سلامت نیوز: در این گزارش تحلیلی با بررسی دلایل کلان وقوع حادثه، خواهید خواند که چرا دولت نمیتواند مسوولیت را بر عوامل جزئی چون مسوول کنترل خط بیندازد. در هر علتیابی حادثهای چندین سطح وجود دارد. ابتداییترین سطح عوامل انسانی مستقیم است که معمولاً در کشور ما میل شدیدی وجود دارد که همه حوادث به همین سطح ارجاع داده شوند و بعد از اعلام تقصیر و مجازات خردترین عامل مانند لکوموتیوران یا رییس قطار یا مأمور کنترل، پرونده را مختومه کنند تا حادثه بعدی. این بار هم گویا قرار است همان اتفاق بیفتد و یک یا چند کارمند جزء سپر بلای دیگران شوند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه صبح نو نوشت: روایت رسمی حادثه: قطار تبریز-مشهد که به سمت مشهد در حال حرکت بود به علت نقص فنی در محدوده ایستگاه هفتخوان در استان سمنان متوقف میشود. بعد از اعلام این خرابی و توقف، مسوول کنترل خط حرکت سایر قطارها در این خط را متوقف میکند تا به وضعیت قطار تبریز-مشهد رسیدگی شود. در این فاصله نوبت مسوول کنترل عوض میشود و مسوول کنترل جدید با این خیال که قرمز بودن چراغ اجازه عبور و مرور لابد به علت خرابیهای مکرر و مسبوق به سابقه سیستم علائم و هشدارهاست، بهقطار سمنان-مشهد اجازه حرکت میدهد. بهاینترتیب قطار سمنان از پشت با قطار تبریز برخورد میکند که این برخورد باعث واژگونی و آتشسوزی ۳ واگن از قطار تبریز- مشهد میشود و طی آن تا این لحظه ۴۵ نفر کشته و بیش از ۸۰ نفر هم زخمی شدهاند.
استقرار سیستم ATC و CTC در مسیر مشهد-تهران که پرترافیکترین مسیر راهآهن ایران محسوب میشود، مهمترین اقدام دوره جدید وزارت راهوشهرسازی در حوزه حملونقل ریلی محسوب میشد، اما حادثه هفتخوان نشان داد استقرار سیستم ATC و CTC در مسیر تهران-مشهد بهگونهای بوده که نهتنها نتوانسته اهداف موردنظر را محقق کند بلکه بنا به اظهار متصدیان این حوزه باعث اختلال در سیستم قدیمی کنترل که بر بنای عامل انسانی بود هم شده است.
میزان خطای سیستم ATC از ابتدای مدت بهرهبرداریاش تاکنون آنچنان بالا بوده که عملاً اعتماد به آن را از بین برده است (۲۴۹۰ مورد خرابی در ۹ ماه گذشته.)
قطعیهای برق و خرابی ژنراتور کمکی، شکستگی ریل در بلاکها، دزدی کابل، باعث قطعی دستگاههای الکترونیک کنترل و ایمنی میشوند. بروز ۷۷۸۹ مورد خرابی علائم هشداردهنده فقط در مسیر تهران-مشهد طی ۹ ماه گذشته، شاهدی است از ضعف و خرابی زیرساختهای حیاتی در این حوزه که ارتباط مستقیم با ایمنی و جان مسافران دارد.
عدم تعادل بین مسوولیت و حقوق دریافتی، عدم وجود امنیت شغلی بعد از خصوصیسازیها، تبعیض در حقوق و مزایا و کافی نبودن حقوقها باعث شده کارکنان زحمتکش راهآهن و به ویژه کسانی که در بخشهای پراسترس و حساسی مثل کنترل و ایمنی کار میکنند از آرامش، تمرکز ذهنی و انگیزههای لازم برای انجام وظایفشان به بهترین نحو برخوردار نباشند.
در حالت عادی سامانه ترمز قطار مثل سایر ترمزهای وسایل نقلیه حتی خودروهای شخصی نباید یخ بزند. اگر ترمز قطار نقصی داشته چرا قبل از حرکت یا در ایستگاه قبل مورد بازرسی و تعمیر قرار نگرفته است؟
روند معمول انجام کار باید به نحوی باشد که هرگونه اتفاقی که در خط میافتد بهصورت مکتوب در نرمافزار اپراتور ثبت و به مقامات بالاتر گزارش داده شود، پس چگونه ممکن است مأمور جدید کنترل از اتفاقات ساعات گذشته بیخبر باشد؟
چرا برخلاف استانداردهای موجود واگنها و وسایل داخلشان از موادی ساخته شدهاند که به این سرعت و شدت مشتعل میشوند و فرصت هیچگونه عکسالعمل و فرار را به مسافران نمیدهند؟ بر اساس اظهارات بازماندگان و برخلاف اظهارنظر مسوولان، نیروهای امدادی خیلی دیر و نامجهز به محل حادثه رسیدهاند، بهطوریکه حادثه در حوالی ۷ صبح اتفاق افتاده و نیروهای امدادی درحالیکه از تجهیزات و آمادگی کافی هم برخوردار نبودند حوالی ۱۰ صبح به محل حادثه رسیدهاند.
عدم توجه دولت به حملونقل ریلی که در دوره وزارت آقای آخوندی هم ادامه داشته است علت ریشهای بروز چنین فجایعی است. مدیریت ایمنی و کنترل ترافیک و سیگنالینگ ضعیف و ناکارآمد، ضعف و فرسودگی زیرساختها، عدم نظارت کافی و بیتوجهی در رسیدگی به نیروی انسانی شاغل در راهآهن، مشکلات مدیریتیای هستند که مسوولیتشان بر عهده مقامات بالای وزارت و شخص آقای وزیر است.
نظر شما