سلامت نیوز:آمارهای كشت خشخاش و تولید تریاك و هرویین در افغانستان، ترسناك است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد ،تصور اینكه كشوری فقیر، كشوری درگیر جنگ و ناامن و پر از مردمان گرسنه و حسرت زده، بتواند ٣٢٨ هزار هكتار از كل زمینهایش را زیر كشت خشخاش ببرد و ٩ هزار تن تریاك تولید كند و برای تولید ٥٠٠ تن هرویین هدفگذاری كند، ترسناك است. در این همسایه شرقی، آدمها برای زنده ماندن، خون میفروشند و زن و بچههایشان را میفروشند اما در همین همسایه شرقی كه از فقر و فساد و جنگ، ذره ذره در حال آب شدن است،
مقامات فاسد و همدست با قاچاقچیان مواد مخدر، قصرهای «خشخاش» میسازند. كارنامه كشت خشخاش و تولید تریاك در افغانستان پر از اعداد و دادههایی است كه كارشناسان افغان مقیم این كشور، شرایط امروز وطنشان را به «جنگ تریاك» تعبیر میكنند؛ جنگی بر سر قدرتزایی هر چه بیشتر، درآمدزایی هر چه بیشتر، بر سر خودكامگی هرچه بیشتر و این همه، دلیلی جز این ندارد كه افغانستان در تمام سالهای حیاتش؛ حداقل در قرن بیستم و هزاره سوم، هیچ گوشه و هیچ قومش، حتی یك روز را به صلح و ذهن خالی از فردای درگیر جنگ و مرگ سپری نكرده است.
آنقدر كه هجوم بیگانگان و سهمخواهی از خاك این كشور، حسرت آرامش به دل افغانها گذاشته كه یادشان رفته نسل اندر نسل كه میشود به دنیا آمد و در صلح زندگی كرد و نجنگید و زنده ماند.
امروز، بهانه زنده ماندن در افغانستان؛ تریاك است. اگر امروز افغانستان ركورد كشت خشخاش و تولید تریاك را بالای سر میگیرد، شاید دلیل اصلی، حتی نه زیاده خواهی شبكه قاچاق، پاسخ به حرمان چند ده ساله از بابت دیده نشدن و محروم ماندن و حذف شدن است. تحلیل وضعیت امروز افغانستان را به «سعید صفاتیان»، رییس كارگروه كاهش تقاضای مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار كردهایم در گفتوگویی كه با «اعتماد» داشت .
افغانستان از نظر فساد اداری سومین كشور دنیاست و پولشویی در این كشور رتبه بالایی دارد. ناامنی و فساد دولتی تا چه حد میتواند در افزایش و تشویق به تولید تریاك و هرویین تاثیر داشته باشد و خطر حجم بالای فساد اداری برای كشور ما چیست؟ آیا ممكن است ایران به محلی برای پولشویی قاچاقچیان افغانستان تبدیل شود؟
فساد دولتی سالهاست كه در افغانستان وجود دارد. درگیری ساختار اداری افغانستان با قاچاق مواد مخدر مربوط به دیروز و سال گذشته نیست و این مشكل چند ساله، باعث شده كه برنامههای كشت جایگزین، درمان معتادان، پیشگیری از اعتیاد و مقابله با قاچاق مواد مخدر در افغانستان هم زیر سوال برود و اصلا عملیاتی نشود. امروز ٤٢ كشور در افغانستان حضور نظامی دارند.
فساد اداری افغانستان، شاید حتی باعث شود كه این كشورها هم نتوانند برنامههای مورد نظرشان را در افغانستان اجرا كنند چرا كه افراد درگیر فساد اداری كه از قاچاقچیان پول میگیرند، میتوانند مانع اجرای بسیاری از برنامههای مبارزه با قاچاق شده یا حتی درباره اجرای این برنامهها، به شبكه قاچاق پیشآگاهی بدهند. گردش مالی قاچاق مواد مخدر در افغانستان حدود ٦ میلیارد دلار است و پولشویی این رقم، حتما باید در جایی هزینه شود چرا كه قاچاقچی، قاچاق میكند كه از این پول استفاده كند، پس حتما به دنبال منافذ مالی همچون بانكها میگردد.
