به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما ، این ترکیب سنی، با توجه به کاهش تعداد فرزندآوری در سالهای اخیر علاوهبر آنکه بر نسل آینده فشار مضاعفی وارد میکند، مسائل اقتصادی متعددی از جمله فشار بر صندوقهای بازنشستگی را بهدنبال دارد.
«سهم جمعیت سالمند ایران از سال ۱۳۹۸ تا سال ۱۴۲۱ از ۱۰ به ۲۰ درصد خواهد رسید.» این جملهای هشداردهنده است که دفتر مطالعات اجتماعی مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش خود با عنوان «بررسی وضعیت سالمندی در ایران آینده و چالشهای آن» اعلام کرده است. ابعاد مهم این جمله زمانی مشخص میشود که دریابیم چنین تغییری در سهم سالمندی در کشورهای توسعهیافته بین ۷۰ تا ۱۲۰ سال رخ میدهد، درحالیکه در ایران تنها طی ۲۳ سال، سهم جمعیتی سالمندان دوبرابر میشود و از هر پنج ایرانی، یک نفر بیشتر از ۶۰ سال سن خواهد داشت که براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی «سالمند» شناخته میشود.
اگرچه سالمندی به دوران پایانی زندگی اطلاع میشود که افراد از نظر جسمی و فیزیکی دچار تغییر میشوند و تواناییهای پیشین خود را ندارند، اما سن سالمندی در جوامع مختلف متفاوت است. این سن معمولاً با شاخص امید به زندگی در جوامع تعریف میشود؛ مثلاً در سال ۲۰۰۰، شاخص امید به زندگی در ژاپن ۸۱ سال و در عراق ۶۷ سال بوده است که با توجه به این اعداد، سن سالمندی در این جوامع متفاوت در نظر گرفته میشود.
اما براساس گزارش «سالمندی پویا» که سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۰۲ منتشر کرد، استاندارد جهانی برای سالمندی سن ۶۰ سالگی در نظر گرفته شد. با این حال در همین گزارش آمده است که سن تقویمی، شاخصی دقیق برای تغییراتی که همراه با سالمندی رخ میدهد، محسوب نمیشود؛ چون تفاوتهای قابل توجهی در وضعیت سلامت، میزان مشارکت در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی و سطوح وابستگی به سایر افراد در میان افراد سالمند در سنین یکسان مشاهده میشود.در حال حاضر بهازای هر ۷۰۰ سالمند یک تخت مراقبت از سالمند وجود دارد. این در حالی است که شاخص مذکور در کشورهای توسعهیافته معادل یک تخت بهازای هر ۱۸ سالمند است.
گیلان دارای بیشتری درصد سالمندان
سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ که آخرین سرشماری انجامشده در کشور است، جمعیت ایران را ۷۹ میلیون و ۹۲۶ هزار و ۲۷۰ نفر برآورد کرده است که از این تعداد، هفت میلیون و ۴۱۴ هزار و ۹۱ نفر سالمند هستند که ۹.۳ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند. در آن سال، سه میلیون ۶۵۸ هزار و ۴۰۵ نفر مرد سالمند و سه میلیون و ۷۵۵ هزار و ۶۸۶ نفر نیز زن سالمند در کشور وجود داشت.
بر همین اساس، ۱۳.۲ درصد اهالی استان گیلان را افراد بالای ۶۰ سال تشکیل میدادند و این استان رتبۀ اول بیشترین تعداد سالمندان در کشور را به خود اختصاص داد. اما از سوی دیگر در استان سیستانوبلوچستان، افراد بالای ۶۰ سال تنها ۴.۹ درصد جمعیت را تشکیل میدادند و بهاینترتیب این استان کمترین تعداد سالمندان به نسبت جمعیت را داشت.
اگرچه در فاصلۀ سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۵ جمعیت کشور بهطور کلی افزایش داشته است، اما بعد از دهۀ ۱۳۶۰ که از آن به «دورۀ بیشزایی» یاد میشود، درصد رشد جمعیت همواره نزولی بوده است. از دیگر سو، سهم سالمندان از جمعیت نیز همواره رشدی صعودی داشته است و فقط در دورۀ ۱۰ سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ درصد رشد جمعیت سالمندان کمتر از دورۀ زمانی پیش از آن (۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵) بوده است. اما بهطور کلی رشد جمعیت سالمندان از میزان منفی ۱۷ درصد در سال ۱۳۵۵ به مثبت ۲۸ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است.در دهۀ ۱۳۴۵ تا ۱۴۴۵ بیش از ۳۲ درصد (معادل یکســوم) جمعیت کشور (حدود ۳۵ میلیون نفر) را سالمندان به خود اختصاص خواهند داد.
پیشبینی جهش ناگهانی جمعیت سالمندان
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس تأکید دارد که پیشبینیهای انجامشده خبر از جهشی ناگهانی در رشد جمعیت سالمندان میدهد. به این شکل که تا سال ۱۴۲۱ سهم جمعیت سالمند ۲۰ درصد از کل جمعیت خواهد بود. یعنی در آن سال، از هر پنج ایرانی، یک نفر بالای ۶۰ سال سن خواهد داشت. اما پیشبینی فاصلۀ سالهای ۱۴۳۵ تا ۱۴۴۵ نیز خبر از بهبود اوضاع ندارد: «نکتۀ قابل ذکر این است که از سال ۱۴۲۱، تعداد افراد سالمند و نسبت سالمندان به کل جمعیت بهتدریج افزایش مییابد و مطابق پیشبینیهای انجامشده، در دهۀ ۱۳۴۵ تا ۱۴۴۵ بیش از ۳۲ درصد (معادل یکســوم) جمعیت کشور (حدود ۳۵ میلیون نفر) را سالمندان به خود اختصاص خواهند داد.»
