به گزارش سلامت نیوز به نقل از health.clevelandclinic، اگر در کودکی نیازهای ما برآورده نشود، آن خاطرات و تجربیات می توانند راهی برای ماندگاری و ظهور مجدد در بزرگسالی ما داشته باشند. این به این دلیل است کودکی ما باعث می شود که کسیی تبدیل شویم که هستیم. مهم نیست که در گذشته با چه چیزی روبرو شده ایم، همه ما یک کودک درون داریم که نیاز به مراقبت دارد، به خصوص اگر تجربیاتی در گذشته داشته باشیم که بسیار آزار دهنده بوده است.
روانشناس سوزان آلبرز، توضیح میدهد که نجات کودک درون شما به این معناست که یاد بگیرید چگونه به جلو حرکت کنید، آنچه را که نیاز دارید دوباره کشف کنید، آنچه را که از دست دادهاید دوباره به دست آورید و از خود کوچکتر خود مراقبت کنید تا بتوانید از تجربیات گذشته شفا پیدا کنید.
نجات کودک درون مستلزم فراموش کردن رفتارهای گذشته و جایگزینی آنها با رفتارهای جدیدی است که مهارت های مقابله ای مثبت و باورهای امروزی را در مورد شخصیت شما تقویت می کند. این شامل فهرستی از تجربیات گذشته شما و ارزیابی احساس آنها در زمان حال است. با تشخیص نقاط دردناک زندگی خود و زمینه هایی که می خواهید بهبود دهید، می توانید روش هایی را پیدا کنید که در مقابل افراد و موقعیت ها کمتر آسیب پذیر باشید.
دکتر آلبرز توضیح می دهد: «این رفتار مانند این است که والدین خودتان هستید و به خود پاسخ عاطفی بدهید که در کودکی به آن نیاز داشتید یا می خواستید آن را احساس کنید، اما این کار را در حال حاضر در مرحله فعلی زندگی خود انجام دهید. این نوع رفتار در مورد درک بخش های بسیار آسیب پذیر خودمان و پرورش خودمان با شفقت به خود و پذیرش خود است .»
هدف از نجات کودک درون شما این است که مطمئن شوید تجربیات مثبت و منفی را از دوران جوانی به طور کامل پردازش می کنید تا بتوانید با درک تازه ای از ارزش خود به عنوان یک انسان، با افکار و احساسات بسیار واقعی از آنها عبور کنید و وارد زندگی جدیدی شوید.
بهبودی نیاز به درمان دارد
احتمالا می دانید که چگونه حتی مثبت ترین تجربیاتی که داشته ایدهم نشان می دهد که امروز چه کسی هستید اما تجربیات منفی که داشته اید، می تواند روند درمان کودک درون شما را چالش برانگیزتر کند. به همین دلیل، نجات کودک درون شما اغلب شامل طی کردن نوعی درمان است.
دکتر آلبرز می گوید:« درمان شناختی رفتاری یک رویکرد ارزشمند برای نجات کودک درون شما است. یک درمانگر میتواند با شما همکاری کند تا بفهمد باورهای شما در مورد خودتان از کجا میآیند، به ویژه باورهایی که ریشه در دوران کودکی دارند. با ایجاد این ارتباطات، می توانید یاد بگیرید که افکار منفی را به افکاری دلسوزتر و حمایتگر تبدیل کنید. این فرآیند نه تنها به شفای کودک درونی شما کمک میکند، بلکه به شما قدرت میدهد تا با ذهنیتی سالمتر با چالشهای زندگی روبرو شوید.»
اگر در سنین پایین تروما، سوء استفاده یا خشونت در دوران کودکی را تجربه کرده اید، مهم است که با یک درمانگر بالینی مشورت کنید . او می تواند به شما در جهت دهی به روند بهبود کمک کند.
