به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، در دنیای پرشتاب امروز، جامعهپذیری بهعنوان یک پدیده اجتماعی دچار تحولی گسترده شده که تأثیر عمیقی بر روابط انسانی و سازوکارهای اجتماعی در ایران گذاشته است. بااینحال بهنظر میرسد ما نسبت به این تغییرات بیتوجه بودهایم. بیتوجهی به نیازها و چالشهای نوظهور جامعهپذیری میتواند آثار مخربی بر انسجام اجتماعی و هویت فرهنگی داشته باشد و لازم است در این زمینه تعریفی نو از جامعهپذیری ارائه دهیم.
جامعهپذیریِ نو
چرا توجه به تحولات عصر جدید در جامعهپذیر کردن افراد مهم است و در صورت نادیده انگاشتن این تغییرات، جامعه به چه سمت و سویی حرکت خواهد کرد و دچار چه آسیبهایی خواهد شد؟
دکتر فریبا نظری، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه اجتماعی در واکاوی این موضوع میگوید: اکنون شرایط جامعه ایرانی با سی سال پیش بسیار متفاوت است و شاهد کاهش فاصله نسلی تا پنج سال هستیم. در چنین شرایطی قطعا ضرورت دارد تعریف نوینی از مفهوم جامعهپذیری ارائه دهیم و هوشمندانه، موقعیت سرگشتگی خانوادهها و آموزش و پرورش رسمی را متناسب با شرایط جدید پیش ببریم. متأسفانه تاکنون نهتنها نگاهی نو به این مقوله نشده که پژوهشها و تهیه پایاننامههای مرتبط با جامعهپذیری در مراکز علمی و دانشگاههای کشورمان هم متناسب با عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات صورت نگرفته است.
درونیسازی هنجارها
نظری، مدرس دانشگاه میگوید: جامعهپذیری، فرایند درونیسازی هنجارهای جامعه است. در این روند، انسانها یاد میگیرند هنجارهای فرهنگی جامعهای را که در آن زندگی میکنند در درون خود نهادینه کنند. این درونیسازی از سادهترین امور زندگی تا پیچیدهترینِ آنها را شامل میشود، اما به عقیده من با تغییرات صورتگرفته، اکنون باید جامعهپذیری را فرآیند پذیرش «خود» و «دیگری» تعریف کرد؛ یعنی ابتدا خودم را متناسب با هنجارهای فرهنگی جامعهپذیری بفهمم و درک کنم و بعد یاد بگیرم چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنم.
به گفته این پژوهشگر اجتماعی، سالهاست که نهادهای خانواده، آموزش، گروه همسالان، رسانه، دین و انجمنهای مدنی بهعنوان اصلیترین کارگزاران جامعهپذیری شناخته شدهاند، اما در عصر کنونی، شاهد کمرنگ شدن تأثیر نهادهایی مثل خانواده و آموزش رسمی کشور هستیم. آمارها از کاهش ضریب نفوذ آموزش رسمی کشور حکایت دارد و نقش خانوادهها در جامعهپذیر کردن افراد دیگر مثل چند دهه قبل، قابلتوجه نیست. در این میان، رسانهها و تکنولوژیهای نوین ارتباطی و گروههای همسالان، نقش پررنگتری ایفا میکنند؛ پس تغییر کارگزاران جامعهپذیری، موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود.
وی میافزاید: نهاد آموزش باید بپذیرد که با جامعه منتقد، فردگرا، مستقل و البته با احساس دانایی و آگاهی روبهروست، ازاینرو باید بپذیرد جامعه هدفِ این نهاد، ناهمگن و متکثر و دارای باورهای متنوع است و شاگردان او به منابع، متون و شیوههای آموزشی متنوع دسترسی دارند، همچنین رقیبان نیرومندی همچون رسانه و گروه همسالان او را تعقیب میکنند.
بنابراین محتواهای آموزش رسمی باید متناسب با چنین شرایطی طراحی شوند؛ همچنین در گروه همسالان باید بپذیریم که عنصر آشنایی چهرهبهچهره و با هویت واقعی با همسنوسالها کمرنگ شده و جای خود را به ارتباطات مجازی با افرادی داده است که هویتهای پنهان و چندگانه دارند.
تا همین یکیدو دهه پیش، ارتباط همسالان، فقط به شکل واقعی و فیزیکی و محدود به ساعات خاص و مکانهای خاصی بود، درحالیکه اکنون از همسایه کناردستیتان گرفته تا آن سوی کره زمین، در هر ساعتی که اراده کنید، میتوانید با افراد ارتباط بگیرید.
فقط اشکال این است که کودک و نوجوانِ این دوره، دیگر کودکی نمیکند و به یکباره وارد دوره بزرگسالی میشود.
خانواده و نهاد آموزش برای کنترل کودک و نوجوان و پیشگیری از موارد آسیبزا در دنیای واقعی، هزار و یک شیوه دارد و با همان شیوهها به دنبال راهی برای کنترل ارتباطات کودک در فضای مجازی است و این یعنی عدم درک تغییر و تحولات و نادیده گرفتن راهکارهای لازم.
