سلامت نیوز: بار دیگــر موضوع جمعآوری و ساماندهی معتادان متجاهر بر سر زبانها افتاده است. چندی پــیش بود که رئیس پلیس پایتخـت از زمینهسازیها برای راهاندازی و آغــاز فعالیت «دهکـده سلامت» خبــر داد و همانطور که سردار حسیــن رحیمــی از طرح جدید برای جمعآوری معتادان متجاهر گفته است: «اقدامات لازم برای ایجاد دهکده سلامت شروع شده و ما (نیروی انتظامی تهران بزرگ) طرح کامل و هادی آن را ارائه دادهایم تا این شهرک ۱۰ هزار نفری به همراه مراکزی در آن مثل مرکز تفریحی و سرگرمی و ورزشی و... راهاندازی شود و افراد درگیر اعتیاد آرام آرام به جامعه و کار و زندگی بازگردند.»
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ملی ، این گفته در حــالی مطرح میشود که طبق آمار دفتـــر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مـواد مخدرِ ریاست جمهوری، آمار تقریبی معتادان متجاهر ۶۵ هزار و ۶۲۰ نفر است، البته کارشناسان معتقدند که این آمار بر اساس طرحهای پیشین ساماندهی برآورد شده و فقط 80 درصد این آمار در تهران زیر نور ماه در تابستانها و سایه پلها در زمستانها مشغول زندگی و البته گسترش بیماری و روی آوردن به سرقتهای خرد و کلان هستند.
در این بین، بار دیگر ایجاد «دهکده سلامت» برای این افراد بر سر زبانها افتاده است، این موضوع در شرایطی مطرح میگردد که هنوز خاطرات ترسناک ساماندهی و تبعید معتادان به جزایر و مناطق دور در قالب طرحهای نظیر بازپروری شورآباد، اردوگاه آب حیات کرمان و تبعید به جزیره «فارور» از خاطرهها پاک نشده است. آنطور معاون حمایتهای اجتماعی سازمان رفاه شهرداری تهران خبرداده، «جذب و شناسایی معتادان متجاهر از ۱۰ دی ماه امسال آغاز خواهد شد.» بنا به گفته سعید شرف دوست: «طرح جذب و شناسایی معتادان متجاهر توسط پلیس آغاز میشود و شهرداری تهران نیز شش مرکز را برای پذیرش این افراد در حال آماده کردن است.
برآورد اولیه این است که حدود ۳۰۰۰ معتاد متجاهر در این ظرفیتهای خالی و موجود ساماندهی شده و بعد از آن مابقی معتادان متجاهر که حدود ۲۰۰۰ تا۳۰۰۰ نفر هستند توسط شهرداری در مراکزی که خارج از بافت مسکونی و در حاشیه تهران ایجاد شده است ساماندهی میشوند که به نظر میرسد ظرف دو تا سه ماه آینده این ظرفیت نیز تکمیل شود.»
در این میان نیز علی غلامی، دبیر کانون سراسری انجمنهای صنفی مراکز سرپایی درمان اعتیاد کشور درخصوص طرح ایجاد «دهکده سلامت» گفته است: «در صورتی که عدهای از معتادان در جایی جمع شوند، به آنها هم مواد مخدر داده نشود و امکان دیدار با خانواده نیز برایشان فراهم شود، چقدر امکان اینکه در این مراکز مواد مخدر وجود نداشته باشد وجود دارد؟ ندامتگاههای کشور با آن همه سیستمهای امنیتی دچار مشکلاتی هستند. در این میان نگاه علمی به مقوله اعتیاد مغفول مانده که بیشک شکست طرحهایی که بدون مطالعه علمی و همه جانبه انجام میشود، اجتناب ناپذیر است.»
تجربه دهه 50، مرکز شورآباد تهران
امــا موضوع دهکده سلامت در شرایطی مطــرح میشود که به باور کارشناسان، «دهکده سلامت»، چیزی نیست جز «زندان مدرن برای معتادان.» طی 5 دهه گذشته، سه تجربه غیرقابل دفاع در زمینه درمان اجباری اعتیاد در کشور ثبت شده است؛ اردوگاه بازپروری شورآباد، اردوگاه آب حیات کرمان و تبعید به جزیره «فارور.»
از قربانیان «شورآباد» که اولین محکومان به حذف از چهره شیک پایتخت بودند، شاید امروز کسی زنده نیست اما یکی از خبرنگاری که در دهه 1350 در پوشش معتاد و با هماهنگی کلانتری وقت، میخواسته تجربه یک هفته زندگی در «شورآباد» و مشاهده میدانی از وضعیت معتادان دستگیر شده و تبعیدی به این زندان درمانی را داشته باشد در تعریف ساعاتی که در کنار بیماران سپری کرد میگوید: «شورآباد، ساختمانی در جاده تهران - قم بود؛ بسیار دور از شهر. شورآباد، زندان نگهداری معتادان بود و هیچکس بدون اجازه افسر نگهبان، اجازه خروج نداشت. معتادان ابتدا توسط ماموران کلانتریها از سطح شهر دستگیر میشدند و پس از یک شب بازداشت، به شورآباد منتقل میشدند.
