با آغاز فصل صید ماهیان استخوانی در دریای خزر، صیادان با مشکلات بی‌سابقه‌ای مواجه‌اند؛ پسروی ۱۸ متری دریا، گرانی شدید تجهیزات، نبود بیمه و شرایط سخت مناطق حفاظت‌شده، معیشت ۹ هزار صیاد شمال کشور را به‌ خطر انداخته است. درحالی‌که شیلات تلاش دارد ذخایر ماهی را حفظ کند، صیادان با ابزارهای فرسوده و بدون امکانات به دریای خالی از ماهی می‌روند، تا رزق و روزی خود را از امواج متلاطم کسب کنند.

چالش های صیادان دریای ورشکستهٔ شمال

به گزارش سلامت نیوز به نقل از پیام ما، در فاصلهٔ زمانی ۱۸ تا ۲۵ مهرماه به‌ترتیب فصل صید برای صیدگاه‌های گلستان و مازندران و گیلان آغاز می‌شود. دریای خزر تا حدود ۱۸ متر عقب رفته است و پایین آمدن آب دریا ارتباط دریا با رودخانه‌ها را قطع کرده، و همین دریا را خالی از ذخایر کرده است. کمبود ماهی از یک‌سو و بالا بودن هزینه‌های کار مانند خرید تورها و لاکش‌ها، تعمیر و نگهداری تراکتورها و قایق‌های فرسوده، در کنار نبود بیمه و سختی کار، معیشت بیش از ۹ هزار و ۵۰۰ خانوار را که از راه صیادی ارتزاق می‌کنند، به خطر انداخته است. سازمان شیلات تلاش می‌کند با تخم‌ریزی و پرورش ماهی مولد، مشکل ذخایر ماهیان دریای کوچک شمال را حل کند. اما سایر مشکلات به قوت خود باقی است. ماهیگیران دریای شمال تا اسفندماه در شرایطی به صید از خزر ادامه می‌دهند که در صیدگاه‌های آشوراده و میانکاله نبود امکانات اولیه و عدم اجازه به نوسازی آلونک‌های شب‌خوابی مشکلات ماهیگیران این بخش را دوچندان کرده است.

برای ماهیگرها این تاریخ خیلی مهم است. روزهای آخر تابستان گوش‌به‌زنگ می‌شوند که ببیند کی قرار است دوباره راه دریا را در پیش بگیرند. گرچه «صیادها خارج از فصل صید هم به دریا می‌زنند؛ اما بیشتر صیادها بهار و تابستان سراغ کارهای دیگر می‌روند. پاییز و زمستان برمی‌گردند سراغ صیادی.»

اینها را «دایی» از صیادهای یکی از تعاونی‌های «پره»، صیدگاه میانکاله، تعریف می‌کند. دایی چند فصل صید را به دریا زده‌ و ماهیگیران را همراهی کرده‌ است. امسال اما فصل صید چندروز دیرتر شروع می‌شود و دایی می‌گوید خیلی هم فرقی نمی‌کند: «کسی عجله‌ای ندارد. پارسال خودت دیدی لاکش (تور ماهیگیری) را که بیرون می‌آوردیم، ماهی نداشت.

به‌دلیل استقرار دو صیدگاه میانکاله و آشوراده در منطقهٔ حفاظت‌شده و پناهگاه حیات‌وحش، صیادان از برق و آب شرب و بازسازی آلونک‌های قدیمی و صدساله نیز محروم هستندالبته همیشه صیدگاه شرق مازندران فقیرتر از جاهای دیگر است. اینجا منطقهٔ حفاظت‌شده است. ما حتی نمی‌توانیم آلونک‌های صیادی را تعمیر کنیم. هر کاری در منطقهٔ حفاظت‌شده جرم است. اما ما باید چه کنیم؟ پدر من و پدربزرگ من هم اینجا صیاد بودند. من اجازه نداده‌ام پسرم بیاید صیاد شود، اما خودم باید چه کار کنم؟ اینجا آب لوله‌کشی و برق هم نداریم. سوخت هم کم داریم. مگر ما چقدر بنزین داریم؟»

همچنان بیمه معضل است

دایی بدون انقطاع مشکلاتش را تند تند بازگو می‌کند: «بیمه نداریم. آخر فصل که می‌شود یک میلیون تومان هم سود نکرده‌ایم. امکانات نداریم. حتی بنزین قایق موتوری ما هم با قیمت آزاد حساب می‌شود. همهٔ اینها را بگذار کنار، یک تور، فقط یک تور حدید الان بالای ۳ میلیارد تومان تمام می‌شود. می‌پرسی چرا تورها را تعمیر نمی‌کنید؟ کجا بدهیم تعمیر؟ می‌دانی تورهای ما از زاهدان می‌آید. هیچ مکانی برای تعمیر وجود ندارد. آنچه صیادها اینجا انجام می‌دهند وصله و پینه است. اینها همه مشکلات ماست. با همهٔ این تفاسیر ما چندروز دیگر با قایق‌های مستهلک و لاکش‌های وصله‌پینه‌ای می‌رویم از دریایی صید کنیم که ماهی ندارد. من نمی‌دانم آمارهای شیلات بر چه اساسی صادر می‌شود. بیا بیین آب دریا تا کجا عقب رفته است. الان باید چهار تا هشت متر جلوتر تراکتورها را راه بیاندازیم و لاکش بندیم. نمی‎‌دانم بر چه اساسی می‌گویند دریایی که آب ندارد، ماهی دارد. خلاصه این رزق و روزی ماست. فکر کنم چندروز دیگر بسم‌الله می‌گوییم و دوباره می‌رویم پایین (محلی‌ها در شرق مازندران به‌سمت دریا پایین می‌گویند).»

دایی درست می‌گوید کمتر از پنج روز دیگر دوباره تورهای مجاز در دریا پهن می‌شود. مدیرکل دفتر امور صید و صیادی سازمان شیلات ایران نیز اعلام کرده است که زمان رسمی شروع فصل صید ماهیان استخوانی دریای خزر توسط شرکت‌های تعاونی پره در استان‌های شمالی ۲۵ مهرماه است.

سازمان شیلات به‌نقل از «رضا عباسپور نادری» نوشت: «زمان رسمی شروع فصل صید ماهیان استخوانی دریای خزر توسط شرکت‌های تعاونی پره در استان‌های شمالی ۲۵ مهرماه است، اما برای شرکت‌های تعاونی پره‌های منطقهٔ میانکالهٔ مازندران و گلستان، ۱۸ مهرماه در نظر گرفته شده است. همچنین، زمان شروع فصل صید برای شرکت‌های تعاونی پره‌ای که در انجام تکثیر طبیعی و بازسازی ذخایر مشارکت داشته‌اند با هماهنگی و مدیریت شیلات استان، ۲۰ مهرماه تعیین شده است.»

بنابر اعلام سازمان شیلات کشور ۱۳۶ هزار نفر صیاد در شمال و جنوب کشور به حرفهٔ صیادی اشتغال دارند که حدود ۹ هزار و ۵۰۰ نفر از آنها در شمال کشور و در کرانه‌های دریای خزر هستند.

گرانی ادوات

«اسحاق» یکی از همین حدود ۹ هزار صیاد است که در صیدگاه آشوراده صید می‌کند. اسحاق مهمترین مشکل در حال حاضر را گرانی ادوات می‌داند: «هزینه‌های کار بسیار بالاست و سود بسیار اندک. قایق‌های ما بسیار فرسوده است و هزینهٔ خرید و تعمیر هم بسیار بالاست. به‌علاوهٔ اینکه سهمیهٔ بنزین اصلاً کفاف صید را نمی‌دهد. چندین سال است که قرار است موضوع بنزین را رفع کنند، اما هیچ اقدام مؤثری انجام نمی‌شود. باقی صیادان خزر هم این‌طور هستند. البته تعداد تعاونی‌های پره در گیلان و مازندران بسیار بیشتر است و تعداد صیادان نیز. اما در بسیاری مشکلات همه‌مان یکی هستیم. مشکل بیمه عمومیت دارد. صیادها قبلاً فقط صیاد بودند. الان در این ۱۵ سال گذشته خیلی‌ها ول کردند و رفتند کارگری. مشکلات صیادها در مناطق حفاظت‌شده بسیار بیشتر است؛ چراکه محدودیت‌های امکانات هم اضافه می‌شود. آلونک‌های ما حلب و تخته است. شب را در همین آلونک‌های مرطوب می‌مانیم. صیادی به آب‌وهوا گره خورده است. آنتن‌دهی تلفن همراه و موبایل هم اینجا بسیار بد است. ما هر صبح قبل از طلوع آفتاب و هر آخرشب از طریق سامانهٔ گزارش آب‌وهوا را دریافت می‌کنیم. یعنی باید دریافت کنیم. اما مجبوریم خیلی وقت‌ها به تجربهٔ خودمان دل ببندیم؛ چون در منطقهٔ ما که حفاظت‌شده است، دکل جدید نصب نمی‌شود. می‌گویند فلان کار مغایر محیط‌زیست است. خب محیط‌زیست باید چاره‌ای برای مشکلات مردم داشته باشد. درآمد، معیشت و شغل آبا و اجدادی ما اینجاست.»‌