همسایگی ما با افغانستان، تهدید جدی از بابت پولشویی است چرا كه شهروندان شرق ایران، از نظر فرهنگی، قرابت زیادی با مردم افغانستان داشته و حتی تردد و مراودات مرزی و پیوند خویشاوندی با یكدیگر دارند و شاید قاچاقچیان با سرمایهگذاری درآمدهایشان در ایران و از طریق شهروندان ایرانی با خرید یك كارخانه یا زمین و مستغلات برای پولشویی اقدام كنند.
پس بسیار ضرورت دارد كه دستگاههای امنیتی ایران، سرمایهگذاریهای كلان را با این تردید بررسی كنند كه فردی كه با هزینهكرد ٥ یا ١٠ میلیارد تومان، یك كارخانه خریده، این سرمایه را از چه منبعی به دست آورده و شاید یكی از اقوام این فرد، در افغانستان قاچاقچی تریاك باشد كه درآمد قاچاق را در ایران تبدیل به زمین و كارخانه میكند و با گذشت مدتی كوتاه، همین املاك و كارخانه را با قیمت پایینتر میفروشد تا درآمد حاصل از تجارت تریاك را به پول نقد؛ به پول رسمی ایران تبدیل كند و پولشویی هم جز این نیست.
افغانستان، ركورد كشت خشخاش و تولید تریاك را در سال ٢٠١٧ شكست. ٣٢٨ هزار هكتار زمین زیر كشت خشخاش رفت تا حدود ٩ هزار تن تریاك تولید شود اما كل وسعت زمینهای پاكسازی شده از خشخاش در همین سال، فقط ٧٥٠ هكتار بود. آیا برابری ٧٥٠ هكتار زمین پاكسازی شده در مقابل ٣٢٨ هزار هكتار زمین خشخاش كاری را میتوان به معنای كاهش خطرناك و تدریجی قدرت دولت افغانستان در مقابل شبكه قاچاق مواد مخدر تعبیر كرد؟
وقتی گردش مالی تجارت تریاك در كشوری با ٣٠ میلیون نفر جمعیت، حدود ٦ میلیارد دلار است، این پول، قاچاقچی را قدرتمند میكند و وقتی قاچاقچی قدرتمند شود، میتواند فساد مالی ایجاد كند و میتواند روی برنامههای مقابله تاثیرگذار باشد. اما سوال اساسی این است كه از كجا میدانیم واقعا ٣٢٨ هزار هكتار زیر كشت رفته؟ چندان به اعداد و ارقام اعلام شده توسط سازمان ملل یا مسوولان دولت افغانستان نمیتوان اعتماد كرد چون ممكن است شبكه قاچاق حتی در نظام اطلاعرسانی هم نفوذ كرده باشد.
وقتی فساد اداری ایجاد میشود شاید بخش ارایه آمار و اطلاعات هم گرفتار فساد شود. و اتفاقا ارایه اطلاعات غلط و آمارهای دور از واقعیت میتواند نگاه و برنامهریزیها را به سمت مسیر مد نظر قاچاقچیان پیش ببرد. مزرعه خشخاش، مزرعه برنج نیست كه در معرض دید عمومی باشد و دولت افغانستان یا نیروهای سازمان ملل بتوانند اندازهگیری كنند،
به خصوص كه بسیاری از مزارع خشخاش زیر نظر طالبان است و طالبان هم آمار نمیدهد كه چه وسعتی تحت كنترل دارد. حتی میزان تولید هم نمیتواند چندان دقیق باشد چرا كه از مزارع هر منطقه، بسته به بذر خشخاش مورد استفاده، مقدار تریاك به دست آمده هم متفاوت است. بنابراین، اعداد و ارقام، متفاوت از رقمهای رسمی اعلام شده است اما قطعا، وسعت كشت و میزان تولید، كمتر از رقمهای اعلام شده نیست و بیش از این است.