تمام اتاقها، تخت داشت، پزشک هم در شورآباد حاضر بود و امکانات، بد نبود اما فضا به قدری متعفن و کثیف بود که به جای یک هفته، فقط یک شب دوام آوردم. معتادان، در حال خماری، استفراغ میکردند و دچار اسهال بودند و حتی در مسیر دستشویی، خودشان را کثیف میکردند. در شورآباد، آدمهای زیادی دیدم که به دلیل مدت طولانی اقامت در زندان، از اعتیاد پاک شده بودند اما هیچکدام از آن آدمها، بعد از آزادی از شورآباد، پاک نماندند.»
تجربه دوم، آب حیات کرمان
مخوفترین خاطرهای که از اردوگاه کار و درمان اجباری «آب حیات» کرمان در یاد دستاندرکاران کاهش آسیب اعتیاد ثبت شده، مثبت شدن تست اچآیوی 400 زندانی در یک نوبت آزمایش در سال 1374 است. امروز از قربانیان تبعیدی به «جزیره فارور» هم هیچ ردی باقی نمانده و فقط مسئولانی که در نیمههای دهه 1360، صاحب مسئولیت در حوزه مقابله با اعتیاد بودند، تعریف میکنند که هنوز و بعد از گذشت بیش از 15 سال از تبعید اولین گروه معتادان به جزیره دورافتاده و غیرقابل سکونت «فارور»، تماشای فیلمهای ضبطشده از اعزام این انسانهای بیگناه، باعث درد و زجر است.
تجربه سوم قصه فارور و خاطره آیت ا... هاشمی
در شمـال غربی «ابوموسی» دو جزیـــره کـــوچک قرار دارد؛ جزایر «فارور کوچک و فارور بزرگ.» فاصله جزیره کیش تا جزایر فارور از راه آبی، حدود 55 کیلومتر است. هر دو جزیره، حداقل از سه سده قبل، غیرقابل سکونت شدهاند. جزیره فارور کوچک؛ وسعتی با ارتفاعات آتشفشانی و درههای خاستگاه درختان گرمسیری، امروز یکی از نقاط گردشگری است و جزیره فارور بزرگ، امروز به پایگاه نظامی (محل آموزش تکاوران نیرویدریایی سپاه) تبدیل شده و هر دو جزیره به دلیل نزدیکی به جزیره ابوموسی، از مناطق استراتژیک در خاک جمهوری اسلامی ایران به شمار میروند.
بههمن ۱۳۸۹ و در دولت دهم، قانون الحاق جزیرههای هندورابی و فارور کوچک و بزرگ به منطقه آزاد کیش ابلاغ شد. آنچه در خاطرات روزانه مرحوم هاشمیرفسنجانی هم تایید شده و آیتا... در برگی از روزنگاریهای خود نوشت: «با هلیکوپتر به جزیره فارور رفتیم. از کیش، گروهی برای شروع عمران آن جزیره رفتهاند. طرح انتقال و اسکان معتادان [مصوب ستاد مبارزه با مواد مخدر] که قرار بود در جزیره هندورابی باشد، به این جزیره منتقل شده است. از آنجا به جزیره فارور (کوچک) پرواز کردیم.
مهندس مجرى طرحهای عمران جزیره توضیح داد بناست برای انتقال معتادان موادمخدر آماده شود. سپس با نیروی کار آنها، طرحهای توسعه جزیره اجرا شود؛ جزیره کوهستانی زیبایی است. بعضیها میگویند بهتر است با اسم معتادها بدنام نشود.» روایت دیگری هم درباره این جزیره هست؛ جزیرهای که امروز فقط در یک عکس هوایی خلاصه میشود و دسترسی به آن، جز برای چهرهها و اشخاص خاص، ممکن نیست.
سرهنگ اصغر معماری؛ فرمانده وقت یگان ویژه نیرویدریایی سپاه، تابستان سال 1395، در گفتوگو با فارس، در تعریف نحوه ورود نیروهایش به جزیرهای که از 300 سال قبل به این سو، غیرقابل سکونت شده بود گفت: «سال 87 ابلاغ شد که یگان ویژه نیروی دریایی سپاه باید تشکیل شود. به همراه سردار ناظری مسئول راهاندازی این یگان شدیم.