دکتر آلبرز خاطرنشان می کند: «مقابله با کودک درونتان می تواند بسیار دردناک باشد، زیرا می تواند باعث شود خاطرات بسیار سخت و دردناکی که داشته اید دوباره زنده شود. کار با یک درمانگر می تواند مفید باشد که می تواند شما را در روبرو شدن با برخی از این خاطرات از گذشته به روشی صبورانه و آرام راهنمایی کند تا از آنها آسیب مجددی به شما وارد نشود.
راه هایی برای نجات کودک درونتان
نجات دادن کودک درون شما این است که اطمینان حاصل کنید که این کودک احساس امنیت، محافظت و دوست داشته شدن می کند. با کمک یک درمانگر، مسیر شما برای نجات کودک درونتان با این مراحل بسیار قابل کنترلتر میشود:
- کودک دروی خود و آنچه را که او می گوید، تصدیق کنید: دکتر آلبرز میگوید: «وقتی به کودک درونی خود گوش میدهید، هر احساسی را که ممکن است داشته باشید، تأیید میکنید. به عنوان یک کودک، ممکن است اغلب به شما یاد داده شود که خود را از آن احساسات جدا کنید یا آنها را نادیده بگیرید و از آنها دوری کنید. اما به عنوان یک بزرگسال، اولین قدم توجه به زمانی است که به چیزی واکنش مهمی نشان میدهید و آن را جدی بگیرید.» برای مثال، زمانی که در محل کار بازخورد انتقادی دریافت میکنید و احساس شرم شدیدی میکنید، مکث کنید تا بپذیرید که کودک درونتان به تجربههای قبلی قضاوت شدن واکنش نشان میدهد. او میافزاید: «بهجای اینکه اجازه دهید این احساسات بر شما غلبه کنند، به خود یادآوری کنید که این بازخورد مربوط به کار شما است، نه ارزش شما، به شما این امکان را میدهد که به طور سازنده پاسخ دهید و رشد کنید.
- محرک های خود را درک کنید: شناخت خود و آنچه که انگیزه های عاطفی شما را تحریک می کند، برای یافتن نحوه پاسخگویی سالم تر، کلیدی است. دکتر آلبرز توضیح می دهد: «اگر خود را بشناسید و بدانید که به دلیل احساس رها شدن در کودکی به شدت به احساس رها شدن حساس هستید، می توانید مراقب آن باشید. میتوانید در روابط با دوستان و سایر افراد اطرافتان به دنبال آن بگردید و زمانی که نسبت به رها شدن بیش از حد حساس هستید، متوجه شوید.»
- احساسات خود را یادداشت کنید:. به زمانی که احساس میکنید کودک درونتان ظاهر میشود، توجه داشته باشید و بنویسید که آن لحظات چه احساسی در شما ایجاد میکنند و نوع واکنشهایی که برانگیخته میشوند را یادداشت کنید. دکتر آلبرز میگوید: «روزنامهنویسی میتواند به شما کمک کند تا بفهمید آیا الگوهای رفتاری وجود دارد یا خیر.
- انگیزه های خود را منعکس کنید: تمرین با یک آینه می تواند به شما کمک کند فیلمنامه را تغییر دهید تا احساسات مثبت بیشتری در مورد خودتان داشته باشید. دکتر آلبرز توصیه می کند: «در آینه به خود نگاه کنید و در حالی که به انعکاس تصویر خود نگاه می کنید، شروع به گفتن جملات مثبت و شفابخش کنید تا برخی از آن باورهای خودکار را که در ذهن شما ظاهر می شود، دوباره فرموله کنید. به خود بگویید که احساس لیاقت می کنید و به اندازه کافی خوب هستید.
- نامه بنویسید: نامه ای برای کودک درون خود بنویسید یا سعی کنید از دیدگاه کودک درون خود بنویسید. دکتر آلبرز خاطرنشان می کند: «اگر برای خود می نویسید، عشق، شفقت و همدلی مورد نیاز خود و احساس امنیت و اعتماد را به خود می دهید.اگر از دیدگاه کودک درونی می نویسید، می تواند کمک کند درک کنید که این زخم ها در کجا قرار دارند و چگونه ممکن است ظاهر شوند.بنابراین، دفعه بعد که کودک درون شما تحریک می شود، سعی کنید یک مانترا برای خود بنویسید، چیزی شبیه به: «عزیز کوچولو، من ترس تو را از اینکه به اندازه کافی خوب نباشی می بینم و می خواهم بدانی که دوست داشته می شوی، تو شایسته و شگفت انگیز هستی. مهم نیست که دیگران چه میگویند یا انجام میدهند.» با آن بنشینید، آن را برای خود تکرار کنید و واقعاً روی باور آن تمرکز کنید.