اسحاق داستانش را به گذشته می‌برد. گذشته‌ای که خیلی دور نیست: «صیادی در شمال ایران به‌ویژه شرق مازندران (شرق مازندران امروز و گلستان) خیلی رونق داشت. آشوراده مرکز صیادی بود؛ سردخانهٔ بزرگ و مرکز شیلات بزرگ. هنوز هم بقایای ساختمان‌ها موجود است. صید تمام دریا به اینجا روانه می‌شد. حالا صنعت شیلات در کشور چنان رونق ندارد. صیادی دریا جایش را به پرورش ماهی و حتی میگو داده است. همهٔ اینها خوب است. اما قبل از این تغییر کسی نباید فکر می‌کرد که چه بر سر صیادان می‌آید؟ چندهزار صیاد یعنی چندهزار خانواده. حالا که دیگر همه‌چیز دست‌به‌دست هم داده است؛ دریا هم تا چشم کار می‌کند عقب رفته. البته پدران ما می‌گویند این دوره‌های خشکی قبلاً هم بوده، اما دوباره آب دریا جلو می‌آید. مثل دههٔ هفتاد که نیمی از جزیره را هم آب برداشت.»

داستان اسحاق از رونق صیادیِ ماهیگیران میانکاله و آشوراده افسانه نیست. با لغو «قانون اجارهٔ سواحل و رودخانه‌های کشور از سوی خوانین به روس‌ها» در سال ۱۲۱۵ هجری شمسی و با فرمان محمدشاه قاجار، زمینهٔ ایجاد شرکت ماهیگیری و صیادی ایران در جزیرهٔ آشوراده شکل گرفت. در سال ۱۳۳۲ هجری شمسی شرکت صیادی ایران ملی به‌عنوان شیلات ایران نام‌گذاری شد تا سهم بزرگی از اقتصاد شمال داشته باشد. تأسیسات شیلات مانند صیدگاه‌های رسمی، سوله‌های ذخیره و توزیع ماهی و همچنین شیلات و سازه‌های سبک و بی‌پیرایهٔ اهالی که بیشترشان کارکنان شیلات بودند، در جزیره رشد و گسترش پیدا کرد و در دههٔ ۴۰ شمسی، جزیره در عرصهٔ اقتصادی به شکوفایی رسیده بود. مدرسه، سینما و حتی دکان‌های پارچه‌فروشی، بقالی و قهوه‌خانه هنوز با بناهایی فروریخته در جزیره وجود دارند و مسجد روستا تنها بنایی است که هنوز کاربری‌اش را حفظ کرده است. مسجدی که اهالی سابق جزیره می‌گویند با دست خودشان آجر به آجرش را روی هم چیده‌اند.

سکنهٔ سابق جزیره که حالا حدود سه دهه است که به‌ناچار جلای وطن کرده‌اند و جمعیتی حدود ۳۰۰ خانوار داشتند، در منطقه‌ای که نام آن را بارها در طرح طبیعت‌گردی آشوراده به‌نام ۴۸ هکتار مستثنیات خوانده یا شنیده‌ایم، زندگی می‌کردند. حالا اما در جزیره چیزی باقی نمانده است. آشوراده جزو منطقهٔ حفاظت‌شده و پناهگاه حیات‌وحش میانکاله است و هرگونه ساخت‌وساز در آن حتی در صیدگاه‌ها ممنوع است. توسعهٔ زیرساختی در این منطقه وجود ندارد و انجام آن نیز غیرقانونی است. دریای خزر حدود ۱۸ متر عقب رفته است و صیادها منطقهٔ وسیعی از صیدگاه را از دست داده‌اند. در سراسر شمال کشور یک کارخانهٔ تورسازی یا تعمیرگاه نیست و هزینهٔ بالای خرید تور و تعمیر ادوات، آنان را مجبور به استفاده از ابزارهای مستهلک می‎کند. کار در این شرایط سخت بدون بیمه و بازنشستگی بر دغدغه‌های بیش از ۹ هزار صیاد و خانواده‌هایشان افزوده است. فقط شیلات است که از صید خزر ابراز رضایت می‌کند.

