1- برخی از قتلهای زنان در ادامه درگیریهای خانوادگی (زنوشوهری) صورت میگیرد. درگیریهایی كه در ابتدا جنبه اختلافنظر داشته ولی اندكاندك به علت اینكه زبان، منطق و نظام گسترده خانوادگی و اجتماعی توان میانجیگری و حل اختلاف را نداشته اختلاف به نزاع و ضرب و جرح و سپس وقوع قتل منجر میشود. در بسیاری از اینگونه اختلافات و درگیریهای منجر به قتل، سابقه درگیری در خانواده و مراجعه به دادگاه و حتی تقاضای طلاق نیز وجود داشته است بهعلاوه در بسیاری از این موارد قصد به قتل رساندن زن وجود نداشته اما كاربرد خشونت افسارگسیخته ناشی از عصبانیت و بهكارگیری آلات و اجسام سخت در ضرب و جرح موجب بروز قتل میشود.
2- برخی از قتلهای زنان توسط همسران معتاد یا دوستان و نزدیكان آنها در شبكه همنشینان معتاد یا جامعه اعتیادزده رخ میدهد. آثار توهمی، اختلال شعور و ادراك، خشونت، حملهها و فشارهای عصبی، درگیریها و ضربو جرح ناشی از سوءمصرف موادمخدر خصوصا شیشه، كراك و هرویین، خماری ناشی از تعویق در مصرف و ناتوانی در تهیه مواد زمینهساز بروز نزاع و درگیری منجر به قتل میشود و البته در برخی موارد توهم خیانت همسر و حتی گاه خیانت زن معتاد موجب بروز قتل میشود.
3- در تحلیل وضعیت قتل در ایران لازم است به شرایط متفاوتی كه در استانها، شهرها و حتی روستاهای كشور وجود دارد توجه كرد. در بعضی استانها مستی به عنوان انگیزه قتل مورد توجه ویژه قرار میگیرد و در استانی دیگر، انگیزههای ناموسی و در استانی دیگر نزاع و درگیری. به این معنا كه در جایی كتك زدن زنان بخشی از ابزار كنترلی زنان در سرپیچیهای فرهنگی است و در جایی دیگر، قتل به عنوان ابزار اعتراض مردان و وسیله كنترل زنان نقشآفرینی میكند. در برخی مناطق همچنان شاهد شرایطی هستیم كه در آن زنان كمترین امكان را در انتخاب و ارتباط دارند و هرگونه نافرمانی از نظام سنتی و مردسالار با واكنشی خشونتبار روبهرو میشود. در اینگونه استانها آمار قتل زنان و فرار دختران و زنان از منزل و خودكشی زنان و همینطور آمار طلاق ارتباط معناداری دارد و مجموعه این رخدادها از ریشههای فرهنگی و اجتماعی مشتركی برخوردار هستند. در این استانها حتی قتلهایی با انگیزه ناموسی و برای سرپوش گذاشتن برخطا یا بیآبرویی رخ میدهد.
در استان یا شهری دیگر مثل تهران كه انگارههای سنتی تا حدودی رنگباخته و روابط براساس ویژگیهای جامعه مدرن شكل گرفته نیز تنوعگرایی و چندگرایی جنسی و گاه خیانتهای خانوادگی، زمینهساز بروز قتل میشود. در اینجا میتوان به بازگشت برخی زنان به روابط دوستی با غیرهمجنس پیش از ازدواج به عنوان یك عامل پرمخاطره اشاره كرد كه میتواند زمینهساز بروز واكنشهای خشونتبار همسر باشد. بهعلاوه اجبار به فعالیتهای اقتصادی توسط زنان در بعضی خانوادهها كه همچنان از ساختار سنتی خانواده طبیعت میكنند میتواند زمینهساز بروز اختلافات خانوادگی شود كه بعضی از این اختلافها حتی به طلاق هم كشیده میشود كه البته درصدی از اختلافات منجر به درگیری ممكن است باعث قتل هم بشود اما این موضوع یعنی اشتغال زنان دلیل اصلی قتل زنان نیست اما زمینهساز بروز برخی اختلافات است.
4-زنان در بسیاری از قتلها قربانی خشونتهای جنسی میشوند. نوعی از خشونت كه از زمینههای تبعیضآمیز فرهنگی و اجتماعی و حقوقی در جامعه برخوردار است زمینههایی مثل نظام مردسالار، ضرورت تمكین زن، تملك جنسی و حس مالكیت جنسی، نداشتن حق طلاق، دیه نابرابر زنان، احكام قضایی بسیار سنگین و خشونتبار در برابر انحرافات جنسی زنان و....
سعید خراطها جرمشناس و استاد دانشگاه
منبع: روزنامه شرق
نظر شما