- با کودک درون خود مدیتیشن کنید: نسخه ای از خود را به عنوان یک کودک تصور کنید که در کنار شما نشسته است. دکتر آلبرز پیشنهاد می کند که با آن نسخه کودک خود صحبت کنید و به آنها بگویید که در کودکی چه می خواستید یا نیاز داشتید بشنوید.
- نکات مثبت را فراموش نکنید: شما می خواهید روی هر دو جنبه مثبت و منفی کودک درون خود تمرکز کنید زیرا به احتمال زیاد لحظاتی را در جوانی داشته اید که در آن احساس شادی و امنیت می کنید. دکتر آلبرز میگوید: «آن خاطرات مثبت به ایجاد حس شما از جهان کمک می کند. بنابراین، اگر در دوران جوانی در رابطه با یک فرد بزرگسال یا دوست احساس امنیت و آرامش میکردید، ممکن است بتوانید تشخیص دهید که در یک رابطه جدید به عنوان یک بزرگسال چه زمانی دوباره چنین احساسی دارید.
- چیز جدیدی را امتحان کنید: بسیاری از این مراحل حول محور افزایش آگاهی شما می چرخد تا بتوانید نحوه تفکر و احساس خود را تغییر دهید. اما زمانی که نسبت به فرزند درونی خود بینشی پیدا کردید، زمان آن فرا رسیده است که با تغییر نحوه رفتار و واکنش خود نسبت به دنیای اطراف خود، تمام این آگاهی را عملی کنید. به جای انجام کاری که همیشه انجام می دادید، رویکرد متفاوتی را امتحان کنید. دکتر آلبرز تشویق می کند: «همچنین مفید است که شریک زندگی شما بداند که به چه چیزی نیاز دارید. اگر کودکی بودید که در کودکی به آغوش گرفتن بیشتری نیاز داشتید و به همسرتان میگویید که وقتی احساس ناراحتی میکنید، واقعاً به در آغوش گرفتن نیاز دارید، این امر شفابخشتر خواهد بود، زیرا دقیقاً به نیازهای کودک درونیتان کمک میکند.»
- بچه باشید: به خود اجازه دهید هر از گاهی رها شوید و کاری را انجام دهید که زمانی در کودکی دوست داشتید. بازیگوش باشید کنجکاوی های خود را کشف کنید. یک عادت قدیمی را که مدتها پیش ترکش کردهاید، انتخاب کنید. دکتر آلبرز میگوید: «برای بسیاری از افرادی که زخمهای درونی کودک دارند، در دوران کودکی احساس امنیت کافی برای بازی و تجربه شادی نمیکردند، بنابراین اغلب احساس میکنند که از آن قسمت از خود جدا شدهاند. بازگشت به آن در بزرگسالی به شما کمک میکند تا خود را اصلاح کنید تا یاد بگیرید که لذت بردن و انجام کارهایی که در کودکی انجام دادهاید و به شما شادی میبخشد، اشکالی ندارد.
در پایان روز، کودک درون شما همیشه در جایی در درون شما پنهان بوده است. با رویارویی با کودک درون خود، می توانید شروع به محافظت از او کنید و از او حمایت کنید همانطور که از هر یک از فرزندان خود محافظت و حمایت می کنید.
چگونه بفهمیم که کودک درونمان را نجات دادیم؟
نجات کودک درونتان برای هر فردی متفاوت به نظر می رسد اما هدف کلی افزایش آگاهی شما از اینکه محرک های عاطفی شما از کجا می آیند، است. با کاهش شدت محرکهای عاطفیتان، میتوانید یاد بگیرید که چگونه بهطور واضح به آنها پاسخ دهید، به گونهای که بیشتر با ارزشهای اساسی شما همخوانی داشته باشد.
