سلامت نیوز:آزار و تجاوز جنسی، عبارت پرتکرار این روزهای وبِ فارسی است. فضای شبکههای اجتماعی مجازی آکنده از روایتهای مرتبط با این موضوع شده و صدها زن ایرانی، تجربهها و دیدگاههای خود را در این زمینه با دیگران به اشتراک گذاشتهاند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری ، بهطوری که هشتگ #آزار_جنسی در چند روز متوالی، در میان کاربران فارسیزبان شبکه اجتماعی توییتر، به یکی از ترندها تبدیل و هزاران توییت و رشتهتوییت با این نشانه منتشر شده است. در این بین طیف قربانیان بسیار متنوع است و در میان آنها افرادی از طبقات اجتماعی مختلف با ویژگیهای متفاوت ازجمله در زمینه سطح پوشش به چشم میخورند. دقیقا مثل متهمان که طیف متکثری را تشکیل میدهند و در میان آنها از دانشجو، معلم و استاد دانشگاه گرفته تا شاعر، نقاش، بازیگر و خواننده وجود دارد.
روایت آزار و تعرضهای یکی از این افراد در روزهای گذشته چنان فراگیر و پرتکرار شد که پلیس او را بازداشت کرد و از آسیبدیدهها خواست برای شکایت به مراجع قانونی مراجعه کنند. بیان این تجربهها، حاشیههای زیادی را هم به همراه داشت. برخی افراد آسیبدیده را متهم به سهلانگاری و اشتباه در اعتماد به فرد بزهکار کردند، عده دیگری این روایتها را به واسطه پنهان بودن نام فرد بزهدیده یا بزهکار، جعلی و ساختگی دانستند، برخی هم عنوان کردند موجی که در فضای مجازی بهخصوص توییتر به راه افتاده، نهتنها عادی نیست، بلکه میتواند هدایت شده و نیت طراحان این باشد که برخی از چهرههای هنری، علمی و ادبی را بیاعتبار کنند.
اما راویان هم دلایل خود را مطرح کردند؛ برخی از آنها گفتند بهدلیل ترس از قضاوت شدن از سوی جامعه، خانواده، دوستان و همکاران نمیتوانند نام خود را بیاورند. بسیاری از آنها میترسند با افشای هویتشان در محیط کاری و فعالیتهای اجتماعی دچار مشکل شوند. تعداد دیگری نیز توضیح دادند از اعلام نام بزهکار خودداری کردهاند؛ چون این اقدام برای آنها بار حقوقی دارد و از آنجا که برای اثبات موضوع در دادگاه به چندین شاهد نیاز دارند، نمیتوانند نام این افراد را بیاورند.
تجاوز و آزار جنسی در فضای مجازی عمدتا با روایتهای زنانه پیش رفته است و بهنظر میرسد مردان بهدلیل کلیشههای جنسیتی به سختی میتوانند روایتهای خود را از آزارهایی که در مدرسه، محیط کار و... دیدهاند، بیان کنند. بستر اصلی این پویش خودجوش شبکه اجتماعی توییتر است، اما در اینستاگرام هم شمار قابلتوجهی از کاربران ایرانی به آن پیوستهاند. این پویش هنوز هم ادامه دارد و هر روز روایتهای جدیدی از آزار یا تجاوز جنسی چهرههای مشهور و عادی منتشر میشود.
این نخستینباری نیست که مسئله آزار یا تجاوز جنسی در رسانهها یا فضای مجازی مطرح میشود. سال97، موضوع آزار و اذیت جنسی یک معلم در غرب تهران مطرح شد یا قبلتر موضوع آزار جنسی یک مربی در مدرسهای در اصفهان اعتراض والدین و دانشآموزان را به همراه داشت و بسیاری پروندههای دیگر که در دستگاه قضایی ایران سالانه رسیدگی میشود، اما آنچه پویش اخیر را متمایز کرده اینکه روایتهای شخصی با جزئیات بیشتری برای انتشار در فضای عمومی از طریق شبکههای اجتماعی است؛ روایتهایی کمتر شنیده شده در فضای عمومی و رسانههای رسمی که واکنش برخی مقامات دولتی کشور را در پی داشته است.
