دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، هفته گذشته میزبان برگزاری نشستی با حضور برخی از اقتصاددانان و چهره‌های دانشگاهی منتقد سیاست‌های فعلی اقتصاد بود.

جامعه نابرابر، استعداد فسادپذیری دارد

سلامت نیوز: دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، هفته گذشته میزبان برگزاری نشستی با حضور برخی از اقتصاددانان و چهره‌های دانشگاهی منتقد سیاست‌های فعلی اقتصاد بود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه توسعه ایرانی ، در همایش «مبارزه با فساد در ایران؛ نظام‌مند یا موردی؟»، سخنرانان با اشاره به وضعیت فعلی نابرابری‌ها و تبعیض‌های موجود در کشور، به واکاوی علل شیوع گسترده این پدیده و برررسی آن با پدیده فساد نظام‌مند پرداختند.

فرشاد مومنی در این همایش گفت: در اصول، جامع‌ترین تعریف از فساد تعریفی است که خانم «رزا کرمن» ارائه کرده و می‌گوید «فساد تجلی ناتوانی ساختار قدرت در پشتیبانی از فعالیت‌های مولد است». فعالیت مولد در اینجا تنها فعالیت اقتصادی نیست، بلکه هر مانعی است که جلوی استعدادها و خلاقیت‌ها را در همه عرصه‌های حیات جمعی می‌گیرد. وقتی خلاقیت و مولد بودن تحت فشار قرار می‌گیرد، باعث می‌شود ما ناگزیر به سمت فعالیت‌های مبتنی بر ستیز و حذف رویم. وی افزود: دلیل این مسأله هم کاملاً روشن است. وقتی که خلاقیت با محدودیت روبه‌رو می‌شود، بحران کم‌یابی شدت می‌گیرد و زمانی که این بحران شکل گرفت، با شیوه‌های مسالمت‌آمیز و با همکاری و همدلی نمی‌توان به خواسته‌ها دست پیدا کرد. بنابراین الگوی مسلط بر مناسبات، الگوی ستیز و حذف می‌شود.

برای نمونه، در هر دوره‌ای از تاریخ اقتصادی ایران که درآمدهای نفتی با رشد چشمگیری مواجه بوده، شدت خشونت‌ورزی در ایران افزایش پیدا کرده و این خشونت‌ورزی در ساخت سیاسی بسیار ملموس بوده و الگوی مسلط بر آن، الگوی حذف کردن است. به دلیل اینکه لازمه دستیابی به رانت‌ها کم کردن از تعداد رقبای بالقوه است. مومنی گفت: براساس این ایده، ما باید به مسأله فساد به مثابه امری فرارشته‌ای نگاه کنیم تا بتوانیم درکی بایسته از آن پیدا کنیم. در دوره آقای احمدی‌نژاد که ما دچار یک جهش در درآمدهای نفتی خود بودیم، در یک افق میان‌مدت، رتبه ایران در آمار فساد در دنیا، سقوط هشتاد رتبه‌ای را تجربه کرد. در دوره ایشان ما سالی را تجربه کردیم که تنها 7 کشور دنیا از ایران فاسدتر بود و چقدر غم‌انگیز است که فرصت صورت‌بندی دقیق آن هم پیش نمی‌آید.

مناسبات مبتنی بر سلطه از دل شرایط نابرابر بیرون می‌آید

وی در بیان خاطره‌ای با اشاره به موضوع سپنتا نیکنام گفت: به عنوان یک شهروند دیدم که این طرز برخورد هیچ نسبتی با فهمی که بزرگان از اسلام داشتند، ندارد اما چون شیخ محمد یزدی به عنوان یکی از اعضای شورای نگهبان، بعد از اینکه این ماجرا سروصدا کرد، توضیحی ارائه داد و گفت که «این مساله شبهه سلطه غیرمسلم بر امور مسلمانان را ایجاد می‌کند» دیدم که ایشان افقی را باز کرد که می‌توان درباره آن صحبت کرد. مسأله سلطه، مسأله‌ای تخصصی در دانش توسعه است. مومنی با اشاره به خطابه‌ای که پس از آن اظهارنظر برای یزدی نوشته، گفت: در آنجا از ایشان بابت حساسیتی که به مسأله سلطه داشت، سپاسگزاری کردم و گفتم آن سیستمی که شما را تغذیه اندیشه‌ای می‌کند، نارساست یا شاید هم توانمند بوده و شما به آن اعتنای بایسته‌ای نمی‌کنید. در سطح نظری، مواجهه با مسأله سلطه از دو زاویه صورت‌بندی شده، یکی از زاویه طرف سلطه‌گر که به آن نظریه امپریالیسم گفته می شود و دیگری از ناحیه طرف تحت سلطه است که به آن نظریه‌های وابستگی می‌گویند. مومنی افزود: اشاره کردم که فصل مشترک تمام متفکران این دو گروه این است که مناسبات مبتنی بر سلطه از دل شرایط نابرابر در قدرت، ثروت، منزلت و اطلاعات بیرون می‌آید.

حکومت یک‌دست یعنی حکومتی با ساختار توزیع نابرابر

وی ادامه داد: وقتی آقای یزدی و همفکرانش نگران مسأله سلطه هستند اما به سراغ سپنتا نیکنام می‌روند، دلیلش این است که راجع به عدالت اجتماعی فهمی بایسته ندارند. در ادامه نیز گفتم از منظر اقتصاد سیاسی توسعه در ایران، ما با تقدم امر سیاسی روبه‌رو هستیم. اگر کسی بخواهد به ثروت دست پیدا کند، باید خودش را به قدرت نزدیک کند. همچنین گفتم اینکه توزیع قدرت در ایران عادلانه باشد یا نباشد، اختیارش در دست شورای نگهبان است. این اقتصاددان افزود: در نهایت اجمال به آنها گفتم، شما در دوره احمدی‌نژاد شادمان بودید و می‌گفتید حکومت را یک‌دست کردید.

گفتم از نظر ما حکومت یک‌دست یعنی حکومتی با ساختار توزیع به شدت نابرابر، یعنی اینکه بسیاری از صاحب صلاحیت‌ترین انسان‌ها به صرف اینکه در یک مجموعه قرار نمی‌گیرند، حذف می‌شوند. گفتم با اینکه گمان می‌کنید عبادت کردید، به این ماجرا از باب همان مسأله سلطه نگاه بیندازید. مومنی گفت: استناد کردم به گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس در مهر سال ۹۲ منتشر کرده بود که در آن عملکرد دوره احمدی‌نژاد را با دوره خاتمی مقایسه کرده بودند. من تنها به سراغ ماجرای وابستگی به دنیای خارج برای خلق ارزش افزوده رفتم و نامش را وابستگی‌های ذلت‌آور به دنیای خارج گذاشتم که نشان می‌داد در زمان احمدی‌نژاد برای دستیابی به هر واحد رشد اقتصادی در مقایسه با دوره خاتمی، پنج برابر بیشتر پول هزینه شده است یعنی صریح‌ترین و بی‌سابقه‌ترین عمق‌یابی وابستگی‌های ذلت‌آور به دنیای خارج، به دست کسانی بوده که گمان می‌بردند، حکومت را یک‌دست کردند. این استاد دانشگاه ادامه داد: البته یقین دارم که هیچ‌کدام از اعضای شورای نگهبان تمایل نداشتند این میزان از فساد و این حجم از ناکارآمدی در یک دوره زمانی محدود در ایران شیوع پیدا کرده و ابعاد وابستگی‌های ذلت‌آور به دنیای خارج هم تا این اندازه افزایش پیدا کند. طنز تلخ ماجرا این است که کسانی ایران را وابسته به دنیای خارج کردند که رادیکال‌ترین شعارها را هم در برابر آن می‌دادند و این موضوعی بسیار مشکوک است و امیدوارم به رفتارهای آن دولت به شکل عادلانه‌ای رسیدگی شود.

پس از دوران جنگ، گرایش به فسادپذیری افزایش یافت

محمد مالجو به عنوان دیگر سخنران همایش «مبارزه با فساد در ایران؛ نظام‌مند یا موردی؟» گفت: فکر می‌کنم که عمده نگاه‌ها به فساد باید از منظر «عرضه فساد» باشد. منظورم از عرضه فساد مجموعه شرایطی است که واجد فرصت‌های فسادآلوده هستند؛ عواملی مانند فقدان نظارت، جامعه مدنی، فضای دموکراتیک درون دولت، عدم گردش سالم نخبگان و... بسیار مهم هستند که بر طرف عرضه فساد تأثیر می‌گذارند. اما ضمن اهمیت بسیار زیاد طرف عرضه فساد، این موضوع بحث من نیست. وی افزود: بحث من طرف «تقاضای فساد» است. به عبارت دیگر اگر فرصت‌های فسادآلود در دسترس افرادی قرار دارد، آن افراد تا چه اندازه فسادپذیرند و به چه میزان فسادگریزند؟ تصور می‌کنم در دهه‌های اخیر و به ویژه پس از جنگ تحمیلی به این سو، نسبت فسادپذیران به فسادگریزان در کلیت جامعه ما اعم از توده‌ها و نخبگان، روبه افزایش گذاشته و در درون افرادی که به درجات گوناگون فساد‌پذیرند، گرایش به فسادپذیری افزایش یافته و گرایش به فسادگریزی در مقایسه با گذشته کمتر شده است.

وی بیان کرد: نکته دیگر این است که باید ریشه اصلی فساد را در نابرابری‌های موجه دید. این کارشناس اقتصادی با اشاره به آنچه «اغیار» می‌نامید، ادامه داد: اگر اغیار نتوانند «ما» شوند و اگر نتوانند منافع خود و موقعیتی را که می‌طلبند از طریق منافع جمعی دنبال کنند، ناگزیرند آنچه را که می‌خواهند از طریق کنش فردی و تحقق منافع شخصی‌شان به دست آورند و در واقع تلاش می‌کنند آن هویتی را که نمی‌توانند از راه شورا، تشکل، حزب یا شکل‌گیری جمعیت‌های آزاد و... به دست آورند، از راه کسب و کار، کارآفرینی و ادامه تحصیل و... کسب کنند. بنابراین، یکی از پایانه‌های محتمل هل‌دادن افراد به سمت کنش فردی، روی آوری آنها به فساد اقتصادی است.

در ایران امکان مهار فساد اقتصادی را نداریم

وی بیان کرد: دومین عامل را باید در روانشناسی اجتماعی نخبگان طبقه سیاسی مسلط جستجو کنیم. بسیاری از کسانی که در سال‌های اخیر، در رده‌های گوناگون پست و مسئولیت بودند، در واقع جزو نیروهای انقلابی بودند که عمری را در راه مبارزه یا جنگ سپری کردند و برای تحقق منافع عمومی، هزینه‌های شخصی پرداختند. یک ایدئولوژی هم در این سال‌ها به وجود آمده که می‌گوید برای آنکه وضع جامعه خوب شود، باید منافع فردی خود را دنبال کنید. با این ایدئولوژی وجدان معذب انقلابیونی که در راه منافع عمومی هزینه پرداختند، در استفاده از منافع فردی تسکین پیدا می‌کند.

 مالجو: یک ایدئولوژی در سال‌های پس از جنگ  به وجود آمده که می‌گوید برای آنکه وضع جامعه خوب شود، باید منافع فردی خود را دنبال کنید. با این ایدئولوژی وجدان معذب انقلابیونی که در راه منافع عمومی هزینه پرداختند، در استفاده از منافع فردی تسکین پیدا کرد

مالجو گفت: سومین حوزه، اخلاقیات است که بسیار کوتاه درباره آن می‌گویم که امروز ما اشاعه‌سیستماتیک و نظام‌مند اخلاقیات فردگرایانه در جامعه هستیم. بنابراین همان ایدئولوژی که در مورد قبلی برای نخبگان وجود داشت و می‌گفت « اگر دل در گروهی منافع جامعه داری، منافع فردی خود را پیگیری کن» برای توده‌ها نیز وجود دارد. خود انقلاب سمبل بزرگ‌ترین نوع کنش جمعی است. بنابراین یکی از پایانه‌ها در پیگیری منافع شخصی، اگر طرف عرضه‌اش مشخص باشد، فساد اقتصادی است. وی گفت: مادامی که فضای سیاسی ما دموکراتیک نشود و اخلاق فردگرایانه که محصول پروژه‌ای سیاسی است، از بین نرود ما در ایران امکان مهار فساد اقتصادی را نداریم.

نئولیبرالیسم پروژه‌ای جهانی برای کنترل دنیاست

حسین راغفر نیز در همایش «مبارزه با فساد در ایران؛ نظام‌مند یا موردی» گفت: باید ریشه اصلی فساد را در نابرابری‌های ناموجه و ساختاری جستجو کرد؛ نابرابری‌هایی که فقط در حوزه اقتصادی جستجو نمی‌شود، بلکه نابرابری‌ها و تصمیماتی در نظام تصمیم‌گیری است که منجر می‌شود افراد از موقعیت های بسیار نابرابری برخوردار باشند. بنابراین علت اصلی فساد را اگر نابرابری توضیح دهیم، این مسأله به وجود می‌آید که چه عواملی باعث نابرابری‌ها هستند.

وی تصریح کرد: گروهی وقتی که جنگ تمام شد، گفتند اقتصاد با 30درصد ظرفیت خود کار می‌کند و عامل 70درصد معطل ماندن را در «دولتی بودن» دیدند و راه‌حل این مشکل را سپردن تمامی امور به دست بازار دانستند. این اقتصاددان گفت: بنابراین گفتمانی که از سه دهه گذشته تاکنون حاکم شده، بحث بازاری کردن همه پدیده‌های اجتماعی- اقتصادی و حیات فردی و جمعی ما را دنبال می‌کند. اصلی‌ترین مولفه تحول سه دهه گذشته را باید در حاکمیت تفکر خاصی در حوزه اقتصاد جستجو کرد و آن تفکر نئولیبرالیسم است که نه تنها تداوم لیبرالیسم نیست، بلکه پروژه‌ای جهانی برای کنترل دنیاست که مولفه‌های آن متعدد بوده و یکی از آنها اقتصاد بازار آزاد است.