براساس این گزارش، یکی از مهمترین عوامل مؤثر در تشدید مسئلۀ سالمندی، کاهش بُعد خانوار است. براساس دادههای سازمان ثبت احوال کشور، از کل ولادتهای رخداده در سال ۱۳۹۹، ۴۰ درصد ولادت مرتبۀ اول (فرزند اول)، ۴۰.۸ درصد ولادت مرتبۀ دوم (فرزند دوم)، ۱۴.۲ درصد ولادت مرتبۀ سوم (فرزند سوم) و ۴.۳ درصد ولادت مرتبۀ چهارم و بیشتر است.
این میزان ولادت بهمعنای آن است که در بسیاری از ازدواجها، دو تکفرزند با هم ازدواج خواهند کرد که در آینده مجبورند چهار پدربزرگ و مادربزرگ را سرپرستی کنند. این وضعیت، علاوهبر افزایش فشار روانی بر افراد بر اقتصاد خانوادهها نیز تأثیرگذار خواهد بود.
فشار بر مجموعۀ درمانی
این گزارش بیان میکند که سالمندی جمعیت، کشور را با چالشهایی مواجه خواهد کرد که یکی از مهمترین آن، افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی درمانی است: «در دهههای گذشته، ایران با بار اقتصادی بیماریهای واگیر و عفونی روبهرو بوده و فعالیتهای بخش سلامت به پیشگیری، درمان و بازتوانی عوارض ناشی از اینگونه بیماریها معطوف بوده است. در دهههای پیش رو با بروز پدیدۀ گذار اپیدمیولوژیک، بار اقتصادی بیماریها بر بیماریهای غیرواگیر و مزمن متوجه شده است، اما موج سومی در راه است و بهزودی بار اقتصادی بیماریها بر سالمندی جمعیت ایران و عوارض ناشی از آن متمرکز خواهد شد.»
علاوهبراین، کمبود زیرساختهای مراقبت از سالمندان یکی دیگر از چالشهای سالمندی جمعیت است: «با در نظر داشتن تعداد ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر جمعیت سالمند در کشور، باید اذعان داشت که در حال حاضر بهازای هر ۷۰۰ سالمند یک تخت مراقبت از سالمند وجود دارد. این در حالی است که شاخص مذکور در کشورهای توسعهیافته معادل یک تخت بهازای هر ۱۸ سالمند است.»
ناپایداری نظام رفاهی
گزارش مرکز پژوهشها یکی دیگر از مهمترین چالشهای سالمندی را ناپایداری نظام رفاهی کشور میداند. افزایش امید به زندگی دورۀ دریافت مستمری در دوران سالمندی افزایش یافته است، بهطوریکه در سال ۱۳۸۵، شاغلان با متوسط حدود ۲۷ سال خدمت، بازنشسته میشدند و با توجه به میزان امید به زندگی در همان سال (۵۷.۵ سال)، بهطور متوسط حدود ۱۱ سال حقوق بازنشستگی دریافت میکردند. اما در حال حاضر، متوسط سن بازنشستگی در ایران برای مردان حدود ۵۲ سال و برای زنان حدود ۵۰ سال است. با سن امید به زندگی ۷۲ سال برای مردان و ۷۶ سال برای زنان، بهطور متوسط مردان حدود ۲۰ سال و زنان حدود ۲۶ سال مستمری دریافت میکنند. این موضوع بار مالی زیادی را بر صندوقهای بازنشستگی وارد میکند.
همچنین میزان جمعیت در سن کار، رشدی کمتر از نرخ رشد بازنشستگان (سالمندان) خواهد داشت و این عدم توازن جمعیت، بر ناپایداری نظامهای مبتنی بر مزایای معین تأثیرگذار است. اگرچه این مسئله، اجرای اصلاحات در نظام بازنشستگی را اجتنابناپذیر کرده است، اما توجه به ابعاد اجتماعی و حفظ استانداردها در اصول اساسی بیمههای اجتماعی مانند جامعیت، کفایت، پایداری و فراگیری در اجرای اصلاحات نیز انکارناپذیر است.
در این گزارش همچنین آمده است، سالمندی جمعیت در ایران برخلاف کشورهای غربی، قبل از فرآیند توسعهیافتگی اتفاق افتاده است: «بنابراین، احتمالاً راهکارهای این کشورها در اینخصوص مناسب ایران نباشد؛ چرا که کشورهای مذکور ابتدا روند توسعهیافتگی را طی کرده و سپس با سالمندی مواجه شدهاند. بنابراین، نهادهای رفاهی، قدرت کافی برای اجرای اصلاحات در ابعاد مختلف بازنشستگی، سلامت و حتی جایگاه اجتماعی بهمنظور دستیابی به دورۀ سالمندی با کیفیت داشتهاند، اما سالمندی در کشور ایران قبل از توسعه در حال وقوع است و به نوعی یک مهمان ناخوانده به حساب میآید. پس میبایست راهکارهای متناسب با شرایط ایران را در دستور کار قرار داد.»
نظر شما