بنا بر نقشه مسیرهای ترانزیت تریاك افغانستان، پرترددترین مسیر ترانزیت، ایران و پاكستان است كه از طریق این دو كشور، مواد مخدر افغانستان به آسیا و اروپا و خاورمیانه و آفریقا و ایالات متحده میرود. تحلیل شما از مسیرهای ترانزیت و قاچاق تریاك و هرویین افغانستان چیست؟
با توجه به تمركز تولید مواد مخدر افغانستان در غرب و جنوب این كشور، باید انتظار داشته باشیم دو كشور همسایه در نزدیكترین فاصله به مرزهای جنوب و غرب افغانستان، یعنی ایران و پاكستان، مسیرهای اصلی ترانزیت باشند. نمیتوان مواد مخدر را در جنوب تولید كرد و از شمال برای كشور دیگری فرستاد.
ناامنی مناطق جنوبی و غربی افغانستان هم دلیل دیگری برای این تمركز و انتخاب مسیرهای ترانزیت است. طالبان، در جنوب و غرب افغانستان حضور دارند و ناامنی باعث میشود مسیرهای داخل افغانستان تا مرز، برای شبكه قاچاق امن باشد به این معنا كه محموله ترانزیت، تا مرز ایران و پاكستان، بدون مشكل حمل میشود. اما انتخاب این كشورها دلیل اقتصادی هم دارد.
ترانزیت باید از مسیرهای ارزان انجام شود. ایران هم مسیر ارزانی است چون امكان انتقال مواد به تركیه را فراهم میكند. پاكستان هم همین شرایط را دارد چون محمولهها از سمت پاكستان به دریای عمان میرسد در حالی كه اگر مسیر شمال را انتخاب میكردند، در طول ٦ هزار كیلومتر مرز روسیه، باید حداقل ٥٠ مقر بازرسی را پشت سر میگذاشتند كه احتمال كشف و ضبط محمولهها را هم بهشدت افزایش میداد. ضمن آنكه قرابت فرهنگی و اجتماعی و مذهبی ایران، افغانستان و پاكستان، بسیار بیشتر است و این وجوه اشتراك باعث توجه شبكه قاچاق به مسیرهای ایران و پاكستان میشود علاوه بر آنكه دسترسی به این مسیرها هم سریعتر و نزدیكتر است.
با مرور كارنامه كشت، میبینیم كه در بعضی سالها، بعضی ولایات افغانستان هیچ كشت خشخاش نداشته اما بعضی ولایات، در آن حد كشت را افزایش داده كه به قطب تولید تبدیل شده. ٥٩ درصد تریاك افغانستان، در منطقه جنوب و در جوار مرز پاكستان تولید میشود. وسعت زمینها در غرب و در جوار ایران نگرانكننده است چرا كه ٢٥ درصد زمینها در غرب افغانستان واقع شده در حالی كه كمترین مقدار كشت خشخاش در شرق افغانستان است كه ١٢ درصد زمینهای خشخاش را دارد. پراكندگی مناطق كشت و قدرتمندی برخی ولایات را چطور تحلیل میكنید؟ چه دلیلی برای توزیع و تمركز قدرت وجود دارد؟
به نظر من، این نوعی تقسیم كار است. شاید تقسیم درآمد هم باشد كه تمام درآمد كشت و تولید، در اختیار یك استان نباشد و یك استان، قطب قدرت و درآمد نباشد. شاید هم مقاماتی كه با شبكه قاچاق همدست هستند، یا حتی افرادی كه در راس تصمیمگیریهای طالبان و در جنوب كشور مستقر هستند، تصمیم میگیرند كه یك استان همیشه صاحب قدرت نباشد.
اما وضعیت آب و هوایی استان هم میتواند در این پراكندگی تاثیرگذار باشد. شاید یك استان، در دوره خشكسالی یا كم آبی باشد و كشت و تولید به منطقه دیگری منتقل شود. اگرچه امروز نوعی از بذر خشخاش به افغانستان وارد شده كه در تمام فصول و در هر شرایطی قابل كشت و باردهی است. شاید هم والیهای مناطق تصمیم میگیرند كه كشت خشخاش داشته باشند تا از نظر اقتصادی قدرتمند شوند یا در مناطقی، حضور دولت باعث كاهش كشت میشود یا حتی میزان كشت، متاثر از فشار كشورهای همسایه همچون پاكستان و ایران و حتی اعتراضات برون مرزی كاهش مییابد.