 مومنی: در دوره آقای احمدی‌نژاد که ما دچار یک جهش در درآمدهای نفتی خود بودیم، در یک افق میان‌مدت، رتبه ایران در آمار فساد در دنیا، سقوط هشتاد رتبه‌ای را تجربه کرد. در دوره ایشان ما سالی را تجربه کردیم که تنها 7 کشور دنیا از ایران فاسدتر بود

وی بیان کرد: از جمله اولین اقداماتی که بلافاصله پس از پایان جنگ انجام گرفت، حذف یارانه‌ها در حوزه مسکن بود که به زمین ارزان و پرداخت یارانه به مصالح پرداخت می‌شد. از این رو، بلافاصله قیمت مسکن بالا رفت و بعد از آن یارانه‌های کالاهای اساسی حذف شدند که منجر به بالارفتن هزینه‌های زندگی مردم شد. چنین اقداماتی بخشی از عوامل نابرابری‌ساز در اجتماع است. وقتی هزینه‌ها بالا رفتند و دستمزدها به تناسب آن رشد نکردند، نابرابری‌ها افزایش پیدا کرد و بعد به تدریج خصوصی‌سازی‌ها وارد عرصه کلان شد و همه اینها به نام مقابله با فسادی صورت گرفت که دولتی بوده است. وی گفت: تنها مساله، سلطه سرمایه‌های تجاری نیست بلکه علاوه بر آن، شاهد رشد بانک‌های خصوصی هستیم که این خود باعث نابرابری می‌شود. با توجه به درآمدهای محدود یک جامعه، بانک‌های خصوصی خود منشأ بسیاری از نابرابری‌ها هستند.

رشد نابرابری‌ها منجر به رشد کینه  در دل قربانیان می‌شود

راغفر افزود: یکی از پدیده‌های ذاتی تاریخ 100 ساله اخیر اقتصاد ایران، رشد نابرابری‌هاست که منجر به رشد کینه و بددلی در دل قربانیان می‌شود. اینها باعث می‌شود که یک جامعه هیچ‌گاه احساس همدلی و وحدت نکند. گروه‌هایی که حتی در طبقه متوسط هستند، نگاه بدبینانه‌ای نسبت به هم دارند و این گسستگی ناشی از نابرابری‌ها در جامعه، محصول نظام تصمیم‌گیری در کشور است. در مواجهه با پدیده فساد سه گفتمان مشخص وجود دارد که یکی مدرنیزه کردن، دیگری اقتصادی کردن و سومی سیاسی کردن است. وی گفت: بلافاصله بعد از جنگ شاهد تغییر ایدئولوژی در جامعه هستیم که این ایدئولوژی عملاً روحیه فردگرایی در جامعه را تشویق می‌کند و از نظامیان دعوت می‌کند به عنوان گروه‌های صاحب قدرت در حوزه ثروت مشارکت کرده و از مواهب آن برخوردار شوند. این ایدئولوژی باعث شده تا امروز شاهد حضور نظامیان در عرصه اقتصاد باشیم که یکی از معضلات اساسی اقتصاد در جامعه است و مادامی که این مسأله مرتفع نشود شاهد اصلاح فساد در جامعه نخواهیم بود.

 این اقتصاددان ادامه داد: فساد به طور ذاتی یک هسته ذاتی ندارد. فساد به خودی خود عامل نابسامانی‌ها نیست، بلکه محصول نابسامانی‌ها است. البته زمانی که شکل می‌گیرد، خودش موجب فسادهای دیگر می‌شود. مردم برای تامین قوت خود کلیه و خون خود را می‌فروشند. پیامدهای آن به اشکال تکان‌دهنده‌ای در حال شکل‌گیری است که مهمترین آنها مهاجرت است که احساس می‌کنند هیچ جایی اینجا ندارند و دنبال هر کشوری هستند که بروند.

وی گفت: در چنین شرایطی، نگاهی که به وجود آمده سامان‌بخش نیست، بلکه به تفرق منجر می‌شود که رشد ناامنی و خودکشی و خشونت‌های خانگی و طلاق از نتایج آن است. تعریفی از فساد وجود دارد که دچار اشکال است. گفته می‌شود فساد به معنای سوءاستفاده از فرصت‌های بخش عمومی برای مصالح و منافع شخصی است. این تعریف با اینکه درست است اما تمامی بحث را در برنمی‌گیرد. در واقع فساد بخش خصوصی و فساد کسانی که به نام بخش خصوصی جامعه و مردم را می‌چاپند، در نظر نمی‌گیرد. از این رو، مافیاهای موجود در سیستم بانکی و خودرو و... خود به خود شکل نمی‌گیرند، بلکه تصمیمات نظام سیاسی ما به آن شکل می‌دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha