به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات چند ماه پیش، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، یک نشست تخصصی با عنوان «عدم تحقق سیاستهای اجتماعی در حوزه زنان با تأکید بر آسیبهای اجتماعی» برگزار کرد که در آن زنگ خطر زنانه شدن آسیبهای اجتماعی نواخته شد.
در آن نشست، فاطمه محمدی، کارشناس مرکز پژوهشهای مجلس به صراحت بیان کرد که آسیبهای اجتماعی در حال زنانه شدن است و این موضوع را نگرانکننده دانست، شاید چون وقتی یک زن آسیب میبیند، دنیای زنانه او هم دچار گسل اجتماعی میشود و پیامد آن آسیبپذیر شدن بیشتر جامعه است.
وی، سازمان بهزیستی را به عنوان نهادی که متولی آسیبهای اجتماعی در حوزه زنان است، گرفتار کژکارکردی دانست و عنوان کرد که اثربخشی خدمات این نهاد، دیده نمیشود و کسانی که از خدمات بهزیستی بهره بردهاند، پس از مدتی به چرخه آسیب بازگشتهاند.
محمدی با انتقاد از این که در حوزه آسیبهای اجتماعیِ زنان، نگاه پیشگیرانه وجود ندارد، گفته است: بهعنوان مثال همه زنانی که وارد چرخه دریافت خدمات میشوند، در کنار هم قرار میگیرند و غربالگری صورت نمیگیرد، درحالیکه خدمات موردنیاز یک زن معتاد با زنی که در معرض خشونت خانگی بوده است، تفاوت دارد.
به اعتقاد برخی از کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس، اگرچه هنوز در بحث آسیبهای اجتماعی زنان به مرز بحران نرسیدهایم، اما باید توجه داشته باشیم که آمار اعتیاد در زنان و دختران، افزایش بیشتری نسبت به مردان داشته است و عدم همافزایی در گفتمان و تفکیک نکردن زنان آسیبدیده، آنان را در معرض آسیبهای بیشتر قرار میدهد.
تأثیر جامعه مردسالار
چرا به این مرحله از آسیبهای اجتماعی در حوزه زنان رسیدهایم و برای این که مسأله به بحران نرسد، چه باید کرد؟ برای واکاوی موضوع و راههای برونرفت از آن به سراغ مصطفی اقلیما، پدر مددکاری اجتماعی میرویم. این استاد دانشگاه در بررسی علل و عوامل زنانه شدن آسیبهای اجتماعی میگوید: در باب این موضوع اول باید توجه داشته باشید که آسیبهای اجتماعی خود معلولی از علتهای بسیاری محسوب میشود و دوم این که در بحث زنانه شدن آسیبهای اجتماعی باید از دو بعد فرهنگی و اقتصادی موضوع را تحلیل کرد.
او بعد فرهنگی ماجرا را اینگونه بررسی میکند: زنان به دلیل فرهنگ حاکم در جامعه از گذشته تاکنون آسیبپذیرتربوده و هستند. هنوز هم در فرهنگ ایرانی، ارج نهادن به خانوادههایی که صاحب فرزند پسر میشوند، وجود دارد. فشار اجتماعی روی زنان پررنگتر است. قوانین سختگیرانه برای این جنس نمود بیرونی دارد. تبعیض بین زن و مرد به صورت فاحش دیده میشود و البته محدودیتهایی که علیه زنان وجود دارد، همگی زمینههای آسیب پذیری را برای این گروه از جامعه به وجود میآورد.
در جامعهای زندگی میکنیم که قانونگذار و مجری قوانین، مردان جامعه هستند، بنابراین توقع نداشته باشید آسیب بخش زنان اندک باشد. ما در حوزه تصمیم گیریهای کلان کشوری، نیازمند مسئولانی شایستهسالار و پاسخگو هستیم که بتوانند آسیبهای جامعه را به درستی درک کنند و برای آن نسخه بپیچند.
من به عنوان استاد دانشگاه در حوزه کاری خود، شاهدم که دانشجویان دختر، بهترین نمرات را کسب میکنند و فعالیتهای پژوهشی و علمی را انجام میدهند، اما در عمل تعداد بانوانی که سمتهای مهم و کلیدی دریافت میکنند، اندک است. من معتقدم و شاهدم که زنان ایرانی قدرتمند هستند، اما با تبعیضهای موجود در حوزه کاری و سیاستهای اجتماعی، متأسفانه آنچنان که باید و شاید جایگاه پیشرفت ندارند، همین موضوع عدهای از بانوان را وارد چرخه آسیب میکند.
از خود بپرسید چرا تعدادی از دختران جوان و تحصیلکرده ما به مواد مخدر پناه میبرند؟ آیا غیر از این است که خود را در شرایط نابرابر با مردان میبینند و احساس میکنند به آن جایگاهی که لیاقتش را داشتهاند، نرسیدهاند؟
فشارهای مالی و اقتصادی
رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران همچنین مشکلات اقتصادی را در پررنگ شدن آسیبهای اجتماعی دنیای زنان بسیار مهم ارزیابی میکند و میگوید: نمیتوان فشارهای مالی و اقتصادی و بیکاری را در تشدید این معضل کتمان کرد. با مشاهده افزایش آمار اعتیاد، فقر، سرقت و روسپیگری در جامعه زنان باید این سؤال را از خود بپرسیم که چرا تعداد زیادی از بانوان، آلوده به جرم و جنایت شدهاند؟ آیا اگر امکانات کاری، امنیت شغلی و درآمد مناسب برای جامعه بانوان وجود داشته باشد، آمار آسیبهای اجتماعی تا این حد افزایش خواهد یافت؟
و باید توجه داشت که این آسیبها در حوزه زنان سرپرست خانوار نمود بیشتری پیدا میکند، چرا که بیشتر آنان از نظر اقتصادی در مضیقه مالی هستند و اگر نتوانند از پسِ هزینههایِ زندگی خود برآیند به ناچار به راههای دیگری کشیده میشوند.
اقلیما معتقد است حمایت همهجانبه دولت از زنان سرپرست خانوار تا حد زیادی میتواند از بحرانی شدن آسیبها در بخش زنان پیشگیری کند و البته به گروه دیگری از زنان اشاره میکند که در ظاهر صاحب سرپرست هستند، اما سرپرستی که یا معتاد است یا بیمار یا در زندان یا خانواده را رها کرده و رفته و فقط نامی از خود در شناسنامه زن باقی گذاشته است.
او میگوید: این مسأله، شروعی برای ورود به چرخه فقر و به دنبال آن بروز ناامیدی و افسردگی است. در این میان، بخشی از زنان به شغلهایی تن میدهند که علاقهای به آن ندارند، مثل قاچاق و کارهای خلاف و این موضوع آنان را به آسیبهای اجتماعی ژرفتر سوق میدهد.
پدر مددکاری اجتماعی ایران، این گروه از زنان را برابر با زنان سرپرست خانوار، نیازمندِ حمایتِ دولتی میداند و میگوید: تأمین سرپناه و حقوق حداقلی برای این دسته از زنان هم میتواند راههای خلاف و فساد را تا حد زیادی ببندد. یک زن که همسرش او را با یک یا چند فرزند رها کرده و رفته است، چگونه میتواند در شرایط نابسامان اقتصاد فعلی، خانهای اجاره کرده و با کدام حقوق میخواهد شکم خود و فرزندانش را سیر کند؟ ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی جامعه زنان، فقر و نداری است و در این میان، بانوانی که شرایط نابسامانتری دارند، آسیبپذیرتر خواهند بود.
این استاد دانشگاه حمایت از زنان را از این جهت مهم ارزیابی میکند که آنان، قرار است نسل آینده جامعه را تربیت کنند.
باز توانی زنان آسیبدیده
به نظر میرسد آسیبهای اجتماعی برای حوزه زنان هنوز به درستی تعریف نشده است و آنان کمتر به سراغ دریافت خدمات میروند و همین موضوع موجب تشدید آسیب میشود. برای مثال زنانی که درگیر اعتیاد هستند، به دلیل برچسبهایی که به آنان زده میشود کمتر به کمپهای ترک اعتیاد مراجعه میکنند، از طرف دیگر امکانات، تسهیلات و خدمات برای زنان آسیبدیده کمتر اندیشیده شده است.
اقلیما، پدر مددکاری اجتماعی معتقد است با وجود این که آمارها از افزایش آسیبهای اجتماعی حوزه زنان خبر میدهد، اما هنوز طرح این موضوع به گونهای تابو محسوب میشود. او میگوید: علت را باید در بعد فرهنگی ماجرا جویا شد. جامعه ما پذیرای یک دختر معتاد یا سارق نیست، از طرفی به لحاظ فرهنگی مرد را سرپرست زن و مسئول رسیدگی به امور او میدانند و بنابراین تصمیمگیرنده واقعی برای دریافت خدمات بازتوانی، مرد محسوب میشود.
همه این عوامل باعث میشود زن به راحتی نتواند از خدمات موجود بهرهمند شود. لازمه تغییر این شرایط، اول دگرگونی در بینش فرهنگی افراد و سپس افزایش تسهیلات در این زمینه است. باید توجه داشت که آسیبهای اجتماعی دنیای زنان، تبعات بسیار زیادی در بلندمدت روی خود زنان، خانواده و جامعه خواهد داشت و از این رو مهم و قابل توجه است.
***
قطعا توجه بیشتر به سیاستهای پیشگیری و بازتوانی زنان آسیبدیده تا حد زیادی راهگشا خواهد بود و در این مسیر لازم است همه دستگاههای دولتی و خصوصی و خیرین همکاری کنند. این کار اگر چه پیچیده و زمانبر، اما شدنی است.
نظر شما