به گزارش سلامت نیوز به نقل از جوان، هم پدر است و هم مادر. دستهایش بر اثر کارهای سنگین و به دوش کشیدن یک تنه تمام مسئولیتهای زندگی دیگر لطافت زنانه ندارد. انگار زنانگیهایش را پشت یک مسئولیت سنگین جا گذاشته و ظرافتهای زنانهاش را به فراموشی سپرده است تا بتواند هر وقت لازم شد در قامت یک مرد تمامعیار زندگیاش را مدیریت کند و کارها را پیش ببرد. او یک زن سرپرست خانوار است و این سرپرست خانواربودن ایجاب میکند یک تنه هم نقش مادر را در زندگی بازی کند و برای خانواده و فرزندانش مادرانگی داشته باشد و هم قامت راست کند و مانند یک مرد و درست شبیه پدر خانواده نانآور اعضای خانوادهاش باشد و با تن ضعیف و رنجورش بکوشد اعضای خانواده و به قول خودمانیتر، نانخورهایش کمترین رنج و آسیب را در زندگی تجربه کنند. از سفر و شنیدن صدای ترمز ماشین هراس دارد و برایش یادآور تلخترین خاطره زندگیاش است. او هم مانند ۲۰درصد دیگر از زنان سرپرست خانوار به واسطه تصادف و سانحه رانندگی همسرش را از دست داده و حالا ناگزیر است خودش بار خانواده را به دوش بکشد و یک زن سرپرست خانوار باشد.
زنان سرپرست خانوار یکی از اقشار در معرض آسیبهای اجتماعی هستند که نیازمند حمایت و پیگیری دستگاهها و نهادهای حمایتیهستند؛ زنانی که ناگزیرند مردانه در میدان زندگی بجنگند و برای آسایش اعضای خانواده خود تمام هم و غمشان را بگذارند و نانآور خانه و خانواده باشند؛ زنانی که اشتغالشان از روی انتخاب نیست بلکه از روی اجبار است و تعدد نقشهای زندگی فشار مضاعفی را بر دوششان میگذارد و موجب میشود بیش از پیش آسیب ببینند و ناگزیر از تلاش و کوشش باشند؛ مادرانی که نه فقط نقش پرچالش و سخت مادری را باید به عهده بگیرند بلکه نقش ایفای نقش پدری و نانآوری هم بر عهده آنهاست. نکته قابل تأمل اینکه طبق آمارهای منتشر شده، آمار زنان سرپرست خانوار رو به افزایش است؛ چالشی که نیازمند بررسی و تدابیر پیشگیرانه است چراکه در صورت فقدان نگاه پیشگیرانه به حوزه زنان سرپرست خانوار، این معضل هم مانند سایر معضلهای اجتماعی میتواند هزینههای متعددی را برای جامعه در پی داشته باشد و نهادهای حمایتی از پس این روند افزایشی برنمیآیند، هرچند همین حالا هم حمایت نهادهای حمایتی از زنان سرپرست خانوار آنطور که باید و شاید نیست و زنان سرپرست خانوار باید به تنهایی کوهی از مشکلات را به دوش بکشند.
گروهی در معرض آسیب
زنان سرپرست خانوار به طور معمول بیشتر از سایر گروههای زنان در معرض آسیبند و این آسیب نه فقط خودشان بلکه گاهی اوقات خانوار تحت سرپرستی آنها را هم تهدید میکند، پس برای مواجهه با این پدیده و نگاه پیشگیرانه داشتن به آن لازم است علل سرپرستی خانوارشدن آنان مورد بررسی قرار گیرد. در نگاهی اجمالی سرپرست خانوارشدن زنان دلایل متعددی دارد و خیلی وقتها خودش ماحصل آسیبهای اجتماعی موجود در جامعه است.
افزایش نرخ طلاق، افزایش فقر کودکان، گسترش شمار خانوارهای تکسرپرست و زنسرپرست، نرخ فزاینده زنان شاغل، کاهش نرخ تولد و روند رو به رشد جمعیت سالمند، خانواده را در طول سالهای اخیر دچار چالش و تغییر کرده است.
بر این اساس رشد روزافزون خانوارهای زن سرپرست در ایران، یکی از تحولات نهاد خانواده تلقی میشود که به استناد آمارهای رسمی کشور به وقوع پیوسته است. این مسئله در واقع نشانهای ثانویه از رشد برخی از معضلات و آسیبهایی است که وقوعشان به رشد آمار زنان سرپرست خانوار منجر میشود. عواملی همچون سوانح و تصادفات جادهای یا طلاق و اعتیاد که از جدیترین علل افزایش آمار زنان سرپرست خانوار هستند و برای مدیریت و مواجهه درست با این پدیده باید زمینهها و علل وقوع آن را مدیریت کرد. بر این اساس در آستانه سال جدید و آغاز سفرهای نوروزی و با عنایت به آمار تأسفبرانگیز تصادفات، سوانح جادهای و مرگها و معلولیتهای ناشی از آن و با عنایت به اینکه به لحاظ آماری ۲۰درصد، یعنی یکپنجم از زنان سرپرست خانوار اعضای خانواده معلولان و فوتیهای حوادث جادهای هستند، کنترل این حوادث، سوانح و تلاش برای کاهش نرخ آنها میتواند به کاهش آمار زنان سرپرست خانوار و آسیبهایی که این گروه از زنان با آن دست و پنجه نرم میکنند، منتهی شود و از این منظر هم حائز اهمیت است.
رشد زنان سرپرست خانوار در آیینه آمار
اگر به آیینه آماری نگاهی بیندازیم، متوجه خواهیم شد براساس سرشماری سال ۱۳۷۵، بیش از یکمیلیون نفر از سرپرستان خانوار را زنان تشکیل میدادند، اما در آخرین سرشماری سال ۱۳۹۵ زنان سرپرست خانوار به بیش از ۳میلیون نفر افزایش یافته است. علاوه بر افزایش تعداد، سهم خانوارهای زن سرپرست از کل خانوارها نیز افزایش یافته است. به بیان دیگر در فاصله میان سالهای ۱۳۹۵- ۱۳۷۵، سهم خانوارهای زنسرپرست از ۴/۸ به ۷/۱۲ درصد افزایش یافته است.
علاوه بر این طبق اطلاعات منتشر شده در مرکز آمار ایران تعداد زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور از ۱۸۰هزارو۱۲ نفر در سال ۱۳۹۶ به ۲۷۸هزارو۳۵۳ در سال ۱۴۰۲ افزایش یافته است. همچنین تعداد زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) هم از یکمیلیونو۱۵۶هزارو۶۰۶ نفر در سال ۱۳۹۶ به یکمیلیونو۲۶۴هزارو۲۶۹ نفر در سال ۱۴۰۲ افزایش یافته است.
آنچه موضوع زنان سرپرست خانوار را به یک چالش تبدیل میکند، مشکلات و موانعی است که بر سر راه آنها وجود دارد و زنان سرپرست خانوار و خانوادههای تحت پوشش آنها را آسیبپذیر میکند.
در چنین شرایطی است که رشد جمعیت زنان سرپرست خانوار در دهههای اخیر، طیف وسیعی از مسائل و مشکلات در موضوعات اقتصادی، اجتماعی، سلامت و مهارتی را در پی داشته است، از این رو توجه بسیاری از سیاستگذاران و برنامهریزان به این گروه جمعیتی، معطوف شده است.
تصادفات رانندگی عاملی جدی در افزایش زنان سرپرست خانوار
آنطور که سیدحسن موسویچلک، معاون سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی کشور میگوید، در حال حاضر تعداد ۲۸۰هزارو۵۰۰ زن سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور هستند که طلاق، فوت و ازکارافتادگی همسر از جمله مهمترین دلایلی است که به حمایت مستمر از سوی سازمان بهزیستی از این گروه از زنان منجر شده است.
وی به فوتیهای ناشی از تصادفات به عنوان دلیل دیگر حمایت از زنان سرپرست خانوار اشاره میکند و میافزاید: «پیامدهای فوتیهای ناشی از تصادفات در قالب زنان سرپرست خانوار و فرزندان بیسرپرست خود را نشان میدهد و معلولیتهای ناشی از تصادفات به بزرگترشدن سازمانهای اجتماعی ایران برای ارائه خدمات منجر میشود.»
طبق توضیحات معاون سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی کشور یکی از ویژگیهای جامعه امروزی بهرهگیری بیشتر از صنایع و تکنولوژیهاست که در این میان صنعت خودرو جایگاه ویژهای دارد. در همین زمینه یکی از نگرانیهایی که در سالهای اخیر در کشور ایجاد شده آمار بالای تصادفات رانندگی و فوتیهای ناشی از آن است. طبق اعلام پزشکی قانونی، در سال گذشته تعداد تلفات حوادث رانندگی با رشد ۸/۲ درصدی به ۲۰هزارو۴۵ نفر رسید.
توجه به بازماندگان تصادفات رانندگی
در افزایش آمار تصادفات سه عامل نیروی انسانی، جادههای ناایمن و کیفیت پایین ایمنی خودروها تأثیرگذار هستند، به رغم اینکه در سالهای گذشته روند فوتیها از حدود ۲۷هزار به حدود ۱۶هزار نفر کاهش یافته، اما در سال گذشته افزایش مرگ و میر را داشتیم که روزانه حدود ۵۵ نفر و هر ساعت دو تا سه نفر بر اثر تصادفات رانندگی در ایران جان خود را از دست میدهند.
به گفته چلک در افزایش آمار تصادفات سه عامل نیروی انسانی، جادههای ناایمن و کیفیت پایین ایمنی خودروها تأثیرگذار هستند، به رغم اینکه در سالهای گذشته روند فوتیها از حدود ۲۷هزار به حدود ۱۶هزار نفر کاهش یافته، اما در سال گذشته افزایش مرگ و میر را داشتیم که روزانه حدود ۵۵ نفر و هر ساعت دو تا سه نفر بر اثر تصادفات رانندگی در ایران جان خود را از دست دادهاند.
معاون سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با پیوستن به پویش «نه به تصادف» تأکید میکند: «ما نمیتوانیم بنشینیم و بعد از تصادفات به فکر ارائه خدمت به بازماندگان این حوادث باشیم. بدون شک در چنین شرایطی علاوه بر تدوین ضوابط و مقررات قانونی باید نسبت به اخلاق حرفهای در رانندگی هم توجه ویژه کرد؛ موضوعی که نشان میدهد علاوه بر رعایت قوانین و مقررات رانندگی باید به بایدها و نبایدهای اخلاقی که جنبه قانونی هم ندارند، توجه شود.»
زنان سرپرست خانوار و کودکان بیسرپرست «میوه تلخ» سوانح جادهای
برخی از پژوهشها نشان میدهد سهپنجم علت اصلی تصادفات نیروی انسانی، عامل رفتاری است. موسویچلک معتقد است: حال که به رغم اقدامات و تلاشهای ارزنده پلیس در این زمینه موفق به کاهش چشمگیر کشتهشدگان نشده و نتوانستهایم برای داشتن جادههای ایمن و خودروهای با کیفیت خواستههایمان را عملیاتی کنیم، بنابراین میتوانیم با راهاندازی پویشهای مختلف از جمله پویش نه به تصادف هشدارها را به عامل انسانی بدهیم چراکه معتقدیم پیامدهای فوتیها در قالب زنان سرپرست خانوار و فرزندان بیسرپرست و معلولیتهای ناشی از تصادفات به بزرگترشدن سازمانهای اجتماعی ایران برای ارائه خدمات منجر میشود.
این امر بارمالی زیادی را بر دوش دولت میگذارد و از همه مهمتر نیروی انسانی را به عنوان مهمترین منبع توسعه کشور از چرخه فعالیت خارج میکند. در این میان آسیبپذیری کودکان، نوجوانان و جوانان که آیندهسازان کشور هستند برای ما بسیار گران خواهد بود.
نظر شما