دکتر آلبرز میگوید: «فرایند بهبودی زمانی آشکار میشود که شما به شیوهای متفاوت به رویداد ها واکنش نشان دهید.»
بیایید به دو مثال نگاه کنیم که چگونه کودک درون شما می تواند ظاهر شود و زمانی که آن کودک درون در حال طی کردن روند بهبودی است چگونه به نظر می رسد.
مثال اول، فرض کنید والدین شما در دوران کودکی اغلب با هم دعوا می کردند. در واکنش به اتفاقاتی که در خانه شما می افتاد، سعی کردید نامرئی باشید. شما با هم صحبت کردید، هرگز پاسخ ندادید و گاهی اوقات سعی میکردید اگر مشاجرهها خشونتآمیز یا توهینآمیز شد، پنهان شوید.
سپس با اجتناب از تضاد در روابط خود، آن تجربیات را با خود به زندگی فعلی خود به عنوان یک بزرگسال حمل می کنید. وقتی چیزی شما را ناراحت می کند، در محل کار یا در سایر زمینه های زندگی خود صحبت نمی کنید. بنابراین سعی می کنید به همان روش هایی که در کودکی انجام می دادید خود را مخفی کنید. با انجام این کار، نیازهای خود را قربانی می کنید تا باعث ناراحتی دیگران یا بدتر شدن اوضاع نشوید.
این واکنشها به این دلیل اتفاق میافتند که کودک درونی شما در زندگی فعلی شما به عنوان یک بزرگسال ظاهر میشود و به آن تجربیات گذشته واکنش نشان میدهد.
دکتر آلبرز توضیح میدهد: «یک نشانه پیشرفت این است که وقتی نیاز دارید صحبت کنید، مرزهای سالمی تعیین کنید و احساسات دیگران را در هنگام وقوع درگیری به زبان بیاورید». این پاسخها بسیار متفاوت از پاسخهای شما در دوران کودکی هستند و نشانههایی هستند که شما در حال بهبودی هستید.»
برای مثال دوم، بیایید تصور کنیم که وقتی به همسرتان پیام میدهید، او پاسخ نمیدهد. فقدان پاسخ آنها باعث احساس رها شدن و غفلت می شود. وقتی این اتفاق میافتد، عصبانی میشوید و با یک پیام متنی منفعل-تهاجمی پاسخ میدهید یا ناراحت میشوید و به طور خودکار فکر میکنید چیزی اشتباه است یا ممکن است با شما قطع رابطه کنند.
دکتر آلبرز میگوید: «بهجای تسلیم شدن به افکار فاجعهآمیز و احساس رها شدن، با خودتان صحبت میکنید. به خود می گویید این نشانه ای نیست که با متن های ناامن به او پاسخ دهید.»
شما می دانید که در حال شفای کودک درون خود هستید زمانی که:
- وقتی درگیریها پیش میآیند، میتوانید خود را آرام کنید.
- هنگام واکنش به موقعیت های ناراحت کننده از مکانیسم های مقابله ای سالم استفاده می کنید.
- شما به جای درونی کردن غم، گناه یا شرم، نیازهای خود را آشکارا بیان می کنید.
- شما می توانید محرک های عاطفی خود را شناسایی کرده و از طریق آنها واکنش نشان دهید.
- شما متفاوت از گذشته عمل می کنید یا واکنش نشان می دهید.
دکتر آلبرز مجدداً تأیید می کند: «درمان کردن کودک درون شما به این معناست که ارزش ها و اخلاقیات خود را دوباره مرور کنید و از خود بپرسید که در حال حاضر به چه چیزی نیاز دارید تا احساس امنیت، دوست داشتن و حمایت کنید. این در مورد شناسایی مواردی است که برای برآورده شدن نیازهای خود نیاز دارید.»
نظر شما