این جامعهشناس تأکید میکند که وزن و ضریب نفوذ گروه همسالان در فرایند جامعهپذیری، حتی در گروه سنی بزرگسالان افزایش پیداکرده و لازم است فضای دانشگاهی به بررسی این موضوع بپردازد.
هماکنون شاهدیم که در جامعهپذیری روستایی، تغییر شگرفی رخ داده است؛ مثلا در روستاهای گیلان شاهد بودهام که کودکان دبستانی از حقوق شهروندی و حق برابری زنان و مردان سخن میگویند که بسیار جالب است. از اثرگذاری گروه همسالان نباید به راحتی گذشت.
تحولات عصر رسانه
بهنظر میرسد تحولات رسانهها با رشد تکنولوژیهای نوین ارتباطی و اکنون با ورود هوش مصنوعی، بسیاری از مفاهیم جامعهپذیری را دستخوش دگرگونیهای بسیاری کرده است.
فریبا نظری، دکترای جامعهشناسی میگوید: ویژگیهای رسانههای جدید، مانند امکان برقراری ارتباط دوسویه، داشتن استقلال فردی در برخورد با رسانه، داشتن قدرت انتخاب بر اساس سلیقه شخصی و کمک به ایجاد هویت چندگانه، همگی باعث شده است روند جامعهپذیری افراد تغییر کند.
مطالعات علمی و یافتههای پژوهشی و البته تجربه زیسته من نشان میدهد که سیر این تحولات، اثرگذاری نهادهای سنتی مثل مدرسه و مسجد را کاهش و تأثیر از محتوای فضای مجازی را افزایش داده است. این تغییرات میتواند هم فرصت باشد و هم تهدید و این ما هستیم که میتوانیم با نگاه جدیدی به موضوع جامعهپذیری، تهدیدها را به فرصتها بدل کنیم.
به گفته این پژوهشگر اجتماعی، تغییرات جامعه باعث شده است تا افراد به مفاهیم جدیدی که پیش از این کمتر به آن پرداخته میشد بیشتر توجه کنند.
این مفاهیم عبارتند از حقوق شهروندی، حریم شخصی، دموکراسی، حقوق گروههای خاص مثل معلولان و سالمندان و کودکان، حقوق بشر، خشونت خانگی، کودکآزاری، سالمندآزاری، زیست شخصی، زیست شهری، مهاجرت، مطالبهگری، توسعه پایدار و محیط زیست. در این میان، دو حوزه مهم در جامعهپذیری مردم ایران تغییرات زیادی کرده است: جامعهپذیری سیاسی و جامعهپذیری جنسیتی.
پیامدها
اگر تغییرات جامعه را نادیده بگیریم و به جامعهپذیری با نگاهی نو نیندیشیم باید منتظر چه پیامدهایی در جامعه باشیم؟
فریبا نظری، جامعهشناس، معتقد است اولین آسیب، آن است که فرایند آشنایی، یادگیری و آموزش هنجارها و فرهنگ یک جامعه در گروههای سنی مختلف، ناقص و حتی به شکل بیمارگونه جلو میرود؛ حتی ممکن است این فرایند در بخشهایی بهصورت غیرعادی رشد کند. دیگر آنکه ارتباط افراد و سازگاری آنان درون نهاد خانواده و آموزش رسمی، کاهش و درون رسانههای جدید و فضای مجازی افزایش مییابد. این موضوع باعث میشود بخشی از هنجارهای جامعه دچار دگرگونیهای ناگهانی شود و هنجارهای جدید جای آن را بگیرد و این بحث با توجه به موضوع جهانیشدن فرهنگ، بیشتر نمود پیدا میکند.
وی میگوید: یکی دیگر از پیامدهای نادیدهانگاری این تحولات، افزایش شکاف و فاصله عمیق بین مردم و دولت است. ما متأسفانه نهتنها چالشهای دنیای مدرن را نادیده میگیریم، بلکه آن را کتمان هم میکنیم؛ مثلا هنوز ـ در خیال باطل ـ تصور میکنیم مردم همچون یک دهه گذشته، تلویزیون میبینند و از آن الگو میگیرند یا این که آموزش رسمی، اقتدار یکی دو دهه قبل را دارد؛ درحالیکه واقعیت اینگونه نیست. افراد برای افزایش علم و هویتیابی خود به سراغ منابع جدید و تکنولوژیهای نوین میروند. ما قدرت کارگزاریهای نو را نادیده میانگاریم. هماکنون مشاهیر، جای مفاخر را در جامعهپذیری افراد گرفتهاند؛ مشاهیری که در قالب بلاگر و سلبریتی در فضای مجازی، درست یا نادرست، فعالیت و الگوسازی میکنند.
باید بدانیم نادیده گرفتن تحولات جامعهپذیری، موجب ازخودبیگانگی افراد یک جامعه در نسبت با هویت ملی میشود؛ بنابراین، شهروندان مسئولیت اجتماعی خود را نمیپذیرند.
رشد ناقص آشنایی با حقوق شهروندیِ خود و دیگران و رشد ناکافی همکنشیهای خُرد و میانه و کلان، مابین افراد با هم، افراد با نهادها و نظامهای کلان جامعه، از دیگر پیامدهای این موضوع است و همه این موارد، ضرورت توجه به این موضوع را دو چندان میکند.
نظر شما