مسعود پزشکیان در دومین برنامه مناظره تلویزیونی میان نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، حسب حساسیت‌های مسوولیتی خود- که در دوران تصدی مسوولیت وزارت بهداشت نیز به نمایش گذاشته بود- یک گراف تصویری آماری از سقوط آزاد کالری مصرفی ایرانیان از ابتدای دهه 90 به این‌سو به نمایش گذاشت که از افزایش عمق و شدت گسترش سوءتغذیه در میان ایرانیان حکایت داشت.

سقوط کالری مصرفی ایرانیان در 13 سال اخیر

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جهان صنعت، ژرفای فاجعه آنجا مشخص می‌شود که برخلاف مدعیات دلارزدایان و مخالفان برجام و کسانی که تحریم‌ها را نعمت می‌دانند، این سقوط آزاد، همبستگی ویژه‌ای با شوک‌های ارزی و افزایش شدت اثرگذاری تحریم‌های یک‌جانبه خارجی دارد. براساس گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در سال گذشته منتشر کرده است، سرانه مصرف گوشت قرمز در کشور از نزدیک به یک کیلوگرم در سال 1390، به کمتر از 400‌گرم در سال 1402 رسیده و برآوردهای متخصصان سیاستگذاری تغذیه در ایران برای سال‌جاری نیز، نصف شدن سرانه مصرف گوشت قرمز نسبت به سال گذشته (200‌گرم) است.

در عمل می‌توان گفت که مهم‌ترین کالای مصرفی به منظور تامین پروتئین با کیفیت برای خانوارها، از سبد مصرفی خانوار حذف شده است و در عین حال، همچنان برخی از مسوولان اجرایی و به ویژه فرماندهان اقتصادی دو کابینه اخیر، بر عادی جلوه دادن همه چیز تاکید خاص دارند.در گزارش یادشده که از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی منتشر شد، شکاف کالری مصرفی به طور خاص به نمایش در آمده است به‌طوری که دهک دهم درآمدی در کشور 3284کیلوکالری سرانه مصرف را به شکل روزانه به ثبت رسانده و نخستین دهک درآمدی (فقیرترین افراد جامعه) کمتر از 1497کیلوکالری به شکل روزانه مصرف کرده‌اند.

شاخص مصرف ماهانه گوشت مرغ نیز همچنان نزولی است؛ سرانه مصرف هر فرد در ماه از یک کیلو و 700 گرم، به کمتر از یک کیلو و 400 گرم در ماه به ازای هر فرد کاهش یافته است. میانگین مصرف شیر پاستوریزه نیز حسب آمار، با کاهشی مهیب از 3‌کیلوگرم در هر ماه به ازای هر نفر، به حدود یک ‌کیلو در هر ماه برای هر نفر کاهش پیدا کرده است.

میزان مصرف تخم‌مرغ نیز با کاهش بیش از 10‌درصدی نسبت به سال 90، از اعمال فشار بر سبد پروتئینی خانوار حکایت دارد. این کاهش میزان مصرف سرانه حتی شامل کربوهیدرات‌های پرمصرفی همانند برنج نیز شده است که با کاهش از سطح 3‌کیلو و 100‌گرم در ماه، به حدود یک‌ونیم‌ کیلو در سال گذشته رسیده و به‌طور میانگین، کیفیت برنج مصرفی نیز سیر کاهشی به خود گرفته است و شامل بی‌کیفیت‌ترین ارقام برنج خارجی می‌شود.


خط قرمزی که جدی گرفته نشد


میزان مصرف اقلام یادشده، تحت‌الشعاع افزایش سهم اجاره‌بها از سبد هزینه‌های مصرفی خانوار نیز قرار گرفته است. در آبان ماه سال گذشته نیز رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان اینکه حدود 60‌درصد از کالری مورد نیاز ایرانیان از طریق نان به مثابه قوت غالب تامین می‌شود، مهر تایید دیگری براین مدعا زد که سبد غذایی مصرفی ایرانیان همه خطوط قرمز خطر را پشت سر گذاشته است.

شوربختانه نان‌های مصرفی در کشور نیز به خلاف وعده‌های دولتمردان مبنی بر غنی‌سازی نان، از کیفیت غذایی بسیار پایینی برخوردار بوده و از فیبر و پروتئین‌ و مواد معدنی تهی هستند در حالی که بسیاری از کشورهای فقیر به منظور فقرزدایی و افزایش توان جسمی در نیروی کار، اقدام به غنی‌سازی نان از طریق افزودن ویتامین‌ها و مواد معدنی و فیبر می‌کنند و از این‌رو، این کالای کم‌کشش را با حداکثر کیفیت به شهروندان می‌رسانند.
مطابق با آمارهای رسمی بیش از 30‌درصد از ایرانیان با فقر مطلق دست و پنجه نرم می‌کنند و این موضوع باعث شده است تا دست‌کم این زنگ خطر را برای یک‌سوم ایرانیان با شدت بیشتری به صدا در بیاوریم.


کاهش میزان سرانه کالری مصرفی ایرانیان به سطح نیمی از میانگین خط قرمز استانداردهای حداقلی جهانی (2100 کیلوکالری)، به معنای کاهش شدید توان جسمی نیروی کار و افزایش شدید هزینه‌های سبد درمان در کشور است.تورم بالای 40‌درصد در هفت ‌سال اخیر و داشتن 9‌سال با میانگین چنین نرخ تورمی در 13‌سال گذشته، به شدت بر رابطه معنادار فقر با افزایش نرخ تورم صحه می‌گذارد.


سانسور گرسنگی


با این حال دولت فعلی که رکورد بیشترین کاهش سطح کالری مصرفی سرانه را به خود اختصاص داده است، علاوه بر سانسور و عدم انتشار آمار رسمی میزان سرانه مصرفی به شکل دقیق و همچنین حذف آمار سطح ریزمغذی‌ها- که به گرسنگی سلولی در افراد مرتبط است- به مرکز پژوهش‌های مجلس به عنوان یکی از معدود دریچه‌های ارزیابی برخی متغیرهای کلان اقتصادی و اجتماعی، تاخته است و این آمار را مخدوش نامیده است.


آمار مربوط به میزان آهن و کمبود آن و سایر مواد معدنی به ویژه روی و همچنین کمبود شدید کلسیم و ویتامین دی در مادران باردار که پیشتر مورد اشاره اعضای انجمن تغذیه ایران قرار گرفته است، پرده از فروچاله بزرگ‌تری از مساله گرسنگی در کشور برمی‌دارد زیرا علاوه بر پدیده گرسنگی شکمی که با میزان کالری دریافتی مرتبط است، مساله گرسنگی سلولی در کشور که به مصرف مکمل‌های غذایی و دارویی وابسته است و بر متغیرهایی چون میزان یادگیری و بهره هوشی در کودکان مرتبط است نیز، در وضعیت بسیار ناگواری قرار دارد.

حذف مغزهای خوراکی همچون پسته و گردو و بادام و فندق از سفره خانوار، به همراه حذف گوشت‌های سفید مفید مانند ماهی و میگو در کنار کاهش شدید مصرف میوه و سبزیجات در خانوارها، هیچ‌یک از یک وضعیت نرمال خبر نمی‌دهند و باید یک تجدیدنظر کلی در سیاستگذاری تغذیه در کشور صورت بگیرد وگرنه ایران در آینده بسیار نزدیک، با کاهش چشمگیر کیفیت نیروی انسانی روبه‌رو خواهد بود و برای ایجاد تحولات اقتصادی در آینده با بحران منابع انسانی مواجه خواهد شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha