به گزارش سلامت نیوز نظام سلامت ایران این روزها بیش از همیشه زیر ذرهبین است؛ از صفهای طولانی درمانگاهها گرفته تا فشار روزافزون بر بیمهها، افزایش هزینههای سلامت برای مردم، و هشدارهای پیاپی درباره فرسودگی زیرساختهای بهداشتی. در این شرایط، یک سوال جدی پیشروی مدیران ارشد سلامت قرار دارد: چگونه میتوان با منابع محدود، مراقبت مؤثر، عادلانه و پایدار برای همه مردم فراهم کرد؟
پاسخ این سوال، از دید بسیاری از کارشناسان، در یک واژه خلاصه میشود: پزشک خانواده. برنامه پزشک خانواده، برخلاف تصور عمومی، صرفاً یک طرح برای توزیع پزشک عمومی نیست؛ بلکه یک مدل نوین برای ساماندهی کل نظام سلامت است—مدلی که بر پایه مراقبت مستمر، پیشگیری، تیممحوری و ارجاع هوشمند طراحی شده و در بسیاری از کشورهای موفق، ستون فقرات سیستم سلامت است.
با گذشت بیش از ۲۰ سال از آغاز این طرح در ایران، هنوز مسیر اجرای کامل آن با چالشهایی همراه است. اما وضعیت امروز نظام سلامت، بیش از هر زمان دیگری نشان میدهد که تعویق بیشتر، بهمعنای افزایش هزینهها، نابرابریها، و نارضایتی عمومی خواهد بود. این گزارش ، نگاهی عمیقتر دارد به اینکه چرا «پزشک خانواده» نهفقط یک طرح بهداشتی، بلکه یک گزینه راهبردی برای نجات نظام سلامت ایران است — و چرا امروز، زمان بازنگری و بازآغاز جدی اجرای آن فرارسیده است.
۱. نظام درمانمحور دیگر پایدار نیست
نظام سلامت ایران بهشکل ساختاری بر درمان استوار شده، نه پیشگیری. این موضوع، علاوهبر افزایش سرسامآور هزینهها، باعث شکلگیری رفتارهای پرهزینه درمانخواهانه، مراجعات تکراری، و استفاده بیشازحد از منابع تخصصی شده است.
بررسی هزینههای سلامت در ایران (مرکز آمار، ۱۴۰۲) نشان میدهد که بیش از ۴۵ درصد هزینهها مستقیماً از جیب مردم پرداخت میشود — رقمی بسیار بالاتر از استانداردهای جهانی. این فشار مالی، بهویژه در مناطق فقیرتر، منجر به حذف تقاضای درمان شده است.
طبق دادههای WHO، هر ۱۰ درصد افزایش پوشش مراقبت اولیه، تا ۵ درصد بستری بیمارستانی را کاهش میدهد. اما در ایران، نبود نظام ارجاع و نبود پزشک خانواده مؤثر، باعث سرریز بیماران به بیمارستانها شده است؛ آنهم برای سادهترین مشکلات سلامت.
۲. پزشک خانواده؛ یک مدل برای بازمهندسی سلامت عمومی
پزشک خانواده، تنها یک پزشک نیست؛ یک سیستم است. سیستمی که با اتصال پزشک عمومی، پرستار، مراقب سلامت، و نظام پرونده الکترونیک، مراقبت مستمر و همهجانبهای را برای جمعیت تحت پوشش ارائه میدهد.
در این مدل، پزشک خانواده:
-
دروازه ورود به سیستم سلامت است
-
مسئول پیگیری سلامت خانوار است
-
درمان را از پیشگیری جدا نمیداند
اجرای این مدل، دسترسی را متوازن میکند، مراقبت را از فردمحور به جامعهمحور تغییر میدهد و سلامت را به داخل محلهها و خانهها میبرد؛ نه در صفهای درمانگاه و اورژانس.