از آن جمله معصومه ابتکار، معاون امور زنان و خانواده ریاستجمهوری که گفته است: «تلاش کردهایم گزارشی مستند از موضوع تجاوز تهیه کنیم و گزارش موجود در این موضوع را نیز در کمیسیون لوایح ارائه دادیم.» ابتکار گفته بخشی از مهارتهای زندگی و ارتباطی به آشنایی دانشآموزان به حقوق خود، آشنایی آنها با فیزیولوژی بدن و آشنایی با مخاطرات و صدمات برمیگردد. دانشآموزان و دانشجویان به اطلاعات غلط دسترسی دارند، در فضاهای مجازی اطلاعات غلط و شاید ذهنیتهای نادرست زیاد است و دسترسی به اطلاعات خوب و آموزش درست، کم است و این زمینه را برای خشونت و آزار و اذیتهای جنسی فراهم میکند.
به گفته او، شورایعالی انقلاب فرهنگی در این رابطه طرحی را در دست داشت و روی این موضوع هم کار کرده است که باید با همکاری وزارت آموزش و پرورش به نتیجه برسد.انتشار تجربههای مختلف از تجاوز و آزار جنسی زنان در شبکههای اجتماعی، چند نکته مهم داشت که توجه رسانهها و کارشناسان این حوزه را جلب کرد؛ اول اینکه قوانین قضایی ایران برای پیگیری جرایم مربوط به آزار و تجاوز جنسی آنقدر دچار خلأهای جدی و متعدد است که آسیبدیدگان کمتر تمایل دارند شکایت خود را از طریق آن پیگیری کنند.
دومین مسئله، خانواده ایرانی است که مطرح شدن چنین مسائلی همچنان در آن تابوست و در برخی خانوادهها منجر به ایجاد محدودیت در روابط، رفتوآمد، سرزنشهای متعدد و حتی طرد فرد میشود و سوم فقدان آموزش ارتباط با جنس مخالف در خانواده و مدرسه است. نکته چهارم هم نبود نهادهای متمرکز مدنی برای حمایت از آسیبدیدگان است؛ کسانی که نیاز به درمان و حمایت دارند تا بتوانند به مرور زمان از شدت آسیبی که دیدهاند، بکاهند و دوباره با جامعه تعامل پیدا کنند.
درخصوص آموزش و تربیت جنسی، حرف و بحث بسیار است؛ چه آن زمان که بحث این دست آموزشها در قالب سند 2030 یونسکو مطرح شد و مخالفتهای بسیاری را از سوی کسانی برانگیخت که آن را مغایر با فرهنگ و آموزشهای بومی میدانستند. چه حالا که نهادهای بالادستی عمدتا دربرابر انتشار این روایتها سکوت کردهاند.
آموزش جنسی دغدغه دولتها نیست
رابعه موحد، روانشناس اجتماعی در اینباره گفت: پیشگیری از آزار و تجاوز جنسی یک بسته آموزشی-حقوقی است که باید تمام افراد جامعه آن را در اختیار داشته باشند. ما در این زمینه به قدری دچار ضعف بوده و هستیم که تا زمانهای بسیار طولانی اگر پسری به دختری تجاوز میکرد، تنها راهحل این بود که «برو و به عقدش دربیاور.» انگار لباسی بود که کثیف شده و حالا مجبوری برای خودت برداری که خوشبختانه طی زمان این قانون عرفی کمرنگ شد.
او با بیان اینکه آموزش تربیت جنسی اصلا در ایران معنا نشده و اهمیت آن مورد توجه قرار نگرفته است، افزود: این دغدغهای است که بیشتر برای مردم و سازمانهای مردمنهاد وجود دارد و پررنگ است و مسئله دولت و قانونگذار نیست وگرنه هر چیزی که دغدغه نهادهای بالادستی باشد، همیشه پیگیری و بابت آن هزینه میشود.این روانشناس سپس به خلأ حمایت دولت از سازمانهای مردمنهاد در زمینه تربیت جنسی اشاره کرد و گفت:
حتی وقتی این سازمانها، آسیبهای آزار و تجاوز جنسی در جامعه را دقیق و موشکافانه بررسی میکنند و نتایج پژوهشهای خود را در اختیار مسئولان میگذارند، باز هم نهادهای بالادستی برنامهای برای مدیریت و کاهش این آسیبها ارائه نمیکنند یا اگر پیشنهادی ارائه میشود در فرایند تصویب و ابلاغ معطل میماند و چون در نهایت اعمال قدرت و تدوین قانون در اختیار نهادهای بالادستی است، عملا فعالیت سازمانهای مردمنهاد در این زمینه به نتیجهای مؤثر ختم نمیشود.