افغانستان سالها قبل موفق شد میانمار را در تولید تریاك شكست دهد و امروز رتبه اول تولید هرویین جهان را هم دارد. فكر میكنید شبكه بینالمللی قاچاق با این قدرتنمایی افغانستان چه مواجههای خواهد داشت؟ آیا به نفع شبكه قاچاق بوده كه افغانستان به این رتبه برسد و جای تولیدكنندگانی همچون میانمار و لائوس را بگیرد؟
به نظر من، اتاق فكری برای كشت و تولید در افغانستان برنامهریزی میكند كه الزاما هم مقر آن در افغانستان نیست. این اتاق فكر متشكل از سیاستمداران و متخصصان حوزههای اقتصادی و اجتماعی است كه تحلیل میكنند كشت و تولید در كدام كشور منافع بهتری دارد. افغانستان از نظر امنیت وضعیت بسیار بدی دارد. ساختار دولتی افغانستان،
نامشخص است و جنوب و غرب كشور درگیر است و گروههای خودكامه و خودمختار در افغانستان، فراوان است اما در مقابل، هزینه تولید در این كشور بسیار ارزان است. مجموعه این شرایط، آن اتاق فكر را به این سمت هدایت میكند كه افغانستان میتواند فرصت خاصی برای تولید مواد مخدر باشد در حالی كه میانمار چنین شرایطی ندارد. وضعیت سیاسی و اقتصادی میانمار ثبات بیشتری دارد در حالی كه افغانستان، همیشه وابسته به كمكهای بیرونی است. ناامنی، فقدان ثبات سیاسی اقتصادی و ارزانی هزینهها باعث شده كه آن اتاق فكر، موقعیت افغانستان را برای تولید مواد مخدر، حداقل تا چند سال آینده ایده آل ببیند.
موقعیت جغرافیایی افغانستان در منطقه هم در این هدفگذاری تاثیر دارد؟
حتما چون موقعیت جغرافیایی افغانستان نسبت به میانمار، بهتر است. افغانستان، همسایهای همچون پاكستان دارد كه دسترسی به دریا دارد و البته برای قاچاق، دسترسی به اروپا اهمیت زیادی دارد. همسایه غربی افغانستان؛ ایران هم یك مصرفكننده مواد مخدر قابل توجه است مثل پاكستان. همسایه شمالی؛ روسیه هم مشتری عمده هرویین است.
با چنین همسایگانی، حتما نزدیكی مركز تولید به بازار مصرف یك موقعیت ویژه است علاوه بر آنكه دسترسی شبكه قاچاق به مسیر تركیه و كشورهای اروپای شرقی همچون بلغارستان برای انتقال به اروپا هم از طریق افغانستان، بیشتر امكانپذیر است در حالی كه میانمار نسبت به افغانستان، مسیر تقریبا دورتری برای ترانزیت و انتقال است.
برای سال ٢٠١٧ پیش بینی شده كه حدود ٧ هزارتن تریاك برای تولید هرویین استفاده خواهد شد اما جالب اینكه گزارش نمونهبرداری برخی كشورها از خلوص كشفیات هرویین افغانستان اعداد متفاوتی به دست میدهد، چنانكه طی سالهای ٢٠١١ تا ٢٠١٣، تاجیكستان خلوص ٣ تا ٧٩ درصد، قزاقستان یك تا ٣٦ درصد، انگلیس ٢٠ تا ٧٠ درصد و تركیه یك تا ٧٨ را گزارش كردند. با توجه به اختلاف قیمت خشخاش و تریاك تولید شده در مناطق مختلف افغانستان، تحلیل شما از این تفاوت خلوص و قیمتگذاری چیست؟
سال ١٣٧٦ كه در ستاد مبارزه با مواد مخدر بودم، با نامهای از دادستانی به زاهدان رفتم و نمونههایی از هرویین كشف شده را برای آزمایش میزان خلوص به تهران آوردم. درصد خلوص، از ١ تا بیش از ٧٠ درصد متغیر بود. تولید هرویین الزاما در آزمایشگاه و یك مكان بسته نیست و گاهی اوقات پشت یك ماشین كه ساعتها در مسیرهای كوهستانی و دور از نظارت، میچرخد، با استفاده از یك دیگ و یك اجاق دستی مشغول به تولید هرویین میشوند. چند سال قبل كه به افغانستان رفتم، فیلمهایی از كارگاههای تولید هرویین به من نشان دادند؛ اتاقی با وسعت ١٠٠ یا ٢٠٠ مترمربع و افرادی با دست، تریاك را فشرده میكردند و بدون اندازهگیری دقیق، با دست انیدرید استیك میریختند.
