سلامت نیوز-* شهناز قلیزاده: بارها از اعمال انواع خشونت علیه زنان شنیده و خواندهایم؛ زنانی كه به شیوههای مختلف فیزیكی، كلامی، روانی، اقتصادی و جنسی، قربانی مناسبات فضای مردسالارانه جوامع خود میشوند.
به گزارش سلامت نیوز، اعتماد نوشت: خشونت علیه زنان درتمام طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، سنی و جغرافیایی یافت میشودگرچه مردان نیز ممكن است مورد سوءرفتار و خشونت زنان قرار گیرند. اما بخش عمده انواع خشونت از سوی مردان علیه دختران و زنان اعمال میشود.
برخی از زنان در زندگی زناشویی خود به عنوان یك نیروی كار بیجیره و مواجب و بیآنكه امنیت اقتصادی داشته باشند، وقتی با خشونت همسرشان مواجه میشوند، از ترس اینكه اگر او را ترك كنند هیچ گونه حمایت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نخواهند داشت، به خود میقبولانند كه او همین است و تا پایان عمر كاملا وابسته به مرد خانواده میسازند و میسوزند.
در اكثر كشورهای جهان، خشونت علیه زنان یكی از مشكلات حاد اجتماعی است بهطوری كه سازمان ملل متحد روز ٢٥ نوامبر را روز بینالمللی مبارزه با خشونت علیه زنان اعلام كرده است.
اما پدیده خشونت تنها به خشونت مردان علیه زنان خلاصه نمیشود و روی دیگری هم دارد و آن اینكه گاهی این خود زنان هستند كه دربرابر خودشان قرار میگیرند، موضوعی كه به عنوان یكی از زوایای پنهان خشونت اگر پر اهمیتتر از خشونتهای مردانه نباشد كمتر از آن نیست.
متاسفانه در جامعه امروز ایران، خشونت زنان علیه زنان مقولهای بسیاربرجسته و قابل توجه است كه با شیوههای مختلفی مثل تحقیر، صدمات فیزیكی، خیانت، ایجاد مانع برای پیشرفت، برهم زدن چارچوب خانوادگی و اشكال مختلف دیگری خودنمایی میكند. به طوری كه در برخی از مواقع زنان با این شیوهها و با ضربههای عمیقتر از شیوههای مردانه هم جنسان خود را در شرایط اجتماعی و اقتصادی بسیار نامساعدی قرار میدهند.
این نوع از خشونت با شدتی كمترو بیشتر در تمامی جوامع رایج بوده و تنها مختص جامعه ایران نیست، اما به عنوان یك زن ایرانی در این مقاله بیشتر روی سخنم با زنان كشورم است؛ زنانی كه با رعایت و بهكارگیری برخی تمهیدات میتوانند از رنج و اندوه هم جنس خود بكاهند.
خشونت زنان علیه زنان، مصداقهای زیادی دارد كه در ذیل به برخی از آن به صورت گذرا اشاره میشود.
خشونت زنان علیه زنان در خانواده
خشونت زنان علیه زنان زمانی كه در رابطهای، همزمان همسر و معشوقه یك مرد هستند، در این نوع از خشونت زنان با استفاده از هر نوع ابزار مخربی به جنگ هم میروند و از هیچ نوعی توهین، آسیب و تحقیری نسبت به هم كوتاهی نمیكنند. كافی است سری به دادگاههای خانواده بزنیم تا با شمار زیادی از این مورد خشونت مواجه شویم.
شنیدن قصه دردناك زندگی زنی كه با عشقی پرشور شروع شده، با سختیهای زیادی ادامه داشته و حال كه به میانسالی رسیده است، خیلی راحت با زنی جوانتر و زیباتر عوض شده است، زن جوان و رقیب بیرحمی كه از اینكه توانسته زن بیچاره را كه گاها همسن مادر اوست از میدان بهدر كند، بسیار خشنود است و به خود میبالد.
زن بیچاره و ناتوانی كه سالهای زیادی در كنار شوهرش با حمایت از او و رویاهایش مسیرسخت زندگی را طی كرده است و حالا نمیداند چگونه باید رقیب جوان وزیبایش راشكست دهد.
زن درماندهای كه زندگیاش با ورود زن جوانتر به ویرانی كشیده شده است و تركشهای مرگبار آن علاوه بر او، زمینه مشكلاتی از قبیل اعتیاد، خودكشی، ترك از تحصیل، فرار از خانه، پرخاشگری وافسردگی را برای كودكانش فراهم كرده است.
