلیس آنها را با هم گرفت. حدس زدیم اینبار هم پیش او باشد اما وقتی با حامد سراغ امیر رفتیم او خانه نبود. شك كردیم نكند رفته باشد خانه سارا كه همین طور هم بود. وقتی رسیدیم، پسرم از بالای دیوار پرید و در را باز كرد. حامد آنجا با امیر درگیر شد و او را با چاقو كشت. سارا هم از دست ما فرار كرد و تا یك سال و نیم پیدایش نبود.»
اعترافات متهم در حالی بود كه او پیش از این در پلیس آگاهی و جلسات بازپرسی، مشاركت در قتل را تایید كرده و گفته بود «حامد، امیر را در داخل ماشین با پارچه خفه كرده است.» او اینبار اما وقوع قتل در خانه را به میان كشید تا تناقض در حرفهایش آشكار شود. با اصرار هاشم به راست بودن حرفهایش، رییس دادگاه حامد را به جایگاه فراخواند. جوان قوی هیكل از كشتن امیر راضی بود. او با هیجان مدام میپرسید «امیر آن روز در خانه ناموس من چه كار داشت؟» حامد كه به آدمربایی، قتل عمد و جنایت بر میت متهم است به غیر از آدم ربایی دو اتهام دیگر خود را پذیرفت و گفت: «من امیر را در همان خانه خواهرم با چاقو كشتم. بعد جسدش را پتوپیچ كردم و در صندوق عقب ماشین پدرم گذاشتم و از بالای پل حسنآباد پایین انداختم. وقتی با بنزین آن را آتش زدم با پدرم فرار كردیم.» حرفهای او نیز در تناقض با اعترافات قبلیاش بود. او پیش از این گفته بود امیر را در خودرو با پارچه خفه كرده اما اكنون حرفش را تغییر داد و به قتل او در خانه اعتراف كرد. اصرار او و پدرش بر دروغ بودن اعترافاتشان در بازجوییها باعث شد تا رییس دادگاه از روی گزارش پزشكی قانونی بخواند. در آن تاكید شده بود: «آثار سیاهی و كبودی روی گردن مقتول دیده شده است.» با این حال هر دو متهم بار دیگر به كشتن امیر در خانه اصرار كردند.
حامد كه به پایان اعترافاتش رسیده بود بار دیگر گفت امیر را برای آبرویش كشته است: «وقتی جسد امیر را آتش زدم با پدرم به خانه سارا برگشتیم و خونهای روی دیوار و زمین را تمیز كردیم. زندگی برای من تمام شده. برای آبرویم امیر را كشتم.» پسر جوان حرفهای خود را با جمله پرتكرارش بست: «امیر آن روز در خانه ناموس من چه كار داشت؟»
نظر شما