نوع خشخاشی كه كاشته میشود، آب و هوای منطقه، میزان آبرسانی به مزارع، شرایط منطقه؛ اینكه در دشت باشد یا در شیب كوه باشد، تمام این عوامل بر خلوص تریاك و میزان مورفین آن و البته بر خلوص هرویین هم تاثیر میگذارد. شاید در منطقهای، مقدار انیدرید استیك مورد استفاده، بیشتر یا كمتر باشد، شاید گروهی به دنبال تولید هرویین با خلوص پایینتر و حجم بیشتر باشند اما گروه دیگری، بر خلوص بیشتر و حجم كمتر هدفگذاری كند. تفاوت خلوص و قیمتگذاری، رابطه مستقیم با یكدیگر دارد هرچند كه تفاوت قیمتها، در افغانستان مشهود است و نه در تهران و شیراز و اصفهان.
اما من گزارشهای قیمت تریاك و هرویین را در پاكستان و كویت میدیدم، هرویین و تریاك افغانستان در پاكستان و كویت، در سه نوع و با سه جور قیمت، بسته به تفاوت خلوص عرضه میشود و احتمالا ناشی از نزدیكی به افغانستان و تنوع ترانزیت است.
حتما در عمده فروشی همین طور است اما در تهران، خریدار ٥ گرم هرویین، میزان خلوص را نمیپرسد و فروشنده هم نمیگوید كه مثلا این هرویین، خلوص ١٥ یا ٤٥ درصد دارد. فقط میگوید این جنس مرغوبتر و گرانتر است.
در سایت وزارت مبارزه علیه مواد مخدر افغانستان، در بخش دورنما نوشته شده: «افغانستان سرسبز و عاری از مواد مخدر». در عین حال، افغانستان در هدفگذاری برای سالهای ٢٠١٥ تا ٢٠١٩ اعلام كرده كه «باید وسعت زمینهای پاكسازی شده از ١٠ درصد به ٤٠ درصد، تعداد ولایات عاری از خشخاش از ١٥ به ٢٢، ضبط تریاك و هرویین از ١٠ درصد به ٢٥ درصد، سطح كشت خشخاش به میزان قبل از دوره طالبان برسد و مواد مخدر باید به عایدی نه چندان مهم شورشیان تبدیل شود.» یك سال قبل، ٦,٦ میلیارد دلار درآمد حاصل از فروش تریاك بوده و ٩ هزار تن تریاك تولید شده است. با چنین شرایطی، به نظر شما دسترسی به این اهداف برای دولت افغانستان امكانپذیر است؟
خیر. دسترسی به این هدفگذاری برای دولت افغانستان یك اتفاق محال است و هیچگاه اجرایی نخواهد شد. نوشتن این اهداف، روی كاغذ آسان است اما در عمل اتفاقی نمیافتد چون اقدامات زیادی برای این تغییرات لازم است. از نظر من، افغانستان به هیچوجه نمیتواند ٤٠درصد زمینهایش را از حوزه كشت خشخاش خارج كند. كشاورزان،
معمولا محصول خشخاش را به ازای ٢ الی ٣ هزار دلار پیشفروش میكنند. دولت افغانستان كه پول هم ندارد و بسیاری امكانات اقتصادی را ندارد، نمیتواند به این كشاورز بگوید كه به جای خشخاش، پسته بكار و من ٦ ماه بعد به تو پول میدهم.
این كشاورز، امروز بدهكار است و امروز باید زندگی خانوادهاش را اداره كند و دولت افغانستان، امكانات جایگزین ندارد كه در قبال ممنوعیت كشت خشخاش به او بدهد در حالی كه شبكه قاچاق، پول دارد و محصول خشخاش را پیشخرید میكند و بنابراین، در این بازار، سیستم دولتی قادر به رقابت با شبكه قاچاق نیست.
حتی اگر فرض را بر این بگذاریم كه دولت تلاش كند كه فساد اداری برچیده شود و شرایط مطلوب برای رسیدن به چنین هدفی فراهم شود، آیا شبكه بینالمللی قاچاق اجازه دستیابی به این هدفگذاری را میدهد؟
شبكه بینالمللی قاچاق هیچگاه اجازه نمیدهد دولت افغانستان به ثبات سیاسی، امنیتی و اقتصادی برسد و همواره نفوذ خود را حفظ خواهد كرد. ٦ میلیارد دلار، برای افغانستان عدد كمی نیست. این عدد میتواند بسیاری معادلات را در افغانستان به هم بریزد آن هم در كشوری كه از نظر اقتصادی دچار مشكلات فراوان است و اتفاقا، از نظر ژئوپلتیك، جایگاه قابلتوجهی دارد.
امروز در افغانستان، حدود ٦ میلیون نفر بهطور مستقیم با موضوع مواد مخدر درگیر هستند. وقتی یك ششم جمعیت یك كشور، درگیر با موضوعی باشند، اقتصاد آن كشور وابسته به این موضوع خواهد بود و اتفاقا تعداد جمعیت درگیر با موضوع مواد مخدر در افغانستان در كنار مشكلات اقتصادی و سیاسی و فقدان امنیت و حضور نظامی ٤٢ كشور باعث میشود دورنمایی نسبت به كاهش كشت و تولید مواد مخدر در افغانستان نداشته باشیم. دولت افغانستان با مخالفانی همچون داعش و طالبان مواجه است؛ داعش كه امروز در امنیتیترین نقاط كابل بمبگذاری میكند.
دولت افغانستان حتی نمیتواند به این آسانی طالبان را خلع ید كند. شاید اگر طالبان، تصمیم بگیرد تولید مواد مخدر را كاهش دهد، بسیاری از متغیرها تغییر كند اما در حال حاضر تغییری در متغیرها نمیبینیم كه نسبت به موفقیت این هدفگذاری نگاه مثبتی داشته باشیم.
دولت افغانستان اسامی ٢٣ ماده شیمیایی پیشساز تولید مرفین و هرویین و شیشه را در فهرست اقلام ممنوعه و قابل كنترل قرار داده اما انیدرید استیك، همچنان ماده اولیه برای تولید هرویین است و قیمت آن هم در تمام این سالها بسیار ارزان مانده. گفته میشود كه این ماده و سایر حلالها به صورت غیرقانونی از روسیه، چین و ایران وارد افغانستان میشود.
گزارشهای رسمی هم میگوید كه هرویین تولید شده در جنوب، برای ترانزیت به سمت مرزهای ایران میآید. دسترسی آسان قاچاقچیان به مواد اولیه، اقدام برای تولید هرچه بیشتر هرویین و انتخاب مرز غربی برای ترانزیت هرویین را چطور تحلیل میكنید؟
حجم تریاك و هرویین تولید شده در افغانستان، نشان میدهد كه ورود و قاچاق پیشسازها به داخل افغانستان، بسیار سازمان یافته است و البته اتفاقی هم نیست. حجم پیشسازهای مورد نیاز، صدها تریلی است و حتما باید سازمان یافته باشد تا قاچاق این حجم امكان پذیر شود. قاچاق سازمان یافته هم بدون حمایت فساد دولتی امكانپذیر نیست چون هیچ فردی نمیتواند بدون حمایتهای دولتی، ١٠ كامیون انیدرید استیك قاچاق از مرز رد كند.
موادی همچون انیدرید استیك هم اغلب در كارخانههای آسیای جنوب شرقی تولید میشود كه این كارخانهها هم تحت پوشش سازمان ملل هستند. باید این سوال را مطرح كنیم كه چطور ممكن است این حجم انیدرید استیك، بهطور پنهانی از چین به افغانستان برسد و سازمان ملل بیخبر بماند؟ به نظر، سیستمهای نظارتی اگر بخواهند، میتوانند
این مواد را از مبدا و منبع تولید تا مسیر عبور و ترانزیت زمینی و تحویل در افغانستان كنترل كنند اما همین بیخبریها نشان میدهد كه قاچاق این مواد، تابع همین ساختاری است كه باعث میشود قیمت انیدرید استیك ارزان بماند تا تولید هرویین، ارزانتر از تولید تریاك تمام شود.
سال ٢٠٠٦ UNODC گزارش داد كه ٥٣ درصد تریاك افغانستان به سمت ایران میآید اما سال ٢٠١٧، وزارت مبارزه علیه مواد مخدر افغانستان اعلام كرد كه ٢٥ درصد تریاك افغانستان از سمت ایران ترانزیت میشود. كاهش ٢٥ درصدی ترانزیت تریاك افغانستان از سمت ایران را به چه معنا باید تحلیل كرد؟
اولین تحلیل من این است كه فعالیتهای نیروی انتظامی و امنیتی و توان دفاعی و انتظامی ما در مرزهای شرقی بیشتر شده، تعداد پاسگاههای مرزی بیشتر شده، كانالكشی و دیوارچینی و سدزنی در شرق كشور بیشتر شده و امكاناتی همچون دوربینهای دید در شب كه بعد از رفع تحریمها از اروپا گرفتیم و البته، پیمانهای دوجانبه و چندجانبه با پاكستان و افغانستان باعث شده كه ورود مواد مخدر از افغانستان به ایران از ٥٠ به ٢٥ درصد كاهش پیدا كند. اما سوال اساسی این است كه آیا باید به دنبال این باشیم كه كشت مواد مخدر را در افغانستان منهدم كنیم یا خیر؟ و این اتفاق برای منافع ملی ما تا چه حد ارزشمند یا مضر است؟ اگر تولید مواد مخدر در افغانستان كاهش پیدا كند، به ضرر ما خواهد شد. چرا؟ چون آن افرادی كه در كشور ما مصرفكننده مواد مخدر هستند، به دلیل توقف تولید مواد مخدر در افغانستان، اعتیادشان را ترك نمیكنند بلكه دچار تغییر الگوی مصرف میشوند و تحلیل بازار نشان میدهد و تشخیص ما متخصصان هم این است كه این تغییر الگو از سمت مخدر به سمت روانگردان خواهد بود. سوال دوم این است كه آیا مواد مخدر،جامعه را بیشتر تحت فشار قرار میدهد و تاثیرگذار است یا مواد روانگردان؟ از نظر من مواد روانگردان بدتر است. پس اگر ما تا این حد به دنبال كاهش تولید مواد مخدر در افغانستان هستیم آگاه باشیم كه در شرایط بد و بدتر، وضعیت ما بدتر خواهد شد و بهتر نخواهد شد.
گردش مالی قاچاق مواد مخدر در افغانستان حدود ٦ میلیارد دلار است و پولشویی این رقم، حتما باید در جایی هزینه شود.
چندان به اعداد و ارقام اعلام شده توسط سازمان ملل یا مسوولان دولت افغانستان نمیتوان اعتماد كرد چون ممكن است شبكه قاچاق حتی در نظام اطلاعرسانی هم نفوذ كرده باشد.
اتاق فكری برای كشت و تولید در افغانستان برنامهریزی میكند كه الزاما هم مقر آن در افغانستان نیست و متشكل از سیاستمداران و متخصصان حوزههای اقتصادی و اجتماعی است كه تحلیل میكنند كشت و تولید در كدام كشور منافع بهتری دارد.
شبكه بینالمللی قاچاق هیچگاه اجازه نمیدهد دولت افغانستان به ثبات سیاسی، امنیتی و اقتصادی برسد و همواره نفوذ خود را حفظ خواهد كرد.
نظر شما