۳. از منظر اقتصادی؛ پزشک خانواده ابزاری برای بقای بیمههاست
بر اساس مطالعات بانک جهانی (2020)، کشورهای دارای شبکه پزشک خانواده، توانستهاند تا ۳۰ درصد از هزینههای غیرضروری سلامت خود را کاهش دهند.
در ایران، سازمانهای بیمهگر (بهویژه تأمین اجتماعی و بیمه سلامت)، با رشد بیوقفه هزینههای خدمات تخصصی و بستری، در آستانه بحران مالی هستند. پزشک خانواده میتواند با:
-
کاهش مراجعه مستقیم به متخصص
-
جلوگیری از تجویز دارو و آزمایشهای القایی
-
حذف مراجعات تکراری بینتیجه
نهتنها هزینههای خود را کاهش دهند، بلکه منابع را بهسمت خدمات مؤثرتر و پیشگیرانه سوق دهند.
۴. موانع پنهان و ساختاری در اجرای برنامه پزشک خانواده
علت ناکامی پزشک خانواده در ایران، صرفاً کمبود منابع یا نیروی انسانی نیست؛ بلکه درگیر بودن ذینفعان متعدد، نبود اراده اجرایی واحد، و ضعف زیرساختهای دادهای (پرونده سلامت الکترونیک) است.
موانع اصلی:
-
تقابل میان پزشکان عمومی و متخصصان بر سر ارجاع
-
مقاومت سازمانهای بیمه در پوشش بدون فرانشیز خدمات سطح اول
-
ساختار پراکنده اجرایی بین وزارت بهداشت، بیمهها و استانداریها
-
نبود انگیزه کافی در پزشکان برای ورود به برنامه (مدل پرداخت نامطلوب)
۵. درسهای جهانی: از ترکیه تا برزیل
🔹 ترکیه طی اصلاحات دهه ۲۰۰۰، پزشک خانواده را محور نظام سلامت قرار داد. نتایج:
-
۴۰٪ کاهش مراجعه اورژانس
-
افزایش رضایتمندی عمومی به ۸۷٪
-
مهار نسبی هزینههای سلامت تا ۲.۵٪ تولید ناخالص داخلی
🔹 برزیل در فقرزدهترین مناطق شهری (فاوِلاها)، با ایجاد تیمهای پزشک خانواده، توانست مرگومیر نوزادان را تا ۴۰٪ کاهش دهد و پوشش سلامت را بیش از ۹۰٪ برساند.
۶. فرصتی تاریخی برای دولت سیزدهم
با توجه به تخصص پزشکی رئیسجمهور و سابقه تعامل مستقیم او با وزارت بهداشت، اکنون فرصتی بیبدیل برای اجرای این طرح فراهم است. پزشک خانواده میتواند بهعنوان یک یادگار پایدار سلامتمحور از این دولت باقی بماند؛ بهشرطی که:
-
اجرای آن از سطح استانها خارج شده و به سطح ملی ارتقاء یابد،
-
نظام ارجاع با ضمانت اجرا و حمایت بیمهای همراه شود،
-
انگیزه پزشکان عمومی از طریق مدل پرداخت ترکیبی (capitation + پاداش عملکرد) افزایش یابد.
۷. اگر پزشک خانواده اجرا نشود چه سرنوشتی در انتظار نظام سلامت خواهد بود؟
نظام سلامت ایران در آستانه یک نقطه بحرانی است: با ادامه وضعیت موجود، نه تنها عدالت سلامت عقبتر خواهد رفت، بلکه بیمهها، نظام بیمارستانی و حتی اعتماد عمومی فرسوده خواهد شد. پزشک خانواده یک اصلاح نرم است؛ نه نیازمند منابع عظیم ارزی، نه تجهیزات فوقپیشرفته. تنها نیاز به تصمیم قاطع، هماهنگی بیننهادی و اراده سیاسی دارد.
آیا دولت سیزدهم میخواهد این فرصت را به تهدید تبدیل کند یا آن را به نقطه عطفی در تاریخ سلامت ایران بدل خواهد ساخت؟
نظر شما