به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه رسالت، طرحی که بناست ظرف مدت سه سال، به سرانجام برسد تا دغدغه کم آبی استان یزد دستکم برای ۵۰ سال آینده رفع شود. اما قاطبه کارشناسان حوزه آب و محیط زیست این طرح را غلط و پرهزینه میدانند. با این وجود علی اکبر محرابیان، وزیر نیرو همواره معتقد بوده و هست که «یکی از راهکارهای مهم تأمین آب موردنیاز، انتقال آب دریا به فلات مرکزی و استانهای مختلف است.»
در میان سیاستهای کلان آبی دولت سیزدهم، آنچه بیش از همه خودنمایی میکند، اجرای پروژههای انتقال آب است که به رغم هزینه هنگفت شیرینسازی و انتقال از دریا؛ هدف نه تأمین نیازهای حیاتی مردم که اختصاص آب به حوزه صنعت و کشاورزی است.
حسین رفیع، فعال محیط زیست، از منتقدان اجرای این طرح است. او میگوید: «طرح انتقال آب برای تأمین آب شرب در همه جای جهان انجام میشود، اما در ایران مقاصد آن صنعتی است که توجیه اقتصادی ندارد و به تبعات آن توجه نمیشود. ما بهجای اینکه صنایع را به کنار آب ببریم، با دستکاری در طبیعت، آب را برای این صنایع منتقل میکنیم.» در حوزه کشاورزی نیز ماجرا به همین ترتیب است.
بخش عمده آب مصرفی برای کاشت محصولات پایه صرف میشود، که هزینه تمام شده آنها در بعضی موارد تا دو برابر قیمت تحویل در خلیج فارس با نرخ دلار دولتی است. از شواهد مختلف چنین بر میآید که تکیه مضاعف بر کشاورزی سنتی و عدم توجه به تحولات توسعه میتواند دارای نتایج و تبعات منفی باشد. انوش نوری اسفندیاری، دبیر اندیشکده تدبیر آب ایران با تأکید بر این موضوع عنوان میکند: « هیچ راهی نداریم جز اینکه کشاورزی یا باید محدود شود یا کارایی خود را افزایش دهد.
تنها در اینصورت است که میتوانیم بخشی از منابع آب را در هر منطقه آزاد کنیم و به مصارف مربوط به توسعه برسانیم.» اسفندیاری تصریح میکند: «در مجموع از شواهد مختلف میتوانیم این برداشت را داشته باشیم که تکیه بیش از حد بر کشاورزی سنتی و عدم توجه دقیق بر تحولات توسعهای میتواند نتایج منفی را در زمینه منابع آب داشته باشد.
این حقیقتی است که باید بپذیریم که به سوی کشاورزی با مصرف آب کمتر برویم و منابع آب را برای مصارف غیر کشاورزی تأمین کنیم. ما هیچ راهی نداریم جز اینکه تأکید کنیم کشاورزی در ایران یا باید محدود شود یا کارایی خود را افزایش دهد. تنها در اینصورت است که میتوانیم بخشی از منابع آب را در هر منطقه آزاد کنیم و به مصارف مربوط به توسعه برسانیم. دلیلی ندارد که ما توسعه را تنها توسعه کشاورزی بدانیم یا توسعه روستایی را محدود به توسعه کشاورزی کنیم.»
مطابق نقطه نظر دبیر اندیشکده تدبیر آب ایران، این نکته قابل تأملی است که تا برنامههای توسعه اصلاح نشود برنامههای ما در حوزه مدیریت منابع آب هم با شکست روبهرو خواهد بود. بیشتر از ۸۰ تا ۹۰ درصد آب در ایران صرف کشاورزی میشود. این میزان نسبت به شرایط منابع آب در ایران میزان مناسبی نیست. باید از سهم آب کشاورزی کمتر کنیم و منابع آب را به صورت پایدار مورد استفاده قرار دهیم و توسعه را بر مبنای رشتههای غیر کشاورزی و دانش بنیان تعریف و برنامهریزی کنیم.
حال سؤال اینجاست که اصرار بر اجرای پروژهای که بسیاری از صاحبنظران بر اشتباه بودن آن تأکید دارند، چیست؟ آیا با هزینهای که در این زمینه صرف میشود، نمیتوان منابع آب را با نگاهی پایدار بهرهبرداری کرد؟ این سؤالات را اسماعیل کهرم، فعال محیط زیست هم مطرح می کند و سپس از شوری آب و آسیب به خلیج فارس می گوید: «موجودات آبزی نسبت به نمک حساس هستند. یعنی میزان شوری اگر بالا برود حیات موجودات به خطر میافتد. دستگاه آبشیرینکن نمک را از آب جدا میکند؛ اما نمک را نابود نمیکند. آب شیرین را بیرون میکشد ولی نمک را به خلیجفارس برمیگرداند و آب خلیجفارس هر روز شورتر میشود.»
وی با اشاره به نظر برخی دیگر در این خصوص بیان می کند: برخی میگویند آبشور را منتقل کرده و در کویر تصفیه میکنیم. در این حالت لولهها بعد از مدتی با این غلظت نمک دوام نمیآورد، هزینه نگهداری تأسیسات برای چنین کاری چه میشود؟
نمکی که در مقصد حاصل میشود را چه باید کرد؟
یکی از مسئولان محیط زیست دریایی استان هرمزگان سال ۱۳۹۹ در این زمینه مطرح کرده بود: «سیستم نمکزدایی که قرار است مورد استفاده قرار گیرد، «سیستم اسمز معکوس» ایجاد میکند که سهبرابر آب شیرین تولیدی، پساب تولید کرده و این پساب علاوهبر دمای بالا، بسیار شور است و حاوی انواع مواد شیمیایی نیز میباشد که برای نگهداری از آبشیرینکنها از آن استفاده میشود. اثر ورود این پساب به دریا باعث ایجاد تغییر اکوسیستم و آسیبهای جبرانناپذیر میشود. همچنین در نمکزدایی گونههایی مانند فیتو و ژئوپلانکتونها همراه لارو انوع آبزیان ریز در حوضچههای کوچک کشیده و باعث نابودی آنها میشود.»
این مقام آگاه با اشاره به برنامه استقرار آبشیرینکنها در کشورهای حاشیه خلیج فارس تشریح کرده بود: «در این کشورها صنایع نیازمند آب را بهدلیل همین تبعات در کنار دریا مستقر میکنند تا خسارتهای زیستمحیطی را کاهش دهند و انتقال آب صرفا برای مصارف شرب انجام میشود. ضمن آنکه قرار نیست اگر کشورهای دیگر در آلودگی خلیج فارس دخالت دارند، ما هم این کار را انجام دهیم.»
براین اساس «استدلال صورتگرفته مبنیبر اینکه چون کشورهای حاشیه خلیج فارس از آن آب میگیرند و به آلودگی آن میافزایند، پس ایرادی ندارد که ما هم این عمل را تکرار کنیم، استدلال شایستهای نیست»، موضوعی که محمدحسن معماریان، عضو هیئتعلمی دانشگاه یزد ضمن تأکید بر آن مطرح کرده است: «بهتر بود ما بهجای شرکت در این مسابقه آلودگی زیستمحیطی بهصورت حقوقی، این عمل کشورهای حاشیه خلیج فارس را به چالش میکشیدیم.»
به گواه تحلیلی که از سوی اردلان توتچی، پژوهشگر آب ارائه شده، «پروژههای بزرگ انتقال آب و شوری زدایی دهههاست که در نقاط مختلف دنیا اجرا شده و میشوند. از رونق شهر لس آنجلس با انتقال آب از فاصله ۶۷۰ کیلومتری، تا پروژههای متعدد انتقال آب در مصر، هند و چین. این پروژهها در ذات خود لزوما مخرب نیستند.
اما استفاده از چنین راهکارهای مهندسی باید آخرین گزینه ممکن برای سیاستگذاران منابع آب هر سرزمینی باشند.اغلب این پروژهها آثار جبران ناپذیر محیطزیستی را به همراه داشتهاند و پروژههای آتی اینچنین، در کشورهای توسعهیافته، صرفا در مناطقی با تنش آبی بسیار بالا و عمدتا به منظور کمک به بهبود وضعیت محیطزیست (به عنوان مثال به منظور احیای تالابهای از بینرفته و یا استفاده در تغذیه سفرههای زیرزمینی) در دستور کار قرار دارند.
اصرار به اجرای چنین «ابر پروژه» هایی با تأکید شیداگونه بر «عظمت»، «باورنکردنی بودن»و«متحول کننده» بودن آن ها، یادآور شعارهای مسئولان اجرایی در مراسم بریدن روبان و کلنگزنی سازههای بلند بتنی سربرآورده از میان تل خاک در گوشهگوشه ایران در سه دهه پیش است. از سوی دیگر اما، ناسازگاری با اهداف کلی توسعه پایدار، احتمال بالای ناکارایی در میانمدت، هزینه مالی بسیار زیاد و زیانهای روشن محیطزیستی؛ در آینده نه چندان دور ایران را دچار بحرانهای جدی در اقتصاد، تأمین و توزیع منابع آب، تولید محصولات کشاورزی پایه، و مهمتر از همه محیطزیست طبیعی خواهد کرد.»
نظر شما