قرار شد در یکی از جزیرهها مستقر شویم که نهایتا به جزیره فارور آمدیم. زمانی که ما به فارور آمدیم مخروبهای بود با شرایط سخت و ما شروع به ساختوساز و آماده کردن جزیره کردیم درحالیکه هیچکس آن اوایل فکر نمیکرد کسی بتواند در اینجا زندگی کند.»
معتادان متجاهر یا آزمایشگاههای سیار انسانی
با این حال و تجارب گذشتـــه حـــال قرار است که ساماندهی معتادان متجاهر برای چهارمین بار در پنج دهه گذشته به شکل وسیعی آغاز شود، طرحهایی که بهجز شکست و افزایش تعداد معتادان در شهرهایی نظیر تهران، تاثیر دیگری نداشت. برای بررسی بیشتر این موضوع با مجید ابهری، آسیبشناس و کارشناس اعتیاد که بیش از چهار دهه از عمر خود را صرف زندگی و درمان معتادان کرده، انجام دادیم.
وی در گفتوگو با «آرمان ملی» به طرحهای شکست خورده مذکور اشاره دارد و ضمن تایید آنها، میگوید: بیش از 30 سال که معتادان متجاهر و بیخانمان تبدیل به افرادی شدهاند که آزمایشات مختلف از اصول مدیریت بهداشتی و درمانی تا ساماندهی و نجات از این وضعیت اسفناک، بر روی آنها صورت میگیرد. برخی نیز از این آب گل آلود، بهطرز چشمگیری ماهیگری میکنند و به درآمدهای میلیاردی میرسند.
آنهایی که به معتادان بهعنوان یک کالای تجاری نگاه میکنند و اصلا دلشان نمیخواهد این افراد ستم کشیده از اجتماع و خانواده و خود، به پاکی برسند. سال هاست که طرحهایی برای ساماندهی آنها از تخریب خاک سفید گرفته تا انتقال آنها به جزیزه و کمپهای مختلف دولتی و خصوصی صورت میگیرد و با آزمایشاتی که بهروی این طرحها صورت میپذیرد، این انسانها به وسیلهای برای تجربه اندوزی و پول اندوزی عدهای دیگر تبدیل شدهاند. در این رابطه برخوردهای شعاری، احساسی و مقطعی تا به امروز، هیچگونه نتیجهای جز اتلاف پول، وقت و انرژی نداشته و در طرحهای آینده نیز به همین شکل خواهد بود.
وی در ادامه صحبتهایش میافزاید: در میان معتادان متجاهر و بیخانمانها، افرادی هستند که بین 120 تا 150 بار دستگیر شده و یا به قصد ساماندهی به یکی از مراکز تحویل داده شدهاند و برای آنها هزینه شده است. اینجانب کسانی را دیده که این تعداد دستگیری و بازگشت به خیابان را تجربه کردهاند. آنها خود با تجاربی که در مراکز مختلف بهدست آوردهاند بهعنوان بهترین متخصصان و کارشناسان و صاحب نظران در زمینه ترک انواع مواد مخدر، در جامعه حضور دارند.
مرکز بهاران، تنها نقطه مثبت
ابهری، به مرکز بهاران که در زمان شهردار بودن قالیباف بر تهران ایجاد شد، اشاره دارد و معتقد است که این مرکز شامل 22 مرکز میشد، از کارایی مثبت برخوردار بود. وی در ادامه تصریح میکند: آنها افراد سم زدایی شده را به این مرکز آورده و ضمن قرار دادن روان درمانی و آزمونهای مختلف و مرتب، چه آنها که شغلی بلد بودند، بهکار گمارده میشدند و در قابل تعاونیهای گروهی، اشتغالزایی برای آنها فراهم میشد و چه آنهایی که کار یا حرفهای بلد نبودند و به کارآموزی فنی و حرفهای و تحصیل کلاسیک گمارده میشدند، بر روی آنها کار صورت میگرفت. قرار بر این بود که افراد سمزدایی شده، در اینگونه مراکز، حداقل چهار تا پنج سال بهصورت مرتب زندگی کرده و تحت روان درمانی، رفتار درمانی، کار درمانی و حرفه آموزی قرار بگیرند و پس از درآمدزایی و کارآفرینی، آنها را بهخارج از این مراکز فرستاده و بههمراه خانوادهشان در زمینه ایجاد خانههای گروهی، هر شش یا 10 نفر در یک خانه زندگی کرده و هزینههای زندگی را از مشاغلی که برای آنها در نظر گرفته شد، پرداخت نمایند، اما پس از پایان دوران قالیباف، سالهاست که افرادی که کمپهای ترک اعتیاد دارند، معتادان را به چشم کلای تجاری میبینند. آنها 21 روز معتادان را در کمپ نگهداری میکنند، یا بهوسیلهای ماموران حراست این کمپها و گاه بر اساس تقاضای خانوادهها، این افراد ضعیف و بیمار را جمع آوری کرده و به اینگونه اماکن میآورند. آنها با زور کتک و شکنجههای روحی و جسمی، حدود یک ماه در آنجا نگهداری کرده و مبالغ قابل توجهی پول دریافت میکنند و پس تسویه حساب آنها را به خیابانها رها کرده و این چرخه ادامه دارد. بازگشت به محله آلوده و برقراری ارتباط با دوستان، و پخش کنندگان مواد مخدر، آنها را مجددا در چرخه اعتیاد قرارداده و کمتر از 10 تا 20 روز به اعتیاد باز میگردند. این آسیبشناس با اشاره به بیماریهایی که آنها دارند و لزوم توجه به سلامت جسمی و روحی معتادان متجاهر میافزاید: 90 درصد معتادان متجاهر دارای انواع بیماریها هستند، مثلا خرابی شدید داندانها، زخم معده، سرطان کبد و کلیه. حدود 10 درصد از معتادان متجاهر از قشر زنان هستند و بیماریهای پوستی و قارچها نیز این افراد را تهدید کرده و باعث بروز و گسترش بیماریهای خطرناک در سطح شهرها میشود.