خشونت زنان علیه زنان در محیطهای كاری و جامعه
بارها در محیطهای كاری مشاهده شده است كه برخی از زنان، از جذابیتهای فیزیكی خود، به عنوان ابزاری حرفهای برای پیشرفت شغلی استفاده میكنند، این قبیل زنان باپوشیدن لباسهای نامتعارف و كفشهای پاشنه بلند، خودشان را در معرض نمایش میگذارند و سعی میكنند با استفاده از جذابیتهای جنسی خود به عنوان یكی از ارزشهای اجتماعی، از زنان دیگر همكار خود كه گهگاه از توانمندیها و تجربه كاری بیشتری برخوردارند، پیشی بگیرند.
این نمونه از زنان از هم صحبتی با زنان همكار خود پرهیز میكنند و در برخورد با آنها از نگاهی سرد، بیتفاوت و بیتوجه برخوردارند، اما برعكس با لبخندی دلنشین، كلامی زیبا و رفتاری مهربانانه، همواره همكاران مرد خود را تحسین، تمجید و مورد خطاب قرار میدهند.
آنها الگوی خاصی از زن بودن را به لحاظ فیزیكی در جامعه و محیط كار به نمایش میگذارند و جذابیت و دوستداشتنی بودن یك زن را، با معیارهای پوچ و بیاساس فیزیكی القا میكنند و توقعی را ایجاد میكنند كه اگر زنی بخواهد عشق و وفاداری شوهرش را داشته باشد باید فلان شكل و فلان تیپ باشد.
منبع اعتماد به نفس كاذب این قبیل زنان صرفا ظاهرشان است و همواره تلاش میكنند با حركات نمایشی مورد توجه جنس مخالف خود قرار گیرند و هیچگاه نمیتوانند دوستی در میان زنان همكار خود پیدا كنند و همواره مورد نفرت زنان دیگر قرار میگیرند و فكر میكنند به خاطر جذابیتهای فیزیكی آنهاست كه زنان از آنها متنفر هستند.
این نوع از زنان در هنگام رانندگی نیز به دیگر رانندگان مرد احترام میگذارند و به آنها اجازه میدهند كه به ترافیك ملحق شوند و خط خود را برای سبقت یا دور زدن تغییر دهند اما در برخورد با رانندگان زن در چنین مواقعی، بهشدت عصبانی میشوند و با استفاده از كلمات ركیك، فریاد، بوق و حركات سر و دست خشونت و نارضایتی خود را نشان میدهند.
و اما ما زنها چگونه میتوانیم این چرخه شوم خشونت را كه ما را به سوی رفتارهای خشونتآمیز و جابرانه سوق میدهد، متوقف كنیم؟
مبارزه با خشونت علیه زنان مستلزم اراده سیاسی دولتها، همكاری سازمانهای بینالمللی و جامعه مدنی و یكسری اقدامات قانونی و حقوقی در كلیه بخشهاست اما علاوه بر آن به اینكه زنان هم چگونه میتوانند بر محیط اطرافشان تاثیر بگذارند تا بتوانند از شدت خشونتهای تحمیلشده بر خود بكاهند، مربوط میشود.
ما زنان باید خودمان عامل تغییری باشیم كه در دنیا جستوجویش میكنیم چرا كه هیچ تغییری در جهان واقع نمیشود مگر اینكه ما خود عامل آن تغییر باشیم. بیاموزیم كه فقط ظاهرمان نیست كه به ما ارزش میدهد، بلكه هزاران مسائل انسانی و اخلاقی است كه انسانها را به هم پیوند میدهد.
بیاموزیم كه به جای رقابت با یكدیگر بر استعدادها و ویژگیهای خاص و منحصر به فردمان متمركز شویم چرا كه ما بیش از جسممان هستیم و هر یك از ما استعدادها و مهارتهای منحصربهفردی داریم كه اگر شكوفا شود میتواند تاثیر بسیار مثبتی روی تربیت فرزندان جامعه داشته باشد.
با امید به اینكه مردان و زنان بتوانند در كنار هم تغییر و دگرگونی ایجاد كنند تا نسلهای آینده یك چنین حال و هوای بدی را كه ما بهطور روزمره با آن سركار داریم، تجربه نكنند.
*دكترای مدیریت رسانه
نظر شما