به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا،در بسیاری از فرهنگها، از مردان انتظار میرود که همیشه قوی و مقاوم باشند. این انتظارات بهویژه در جامعه ایران از کودکی برای پسربچهها ایجاد میشود، بهطوری که به آنها آموخته میشود که احساسات خود را سرکوب کنند و به جای آن در نقش "حامی" و "پشتیبان" ظاهر شوند. طالبعلی پورشریعه، روانشناس بالینی، این وضعیت را یکی از دلایل اصلی مشکلات روانی در مردان میداند و معتقد است که این فشارهای اجتماعی مانع از بروز مشکلات روحی و مراجعه به درمان میشود.
مطابق با تحقیقات جهانی، مردان بیشتر از زنان دچار اختلالات برونسازی میشوند، بهویژه مشکلاتی چون پرخاشگری، رفتارهای ضد اجتماعی و خودکشی. در مقابل، زنان بیشتر با اختلالات درونسازی نظیر افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم میکنند. پورشریعه این تفاوتها را ناشی از نقشهای اجتماعی و انتظارات فرهنگی میداند که مردان را مجبور به انکار مشکلات روانیشان میکند. او همچنین به کمبود آموزش مدیریت هیجانات در مردان اشاره میکند و بر این باور است که این ناتوانی در مدیریت احساسات، اغلب منجر به رفتارهای پرخطر میشود.
یکی از عواقب نادیده گرفتن مشکلات روانی در مردان، رویآوردن به خوددرمانی از طریق مصرف مواد مخدر یا الکل است. این روشها هرچند ممکن است بهطور موقت به کاهش استرس و مشکلات روحی کمک کنند، اما در بلندمدت وضعیت را پیچیدهتر میکنند و به مشکلات جسمی نیز دامن میزنند. مردان معمولاً در مواجهه با مشکلات روانی خود از مراجعه به روانشناس یا روانپزشک اجتناب میکنند، زیرا از برچسبهای اجتماعی و فرهنگی که به آنها زده میشود، ترس دارند.
ترس از انگ و قضاوتهای اجتماعی، بهویژه در مورد سلامت روان، یکی دیگر از موانع جدی در درمان مشکلات روانی مردان است. بسیاری از مردان بهویژه در جوامع سنتی، به اشتباه باور دارند که صحبت کردن درباره احساسات و مشکلات روانی نشانه ضعف است. در نتیجه، آنها از دریافت کمکهای تخصصی خودداری کرده و مشکلات روانیشان بیشتر میشود. این رفتار میتواند به انزوای اجتماعی، مشکلات ارتباطی و در نهایت افسردگی شدید و حتی خودکشی منجر شود.
یکی از پیامدهای بسیار نگرانکننده نادیده گرفتن مشکلات روانی، میزان بالای خودکشی در میان مردان است. آمارها نشان میدهند که مردان تقریباً چهار برابر بیشتر از زنان دست به خودکشی میزنند. این موضوع نشاندهنده شدت مشکلات روانی مردان و عدم پذیرش این مشکلات توسط خود آنها و جامعه است. همچنین، مردان در معرض رفتارهای پرخطر و خطرات بیشتر در زندگی هستند که بهدلیل فشارهای اجتماعی، اغلب با آن دستوپنجه نرم میکنند.
در جامعهای که انتظارات زیادی از مردان میرود، اغلب آنها ترجیح میدهند به جای درخواست کمک، مشکلات خود را پنهان کنند. پورشریعه در این زمینه به کمبود فرهنگسازی و آموزش در زمینه سلامت روان مردان اشاره میکند. وی تأکید میکند که مردان باید یاد بگیرند که جستجوی کمک حرفهای در مواقع بحران و مشکل نه تنها نشانه ضعف نیست، بلکه میتواند آنها را در مسیر بهبودی و دستیابی به سلامت روانی قرار دهد.
پورشریعه در نهایت توصیه میکند که مردان باید بهویژه در صورت مشاهده علائم افسردگی، پرخاشگری، تحریکپذیری یا انزوا، به مراکز روانشناسی و درمانی مراجعه کنند. پذیرش مشکلات روانی اولین قدم برای درمان است و تنها با تغییر نگرشها و عبور از هنجارهای کلیشهای مردانه است که میتوان سلامت روانی مردان را بهبود بخشید. در این راستا، حمایتهای اجتماعی، فرهنگی و آموزشی در سطح جامعه برای کاهش استیگما و ارتقای آگاهیهای عمومی ضروری است.
به طور کلی، مشکلات روانی مردان بهطور مستقیم تحت تأثیر هنجارهای اجتماعی و فرهنگی قرار دارد. برای بهبود وضعیت سلامت روان مردان، ضروری است که این هنجارها تغییر کنند و فرهنگسازی مناسبی در این زمینه صورت گیرد. این تغییرات فرهنگی میتواند به مردان کمک کند تا مشکلات روانی خود را شناسایی کنند، از کمکهای تخصصی بهرهمند شوند و در نهایت سلامت روانی و جسمی خود را حفظ کنند.
نظر شما