یبوست مزاج بیماریهای همیشگی این افراد است. در یک مرکزی که 70 نفر از معتادان متجاهر در آنها قرار داشتند، 40 نفر از آنها به این بیماریها مخصوصا خرابی دندان بودند، همچنین بیماری اچای وی داشتند، اما این بعد سلامتی آنها و سرقتهای خرد نیز از دیگر آسیبهای بیتوجهی به این افراد رانده شده از جامعه و خانواده است. حدود 65 درصد از زندانیان، با جرایم مواد مخدر بهطور مستقیم، و 30 درصد دیگر بهطور غیر مستقیم در ارتباط با مواد مخدر هستند. 35 درصد از معتادان متجاهر، دارای خانواده متلاشی و متزلزل هستند، فرزندانی که نمیدانند که پدرشان در کدام نقطه از کشور زندگی میکنند. این افراد، بزهکاران و افراد آیندهای هستند که تامین کننده سرمایه زندانها در آینده نهچندان دور خواهند بود.
چه باید کرد؟
اما چه باید در قبال بیش از 65 هزار معتاد متجاهر در کشور کرد که اکثرشان در تهران و محلاتی همچون شوش، هرندی، راهآهن و... زندگی میکنند؟ ابهری در ابتدای توصیههای خود حدیثی از امام صادق (ع) نقل میکند که «هرکس بخواهد کار تجربه شدهای را دوباره آزمایش نماید، بر او رواست که به حالش افسوس خورد.» و در پایان گفتههایش خاطرنشان میکند: «در این میان جمع آوری معتادان متجاهر و ساماندهی چند بار آنها در سه دهه گذشته، نتیجهای جز زیان مالی و معنوی نداشته است.
بدون مراقبتهای بعد از خروج معتادان از این مراکز (حداقل به مدت سه سال) هیچ جمعآوری و ساماندهی آنها نتیجهای در پی نخواهد داشت. باید در این مدت از معتادان سمزدایی شود و باید مددکاران اجتماعی و روانشناسان، آنها را تحت نظر و درمان قرار دهند و پس از کارآموزی و اشتغالزایی آنها را به حال خود رها نکنند. در این صورت میتوانیم امیدوار به ترک و درمان معتادان باشیم و گرنه جمع آوری آنها در یک مکان فقط باعث بروز و گسترش بیماریهایی همچون اچای وی و دیگر بیماریهای واگیر دیگر میشود و دوباره با حال بدتر به جامعه باز میگردند.
عجیب است که شهردار محترم تهران و نهادهای متولی از تجارب گذشته درس نمیگیرند. باید یک اتاق فکر و شورای اندیشهورز، با حضور آسیبشناسان، جرم شناسان، جامعه شناسان و متخصصان بیماریهای روانی و درمان اعتیاد تشکیل شده و در جلسات مستمر و هفتگی برنامهریزیهای لازم را انجام داده و سپس و با جمعآوری و ساماندهی به پشتوانه برنامهریزی قوی، بردرمان آنها نظارت نمایند و پس از سمزدایی، روان درمانی و ساماندهی خانوادگی آنها و اشتغالزایی و نظارت بر درمان سه تا پنج ساله آنها، بتوانند با اعتیاد مبارزه کنند، در غیر این صورت هر حرکتی بدون موارد مذکور محکوم به شکست و یک مانور اجتماعی و فرهنگی قلمداد خواهد شد.
نظر شما