ناآگاهی سلامتی نمیآورد
موحد مشکل دوم را مقاومت خانوادهها در برابر آموزش تربیت جنسی دانست و در اینباره توضیح داد: عموم خانوادهها در کنار سیستم آموزشی ناقص ایران معتقدند تربیت جنسی و خودمراقبتی نیاز ضروری برای پرورش فرزندانشان نیست و حتی چنین آموزشی را خطرناک میدانند. با این باور که این آموزشها موجب برانگیختن امیال جنسی کودکان و نوجوانان میشود.
بارها و بارها با خانوادههایی روبهرو شدهام که میگویند ارائه این آموزشها در دوران کودکی و نوجوانی زود است. آنها فکر میکنند ناآگاهی سلامتی میآورد؛ درحالیکه فرزندان نوجوان و جوانشان این اطلاعات را از راههای دیگر برای مثال از طریق گوشی موبایلشان دریافت میکنند. آنها باید بدانند وقتی این آگاهی را به فرزندانشان نمیدهند، یکی دیگر به بدترین شکل آن را ارائه میکند که تأثیری بهمراتب خطرناکتر دارد.
او اضافه کرد: والدین باید بدانند که از کودکی باید حریمها و نوع رابطهها در خانواده و محیط بیرون مشخص شود و این آموزش را نه بهعنوان تابو، بلکه یک آموزش عادی مثل مسواک زدن یا نحوه صحیح غذا خوردن به فرزندشان یاد دهند. در بسیاری از کشورها، تصویرهایی از افراد مشکوک و خطرناک میسازند و برای کودک و نوجوان توضیح میدهند که چه نوع نگاهها و حرکاتی خطرناک است؛ مثلا میگویند فرد متجاوز به نقاط حساس بدن زنان خیره میشود یا از چه الفاظی استفاده میکند؛ حتی درباره نحوه شروع گفتوگو پسران با دختران و ادامه مکالمات و درخواستها در دوران ارتباط صحبت میکنند.
ما این موارد را نمیتوانیم از مدرسه بخواهیم؛ چون آنها میگویند اصلا در این رابطه نباید صحبت شود و معتقدند که آموزش جنسی به نوعی تبلیغ روابط پسران و دختران نامحرم است. از سویی خانوادهها باید بدانند که حالت هیجانی و جنایی به این موضوعات ندهند و آن را عادی و طبق آموزههای دقیق متناسب سن به کودکان منتقل و آنها را با هویت و احترام بهخود آشنا کنند. باز هم تأکید میکنم وقتی والدین در اینباره سکوت کنند، افراد دیگری به بدترین شکل آن را به فرزندانشان آموزش میدهند. خانواده باید بداند بیشتر تجاوزها از روی ناآگاهی است و حتی مردان هم در این زمینه آسیب میبینند؛ چراکه احترام به امیال و نیازهای جنسی خود را یاد نگرفتهاند.
قانون درباره آزار و تجاوز جنسی چه میگوید
فراتر از مباحث تربیتی و آموزشی که در حیطه 2نهاد خانواده و مدرسه تعریف میشود، نوع مواجهه قانون و نظام قضایی کشور با مسئله آزار جنسی، چالش مهم دیگری است که در مسیر مقابله با این معضل اجتماعی وجود دارد. کارشناسان معتقدند آسیبدیدگان آزارهای جنسی اولا بهدلیل مسائل فرهنگی، کمتر حاضر میشوند به مراجع قضایی شکایت کنند و ثانیا حتی پس از طرح شکایت، چنان مسیر ناهمواری را پیش روی خود میبینند که خیلیهایشان عطای پیگیری مسئله را به لقای آن میبخشند. عبدالصمد خرمشاهی، وکیل پایه یک دادگستری در اینباره گفت:
آزار و تعرض به زنان از متلک گرفته تا تعرض جنسی سابقه طولانی در کشور دارد، اما با این حال شاید 5درصد از زنانی که مورد آزار روحی و روانی و تعرض جنسی قرار میگیرند، ملاحظات را کنار میگذارند و طرح شکایت میکنند. او درباره قوانین مجازات آزار و تجاوز جنسی توضیح داد: طبق ماده 619 قانون مجازات اسلامی هرکس در اماکن عمومی یا معابر متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان شود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت به آنان توهین کند به حبس از 2تا 6ماه و تا 74ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
همچنین در ماده 224قانون مجازات اسلامی آمده که هرگاه کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد در حال بیهوشی، خواب یا مستی زنا کند، رفتار او در حکم زنای به عنف است. زنا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید یا ترساندن زن اگرچه موجب تسلیم شدن او شود، حکم اعدام دارد.خرمشاهی درباره اثبات تجاوز جنسی هم گفت: یکی از راههای اثبات جرم اعتراف متهم است که معمولا رخ نمیدهد. راه دیگر حضور 4شاهد است که معمولا تجاوز در خفا صورت گرفته و داشتن شاهد را سخت میکند.