مشکلات همچنان باقی است

«امین محمدی»، کارشناس شیلات است. او از مصوبه‌ٔ سال گذشتهٔ دولت صحبت می‌کند که به‌موجب آن مقرر شد صد میلیارد تومان برای تعدیل و اقتصادی نمودن شغل صیادی در مازندران اختصاص یابد و البته اعدادی هم برای استان‌های دیگر مقرر شد. از این میزان ۳۰ میلیارد تومان باید توسط سازمان برنامه‌ریزی و بودجهٔ استانداری پرداخت می‌شد و ۷۰ میلیارد تومان دیگر توسط وزارت جهادکشاورزی: «موضوع بسیار مهم دیگر کاهش نرخ بیمه از ۲۷ درصد به ۱۸ درصد است که در پی سخت و زیان‌آور اعلام شدن شغل صیادی مصوب شد. قرار بود دولت با پرداخت یارانه به تأمین اجتماعی، ۱۰ درصد حق بیمهٔ صیادان را کاهش دهد. این کار تا سال ۹۲ انجام می‌شد. اما از آن به‌بعد، تأمین اجتماعی تمکین نکرد و شرکت‌های تعاونی‌ صیادی را سهام‌بر اعلام کرد و مدعی شد کاهش تعرفهٔ بیمه به این گروه تعلق نمی‌گیرد.»

به‌دلیل پسروی آب دریای خزر و خشکسالی ارتباط دریا با رودخانه‌ها تقریباً قطع است و بازگشت ماهیان «رودکوچ» به دریا ممکن نیست

به‌گفتهٔ او، یکی از مهمترین دلایل بالابودن سن بازنشستگی در صیادان مسئلهٔ بیمه است. چون صیادان شش ماه از سال را کار می‌کنند و شش ماه دیگر بی‌کار هستند و توان پرداخت حق بیمه را ندارند. به همین خاطر سابقه‌بیمهٔ آنها بالا نمی‌رود.

او می‌گوید حدود ۱۱۳ شرکت تعاونی با بیش از ۱۱ هزار صیاد در استان‌های شمالی کشور مشغول به کار هستند که برای تهیه و خرید لوازم صیادی خود با مشکلات زیادی مواجهند: «تورهای صیادی از زاهدان خریداری می‌شوند. کارخانهٔ تولید «بویه» نیز در قم مستقر است و طناب هم به چندبرابر قیمت و توسط دلالان از شهر ملایر خریداری می‌شود. تراکتورها بسیار قدیمی هستند و ادوات و تجهیزاتش معمولاً پیدا نمی‌شود. هزینهٔ خرید یک قایق‌موتوری و جایگزینی آن با قایق‌های فرسوده نیز بسیار بالاست. یعنی تعاونی‌ها با درآمد خودشان از پس آن برنمی‌آیند. ذخایر ماهیان خزر کم شده است و شیلات برای جبران آن ماهی مولد و بچه‌ماهی پرورش می‌دهد. ممکن است این موضوع دردی از دریا و ذخایرش دوا کند، اما سایر مشکلات شغلی همچنان پابرجاست.»

او شرایط خشکسالی را نیز در بغرنج‌تر شدن ماجرا دخیل می‌داند: «۹۰ درصد ماهی‌های دریای خزر از گونه‌های رودکوچ هستند که فقط در بالادست رودخانه‌ها تخم‌ریزی می‌کنند. با پسرفت دریای خزر، ارتباط بین دریا با مصب رودخانه‌ها قطع و مهاجرت ماهی‌ها به دریا غیرممکن شده است. ماهیان استخوانی مثل ماهی‌سفید برای تخم‌ریزی نیاز به بستر سنگلاخی و شن و ماسه دارند و ماهی کپور نیز محیط جلبکی دارای فیتوپلانکتون را می‌پسندد. با پسروی دریای خزر، امکان دسترسی ماهیان استخوانی به چنین بسترهایی یا محدود شده و یا به‌طور کامل از بین رفته است. همچنین، میزان گل‌ولای در نوار ساحلی افزایش قابل‌توجهی دارد و تردد شبانه را برای شناورهای صیادی سخت‌تر کرده است.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha