به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، یک خطر بسیار مهم غلبه و رواج روزافزون فضای بیروح مجازی در سالهای اخیر، احساس بی نیازی از همدم و همنشین است. نداشتن دوست واقعی ممکن است در درازمدت احساس وحشتناک تنهایی و انزوای اجتماعی را به همراه بیاورد و موجب کاهش تعاملات اجتماعی در محیطهای واقعی گردد.
جای تعجب نیست اگر در این عصر ارتباطات، کسی پیدا شود و بگوید من دوست واقعی ندارم جز به تعداد انگشتان یک دست! یا بگوید من در خود رغبتی به داشتن دوست و نشست و برخاست با او نمیبینم. در این بین ممکن است کسی هم نبودن دوست خوب را بهانه کند و به زبان بیاورد: «چطور به دلم بنشیند وقتی نزدیکترین دوستانم اینقدر با من بیگانهاند و درکی از وضعیت من ندارند؟ مرا چه کار با این دوستان سمّی!» اصطلاحی که اینروزها در میان جوانان کمابیش رایج است!
در روزگار ارتباطات دیجیتالی، کم هم نیستند خاصه جوانان که درباره دوست اینگونه فکر میکنند و ترجیح میدهند در فراغتها، با گوشی همراه تنها باشند تا اینکه خود را در جمع دوستان همراه ببینند. اینان وقتشان را مصروف ارتباط واقعی با دیگران نمیکنند. نه دوست واقعی اختیار میکنند و نه نسبت به دیگران به طور واقعی دوستی میورزند. ارتباطات آنان محدود است تنها به دوستان مجازی و رد و بدل کردن چند کلمه و چند پاره علائم ایموجی. زبان حالشان این است که: «تا وقتی دوستان مجازی هستند، چه نیازی است به دوستان واقعی؟» چیزی که اینروزها به برکت ظهور فنّاوری ارتباطی، رایج و روزافزون است.
اینها در حالی است که همه میدانیم چنین دوستورزیهایی نه عاطفی است و نه عمیق، بلکه برعکس، سطحی و ناپایدار است. به کمترین بهانهای محو میشود و دیر یا زود رشتههای ارتباطی شان از هم میگسلد. شکی نیست که دوستیهای مجازی نمیتواند جایگزین خوبی برای دوستیهای واقعی باشد. نه دلبستگی و علاقه در دوستان ایجاد میکند و نه هیجان عاطفی میآفریند؛ چنانکه هومر در ضربالمثلی میگوید: «دو تن چون دوست گردند، در آن صورت هم خوب فکر میکنند و هم خوب عمل میکنند.»
یک ساعت دیدار واقعی میارزد به ده ساعت دیدار مجازی. گپوگفت یکساعته با دوستان در جایی شوقانگیز ترجیح دارد به گفتگوهای چندساعته در فضای بیروح مجازی. گذشته از اینها، نداشتن دوست واقعی ممکن است در درازمدت احساس وحشتناک تنهایی و انزوای اجتماعی را به همراه آورد و موجب کاهش تعاملات اجتماعی در محیطهای واقعی گردد. اساساً دشوار بتوان فارغ از معاشرت با دوستان واقعی، زندگی اجتماعی را بهدرستی سامان داد و خود را به تنهایی در مشکلات زندگی مدیریت کرد. مهمتر از همه، زندگی را معناپذیر نمود.
فاصله گرفتن از دنیای واقعی
امروزه با وجود وسایل چشمگیر ارتباطی، خیلی عجیب نیست که جوانان با دنیای واقعی فاصله بگیرند و برخلاف گذشته، چندان معاشرتی نباشند. با دوستان و اطرافیان والدین که هیچ، با همسن و سالهای خودشان هم حشر و نشری نداشته باشند. بیشتر به خلوت روی بیاورند. روزنه ارتباطی را به روی خود ببندند. تن به برقراری رشتههای دوستی ندهند و از جمع بگریزند. همین شده پیوسته موضوع دلخوری خیلی از بزرگترها. این عبارت تکراریِ والدین است خطاب به فرزندان: «تا کی گوشهنشینی؟ کمی هم بیا داخل جمع، با دوستان مهربان باش» و از فرزندان هم کمال بیاعتنایی!
پدر و مادرها از این بابت سخت نگران هستند و احساس میکنند فرزندانشان از اجتماع میگریزند و در این صورت سازوکار زیست اجتماعی را نخئاهند آموخت. طبیعی است که که دوست ندارند فرزندانشان گوشه انزوا اختیار کنند و اجتماعگریز گردند. تجربه به آنها میگوید چنین شیوهای راه به جای درستی نمیبرد. این مسأله اینروزها شده عاملی برای مشاجرات درون خانوادهها.
به نظر میرسد مقوله دوستی امروزه در حال کمرنگ شدن است و رفتهرفته نزدیک است در میان برخیها به فراموشی سپرده شود، این امر برای نسل جدید تهدید کمی نیست. کمترینش این است که افرادی آسیبپذیر و شکننده بشوند. در حالی که اصل دوستی یکی از ضروریات اولیه زندگی اجتماعی است و به قول ارسطو: «نوعی فضیلت است و خصلتی است که با فضیلت همراه است»،۲ خواه در اعصار گذشته باشد یا در عصر دیجیتال و انسان را که ذاتاً موجودی اجتماعی است در هر وضعیتی از تندادن به آن گریز و گزیری نیست. همگی به تجربه آموختهایم بدون دوست، زندگی چقدر دشوار و گاه غیرقابل تحمل است؛ چونان سلولی بسته، بیروزنه حتی؛ تنگ و تاریک.
نظر شما