طبق ماده 120قانون مجازات اسلامی از دیگر شرایط اثبات زنا، علم قاضی است؛ یعنی او میتواند با توجه به اقرار کسانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند و سایر قرائن و شواهد، جرم متهم را زنای به عنف تشخیص داده و حکم صادر کند. البته زنان بهدلیل دردسرهایی که برای اثبات این جرم دارند و مسیر طولانی و طاقتفرسایی که باید از کلانتری تا پزشکیقانونی و دادسرا طی کنند و در رأس این مشکلات، درگیر ملاحظات اخلاقی میشوند، آن را رها کرده و در نهایت یا دست به انتقام شخصی زده یا آسیبهای روحی و روانی را بهتنهایی تحمل میکنند. خرمشاهی گفت: ازآن 5درصدی که در باب آزار یا تجاوز جنسی شکایت میکنند، کمتر از یکدرصد به نتیجه میرسند و این در حالی است که میزان این جرایم در جامعه افزایش یافته و مجرمان بهراحتی در کشور تردد میکنند.
ما حقوقدانان از زنان میخواهیم حداقل از آزار جنسی که در خیابان به آنها میشود، بیتفاوت عبور نکنند و با نشان دادن واکنش بموقع و جمع کردن چندین شاهد، نسبت به شکایت در مراجع قضایی اقدام کنند. همچنین در باب تجاوز جنسی، بهموقع به پلیس و پزشکیقانونی مراجعه کرده و شکایت اولیه را ثبت کنند؛ چراکه سکوت در این موضوع، باعث تکرار جرم از سوی مجرمان میشود.
کارشناسان میگویند بیان علنی تجربههای آزار جنسی، اگرچه ممکن است با توجه به خلأهای آموزشی و قانونی که در این زمینه وجود دارد، منجر به کاهش قابل توجه این دست جرایم در کشور نشود، اما میتواند در میانمدت و بلندمدت منجر به تغییر نگاه جامعه به این معضل و همچنین اصلاح خردهفرهنگهای غیرسازنده شود و از این جهت، گام بلندی بهویژه برای جامعه زنان ایرانی به شمار میآید.
آنچه در جریان پویش اخیر، مشخص و غیرقابل انکار است، همذاتپنداری اکثر مخاطبان با قربانیان و بزهدیدگان آزار و تجاوز جنسی در ایران است و این مسئله در جامعهای که تا پیش از این عمدتاً نگاه شماتتآمیز به قربانیان داشته، میتواند تحولی مثبت و آغاز یک راه به شمار بیاید؛ راه صیانت اثربخش از امنیت و کرامت زنان و دفاع از آنها در مقابل خشونت.
بارها و بارها با خانوادههایی روبهرو شدهام که میگویند ارائه این آموزشها در دوران کودکی و نوجوانی زود است. آنها فکر میکنند ناآگاهی سلامتی میآورد؛ درحالیکه فرزندان نوجوان و جوانشان این اطلاعات را از راههای دیگر برای مثال از طریق گوشی موبایلشان دریافت میکنند. آنها باید بدانند وقتی این آگاهی را به فرزندانشان نمیدهند، یکی دیگر به بدترین شکل آن را به آنها ارائه میکند که تأثیری بهمراتب خطرناکتر دارد
نظر شما