به گزارش سلامت نیوزبه نقل از جام جم، «بخت سیاه» شاید برای سرنوشت هر چیزی مناسب نباشد اما بسیار درخور موج پرندگان مهاجری است که هر ساله قصد میکنند زمستانگذریشان رادرتالابهای شمال ایران سپری کنند.به گواه آمارها،سالانه چهارمیلیون پرنده واردآسمان ایران شده و ۱.۵میلیون قطعه از آنها شکار میشوند! آماری که به تنهایی شمال ایران را صاحب عنوان منفی «قتلگاه پرندگان مهاجر جهان» کرده است.
حالا هم بازارهای گیلان مملو از سینیهایی است که در آن پرندگان شکارشده و مهاجر به فروش میرسد و یکی از نکات جالب اینکه در زمان حضور مأموران محیطزیست در بازارها خبری از فروش پرندگان نیست. جالبتر اینکه همیشه در فصل گرم سال که خبری از پرندگان مهاجر نیست و طبیعتا بساط پرندهفروشان هم جمع شده مسئولان خبر از پایان پرندهکُشی میدهند و باز فصل سرد سال که میرسد عکسها و ویدئوهای فراوانی از گسترده شدن این بازار حکایت دارد. گرچه طبق اعلام محیطزیست و براساس قانون، خرید و فروش وعرضه غیرمجاز انواع حیوانات وپرندگان وحشی ومهاجر تخلف است ولی وضعیت بازار نشان از دهانکجی عدهای به قانون را نشان میدهد که با خیالی آسوده اقدام به فروش و خرید پرندگان وحشی و مهاجر شکارشده میکنند!
شیوههای شکار هم سال به سال دارد سبعانهتر میشود. همین دیروز ویدئویی درفضای مجازی از سازمان محیطزیست خوزستان دست به دست میشد که حکایت از به دام افتادن صیادانی داشت که از طریق سمریزی برای پرندههای دانهخوار، اقدام به صید این پرندگان کرده بودند! روشی که برای پیگیران این ماجرا هم تازگی داشت! ماجرای بازار پرندگان، ماجرای طولانی و فرسایشی است، در همه این سالها هم دولتها نتوانستهاند برای این موضوع راهکاری بیابند. دلایل هم از زبان کارشناسان متنوع است.
عدهای باور دارند شکار پرندگان مهاجر ارتباطی به معیشت مردمان بومی ندارد و برای اهالی آن منطقه بهنوعی به یک فرهنگ بدل شده اما در مقابل هستند کارشناسان و فعالان محیطزیست که این نظریه را باور ندارند و معتقدند تجارت سیاه پشت این ماجرا چنان زیاد است که هر کسی را به وسوسه بیندازد اسلحه بهدست بگیرد و پرندهای را نشان کند.آنها معتقدند عاملی که امروز بهعنوان دلیل اصلی کشتار پرندگان شناخته شده و بهصورت علمی و تجربی به اثبات رسیده، تجارت است، نه شکار. تجارت و ایجاد بازارهای داغ خرید و فروش پرندگان، حجم کشتار و قتلعام را چندبرابر میکند. شکار بومی که با صدور مجوزها انجام میشود، تهدیدی جدی برای حیاتوحش تلقی نمیشود.
پرندههای مهاجر در همه نقاط مهاجرپذیر کشورمان کشته میشوند ولی سه زیستگاه « ازباران، سرخرود و فریدونکنار» از همه بدنامترند؛ در میان این سه زیستگاه، فریدونکنار که بوی خون میدهد. آنچه در فریدونکنار رخ میدهد، تنها یک بازار نیست؛ بلکه یک چرخه بیرحمانه و سازمانیافته از شکار غیرقانونی، تجارت سیاه، و سودجویی است که هیچ مرزی برای حفظ طبیعت نمیشناسد.درنای سیبری که فقط چند نمونه از آن باقی مانده، بارها به این منطقه مهاجرت کرده اما اگر این روند ادامه پیدا کند، احتمال دارد نام این پرنده زیبا را تنها در کتابهای تاریخی ببینیم. پرندگان مهاجر مثل مهمانانی هستند که به ایران اعتماد کردهاند و به اینجا میآیند اما ما بهجای پذیرایی، آنها را اسیر تورها و دامگاهها میکنیم و بهدست قاچاقچیان میسپاریم.
این افراد نه فقط به طبیعت رحم نمیکنند، بلکه هیچ احترامی برای قوانین زیستمحیطی قائل نیستند. متأسفانه در بسیاری از مواقع، این افراد با همکاری پنهان برخی نهادهای محلی یا سکوت مقامات توانستهاند این بازار را زنده نگه دارند. این مسأله نشاندهنده ضعف جدی در اجرای قوانین است. حذف پرندگان از اکوسیستم، بهطور مستقیم بر چرخه طبیعی تأثیر میگذارد. افزایش آفات کشاورزی یکی از نتایج مستقیم کاهش جمعیت پرندگان مهاجر است. همچنین این روند میتواند به گردشگری طبیعتمحور منطقه نیز آسیب برساند، چرا که بسیاری از گردشگران خارجی برای دیدن این گونهها به شمال ایران سفر میکنند.
نظر شما