به گزارش سلامت نیوز به نقل از یورونیوز به تازگی محمدباقر قالیباف، رییس مجلس ایران در صحن علنی گفته است: «مسائل بسیار سادهای که هیچگونه مشکل پولی یا کمبود تکنولوژی در آن نداریم، هنوز حل نشده است. پسماند یکی از آنهاست. اگر نتوانیم بحث زباله را حل کنیم، چه چیزی را میخواهیم حل کنیم؟»
مدیریت پسماند در ایران حتی به معضلی منجر به اعتراض مردم و مداخله پلیس منجر شدهاست. از سوی دیگر اخیرا ناتوانی در مدیریت پسماند شکل عجیبی به خود گرفته و شهرهای شمالی ایران زبالههای خود را در شهر دماوند رهاسازی کردهاند. این در حالی است که ایران در «مدیریت کنترلشده پسماند» در سال ۲۰۲۴ رتبه جهانی ۱۲۱ را داشته است.
رئیس مجلس گفته فقط شهر اصفهان تفکیک زباله از مبدا را انجام میدهد و در سایر نقاط ایران دچار بحران هستیم.
با این حال در همسایگی ایران، همسر رئیسجمهور ترکیه از سال ۲۰۱۷ جنبشی را در میان مردم خود به جریان انداخت که با عنوان «زباله صفر» توانست در اوایل سال ۲۰۲۳ در سازمان ملل به تصویب برسد و روز ۳۰ مارس به همین عنوان نامگذاری شد.
ایران دفنگاه زباله شده است
کمیسیون «کشاورزی، آب و منابع طبیعی و محیط زیست» به تازگی گزارشی تحت عنوان «وضعیت مدیریت پسماندها در کشور با رویکرد رسیدن به شرایط مناسب مدیریت پسماندها خصوصا در استانهای ساحلی و کلانشهرها» ارائه کردهاست.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی که روزگاری نه چندان دور خود شهردار پایتخت بود و مسئولیت مدیریت پسماند تهران را برعهده داشت در همین جلسه گفتهاست : «اگر نتوانیم بحث زباله را حل کنیم، چه چیزی را میخواهیم حل کنیم؟»
او زمانی در تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری دوره دوازدهم از تولید برق توسط زبالهسوز شهرداری تهران گفت؛موضوعی که هیچگاه کیفیت واقعی آن مشخص نشد.
براساس گزارشی که در مجلس ایران قرائت شده، اشغال زمین برای دفن، آلودگی آبهای زیرزمینی ناشی از نفوذ شیرابه، تولید گازهای گلخانهای و عدم استفاده از منابع بازیافت سالیانه خسارتی بالغ بر ۱۰۷ هزار میلیارد تومان به محیط زیست وارد میشود و این به جز هزینههای درمان ناشی از انواع بیماریهای با منشا مربوط به دفن نادرست زباله است.
براساس این گزارش روزانه ۵۸هزار تن پسماند در ایران تولید میشود که ۷۵درصد از آن به صورت غیراصولی دفن میشود.
شینا انصاری، معاون رییس جمهور ایران و رییس سازمان حفاظت محیط زیست نیز در همین جلسه مجلس گفتهاست ۹۳درصد از پسماند شهری به صورت غیربهداشتی و تلنباری در زمین دفع میشود.
به گفته او سالانه قریب به ۲۱ میلیون تن پسماند عادی، ۱۵۰ هزار تن پسماند عفونی بیمارستانی، ۳۵ میلیون تومان پسماند صنعتی، ۱۷۰ میلیون تن پسماند کشاورزی، ۸ میلیون تن پسماند خطرناک و ویژه و ۱۵۰ میلیون تن نخالههای ساختمانی تولید میشود.
یکی از بزرگترین دفنگاههای ایران «آرادکوه» در جنوب تهران است که بارها به عنوان منشا بوی بد مسیر فرودگاه تا تهران درباره آن بحث شدهاست.
ناسا (سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا)، مهر۱۴۰۱، در گزارشی، تصویری از منطقه آرادکوه منتشر کرد و این منطقه را، یکی از بزرگترین مناطق تولید گاز متان در خاورمیانه توصیف کرد. موضوعی که علیرضا زاکانی، شهردار تهران در واکنش به آن گفت: «ناسا دروغ میگوید.»
اما به جز گزارش ناسا، داریوش گلعلیزاده، سرپرست مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست، تایید کرد که ابر ساطعکننده متان در جنوب تهران قابل کتمان نیست.
از آرادکوه مهمترین و بزرگترین سایت مدیریت پسماند در ایران در قبال زبالههای بیمارستانی نیز هیچ عملکرد شفافی در دسترس نیست.
علاوه براین، زبالهسوز سایت آرادکوه در بهترین شرایط فقط ۲۰۰ تن از زباله تهران را پردازش میکرد که چیزی حدود ۵درصد از ۷هزار تن زباله این شهر است. گفته میشود فقط برخی شهرهای ایران از جمله تهران، نوشهر، شیراز و مشهد زبالهسوز دارند.
دفنگاههای موقتی که دائمی شدهاند
بسیاری از دفنگاههایی که اینک هیچ یک از مدیران و هیچ کدام از دولتها توان رویارویی با آن را ندارند دفنگاهی موقتی بودهاند که به مرور زمان دههها از عمر آنها گذشته و تبدیل به یک معضل پیچیدهشدهاند. دفنگاه آرادکوه تهران ۶۹ سال قبل فعالیت خود را آغاز کرد.
دفنگاه سراوان در جنوب رشت که در هر ثانیه ۱۵ لیتر شیرابه روانه زمین و رودخانههای همجوار خود میکند به عنوان یک دفنگاه موقت تعریف شد. این دفنگاه براساس تصمیمی که در تیر ۱۳۶۳ گرفته شد با اختصاص ۵ هکتار از زمینهای جنگلی به طور موقت آغاز به کار کرد ولی طی ۴۰ سال به ۲۵هکتار گسترش یافت. البته در عین حال در همین محل با صرف ۷میلیاردتومان تصفیهخانهای برای جلوگیری از ورود شیرابه زبالهها ساخته شد که با رانش کوه زباله عملا این سرمایهگذاری تخریب و زیر زبالهها مدفون شد.
این دفنگاه موقتی در فروردین ۱۴۰۱ موجب اعتراض مردمی شد که از بوی متعفن و آثار آن به تنگ آمده بودند. جلوگیری از ورود کامیونهای حمل زباله توسط مردم کار را به دخالت پلیس کشاند. پس از آن، احمد وحیدی، وزیر کشور وقت، در محل حاضر و قول داد ظرف یکسال مشکل را حل میکند. اما هنوز مشکل سراوان پابرجاست.
دفنگاه سراوان براساس تصمیمی که در تیر ۱۳۶۳ گرفته شد ۵ هکتار از زمینهای جنگلی این منطقه به طور موقت به دفن زباله اختصاص یافت و طی ۳۹ سال، این دفنگاه به ۲۵ هکتار توسعه یافت.
مردم سراوان پس از مدتها دفن غیراصولی، از بوی نامطبوع و تبعات محیطزیستی به تنگآمده و در فروردین ۱۴۰۱ در مسیر انتقال زباله تجمع کردند.
وقتی هیچ یک از مسئولان به این اعتراضها توجه نکردند با آغاز اردیبهشت همان سال مسیر ورود کامیونها بسته شد و با این اتفاق نیروی انتظامی مداخله و تعدادی از شهروندان معترض را نیز دستگیر کرد.
با وقوع این حادثه پای وزیرکشور نیز به ماجرا باز شد و او قول مساعد داد که مشکلی با چهار دهه سابقه، ظرف یکسال حل و فصل شود.
دفنگاه همجوار با رودخانه کالشور و تالابهای آن در نیشابور یکی دیگر از مناطقی است که از ۳۰ سال قبل به صورت موقف برای دفع زباله اختصاص داده شده بود ولی عملا به محلی دائمی تبدیل شد. جایی که میتوانست یک مقصد طبیعتگردی برای نیشابوریها باشد.
یکی دیگر از دفنگاههایی که در این سالها دردسرساز شد دفنگاه آمل بود که در محل دریاچه سد قرار گرفت. ابراهیم رئیسی، رییسجمهور پیشین ایران در سال ۱۴۰۱ برای جابهجایی آن ضربالاجل یک ماهه تعیین کرد اما دستورش هیچگاه عملی نشد و در نهایت نیز عمرش کفاف نداد تا ببینید دولت از پس حل این مشکل برنیامدهاست.
اما این همه ماجرا نیست. شیرابه دفنگاههای آمل، انگیلسی بابل، دفنگاه آزادشهر جنگلهای هیرکانی و خاک استانهای شمالی را قربانی میکنند و از سوی دیگر صُفیره در شرق اهواز یا برمشور شیراز نمونههای دیگر این دفنگاههای غیراصولی هستند.
با وجودی که از سال ۱۳۸۳ قانون مدیریت پسماند به تصویب و از سال ۱۳۸۴ آییننامه اجرایی آن تدوین شده هیچ گشایشی در بهبود وضعیت مدیریت پسماند ایجاد نکردهاست. به نظر میرسد نحوه تعیین عوارض پسماند و موثرنبودن آن بر رفتار شهروندان یکی دیگر از مشکلاتی است که حتی بستر تفکیک زباله در مبدا را میسر نمیکند.
از سوی دیگر عموما شهرداریها و اعضای شورای شهر از چیزی تحت عنوان مافیای زباله یاد میکنند و زبالهگردها را عامل آشفتگی این عرصه میدانند.
براساس گزارش اخیر مجلس تنها در تهران ۱۴هزارنفر زبالهگرد برآورد شده که ۴هزار و ۷۰۰ نفر از آنها کودکاند و بسیاری از آنها از مهاجران اهل افغانستان هستند.
نرگس آذری، مدیر سابق میز محیطزیست و شهری مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در توصیف رفتار جمهوری اسلامی با پسماند در گفتگو با روزنامه پیام ما گفته است: «شاهد گرانترین و ناکارآمدترین نوع مدیریت پسماند در گیلان هستیم.»
دفن دزدکی و حوادث دفنگاهها
پیش از جلسه اخیر مجلس ایران و قرائت گزارش پسماند، اداره محیط زیست شهر دماوند خبر از کشف زبالههایی که داد که توسط ۶ کامیون از شهرهای شمالی به این شهر منتقل شده و در زمینهای حاشیه دماوند رها شده بودند.
به جز این شیوه و برخورد مدیریت شهری با زباله، این موضوع منشا بروز حوادثی هم بودهاست. برای مثال در خرداد ۱۳۹۲ رانش زباله در سایت برمشور شیراز موجب مرگ ۷ تن شد. ماجرا از آنجا آغاز شد که آتشنشانان برای مهار حریق دفنگاه برمشور در محل حاضر شده بودند که به ناگاه کوه زباله دچار رانش شد و ۱۲ آتشنشان و کارمند شهرداری زیر آن مدفون شدند. امدادگران موفق شدند ۵ تن را نجات دهند اما آن ماجرا موجب مرگ ۷ تن دیگر شد.
تجربه زبالهصفر ترکیه و کارزارهای بینتیجه در ایران
ایران گرچه تجربههای مثبتی هم در زمینی بازیافت و مدیریت پسماند داشتهاست اما هنوز با آنچه در همسایگیاش در ترکیه رقم خورده فاصله بسیار دارد. برای مثال در ایران «هایده شیرزاد» که به عنوان یک کارآفرین محیطزیستی شناخته میشود و با ثبت و فعال کردن «شرکت بازیافت مواد و تولید کود آلی کرمانشاه» بازیافت زباله در کرمانشاه را آغاز کرد، یکی از نمونههایی از ناهمگونی مدیریت پسماند در ایران است. داستان تلاش او خود نشان میدهد که معضل مدیریت پسماند در ایران چه ابعادی دارد. شیرزاد شرکتش را در سال ۱۳۷۵ ثبت کرد اما به دلیل کارشکنی شهرداری کرمانشاه تا سال ۱۳۷۷ نتوانست آن را به جریان بیندازد. با این حال تجربه خانم شیرزاد محدود به همان یک تجربه در کرمانشاه محدود شدهاست.
در همسایگی ایران، در کشور ترکیه، امینه اردوغان، همسر رئیس جمهور این کشور از سال ۲۰۱۷ توانست ایدهای را در این کشور با عنوان «زباله صفر» نهادینه کند که علاوه بر بهبود وضعیت تولید زباله در ترکیه سازمان ملل را واداشت تا روز ۳۰ مارس را به همین نام، نامگذاری کند.
اجرای این طرح در میان ارتشیها و خانوادههایشان و مجتمع ریاستجمهوری ترکیه به اجرا درآمد و به شکلی مویرگی در فرهنگ این کشور جا بازکرد.
جالب اینجاست که ترکیه تا سال ۲۰۲۱ میلادی با تولید یک درصد از گازهای گلخانهای تولیدی در دنیا به همراه ایران، اریتره، عراق، لیبی و یمن از جمله چند کشوری بود که به توافقنامه پاریس نپیوسته بود. با این حال در سال ۲۰۲۱ میلادی مجلس ترکیه پیوستن به این توافقنامه را تصویب کرد. حالا ترکیه موفق شده با پیشنهاد و به تصویب رسانده طرح «زباله صفر» در سازمان ملل چهره متفاوتی از این کشور برای دنیا ترسیم کند.
در ایران علاوه بر آن که مدیران شهری و دولتی در مدیریت پسماند ناتواناند هیچ جریان اجتماعی در میان مردم هم دیده نمیشود.
شاید تجربه «زباله صفر» ترکیه از این نظر قابل تامل باشد که دستکم موجب شد در این کشور وقتی به فروشگاههای زنجیرهای مراجعه میکنید پای صندوق با این جمله صندوقدار مواجه شوید که میپرسند: «پُشِت اِستَرمیسینیز؟» (کیسه پلاستیکی نمیخواهید؟)
همین اتفاق پیشتر در فروشگاههای زنجیرهای اروپایی افتاده است. از طرف دیگر روی همه کیسههای نایلونی در اروپا و همچنین در ترکیه تبلیغی جز کاهش تولید زباله دیده نمیشود.
در حالی که در ایران فروشگاههای زنجیرهای به تعداد دلخواه کیسه نایلونی رایگان به مشتری میدهند و روی همه این کیسهها نیز تبلیغ فروشگاه دیده میشود و نه اشارهای به مدیریت پسماند و کنترل تولید زباله.
از سوی دیگر نگاهی به فعالیتهای مدنی در ایران نشان از آن دارد که نه تنها هیچ حرکت مشابهی در زمینه بهبود وضعیت مدیریت پسماند در شهرهای ایران شکل نگرفته که حتی کارزارهایی که برای فشار به مدیریت شهری در تغییر سیاستهایش در قبال مدیریت پسماند به کار بسته شده، نتیجه نداده است. نمونه آن کارزاری برای مجبور کردن شهرداری اهواز در توجه به مدیریت پسماند درسال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بود. شهردار اهواز در دوره ششم شوراها وقتی در سال ۱۴۰۰ برسر کار آمد به بهانه مبارزه با فساد همه پیمانکاران جمعآوری پسماند را برکنار کرد آن هم در شهری که سطل زباله به تعداد کافی وجود ندارد.
مردم اهواز از دی ۱۴۰۰ نسبت به نبود سطل زباله معترض شدند ولی با وجود پایان این کارزار در خرداد ۱۴۰۱ هیچ تغییری در وضعیت مدیریت پسماند یا افزایش تعداد سطلهای زباله رخ نداد.
نظر شما