سلامت نیوز:
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران نوشت: ماجرای «مریم» و «امیر» درست زمانی به یکی از ماجراهای پر کامنت اینستاگرام تبدیل شد که یکی از آن دو تصمیم گرفت علاقهشان را با به اشتراک گذاشتن یکی از عکسهای دو نفرهشان علنی کند...اما هنوز چند دقیقهای از پست کردن عکسشان نگذشته بود که سیل توهینها و تمسخر کردنها و حب و بغضها شروع شد....« اه این دختره چقد ریزه»، «این دختره مایه داره وگرنه کی با این ازدواج میکرد»، «وای خیلی زشتی انقدرعکس نزار»، «خاک تو سر پسره»،، «فک کنم دختره پسررو جادو کرده...»و همینطورچند دقیقه بعد، صفحهشان آنقدر از حرف و حدیثها و بگو مگوهای چند نفره و فحشهای رکیک و.....پر شد که یکی از آنها به ناچار برای چند روز، صفحهاش را به حالت شخصی درآورد...اما یک روز نگذشته، دوباره حجم اظهار نظرها به حدی رسید که «مریم» مجبور شد با انتشار عکسی از یکی از خوانندگان مشهورغربی و یکی از فوتبالیستهای معروف اروپایی، ثابت کند که قد و وزن و سن هیچ تأثیری درعلاقهشان به یکدیگر ندارد و اختلاف قدی او و همسرش طبیعی است، او حتی در یک گام جلوتر به کاربرانش تأکید کرد که در هیچ کجای دنیا زیر عکس دو نفره هیچ کسی، خبری از توهین و تحقیر نیست!
با این حال همین واکنش او کافی بود تا دوباره موج اظهار نظرهای جدید در فضای مجازی راه بیفتد! اینبار، ولی کاربران به خودشان حق دادند تا مقایسه بین آن دو را از اساس مورد تمسخرقرار دهند. خیلیها با الفاظ رکیک سعی کردند، این مقایسه را به اعتماد به نفس کاذب او ربط بدهند، اما عده معدودی هم در این میان سعی کردند تا با کامنتهای محبتآمیز و طعنه آلود، به دیگران توصیه کنند که دست از قضاوت و توهین بردارند. مثل سعید که بارها زیر صفحه این دو نفرنوشته بود:«کاش یاد بگیریم دیگران رو مسخره نکنیم.» یا عادل که گفته بود:«تمسخر کردن دیگران کار درستی نیست، تصور کن خواهرته، بازم مسخرش میکردی!» و البته سمیرا که نوشته بود «اینقد توهین لازم نیست، یه کلمه بگید به هم نمییان»
در آن سوی ماجرا، اما برخیبه نکته قابل تأمل تری اشاره کردند، بعد از اینکه موج توهین و تمسخرها به درازا کشید، «مریم» و «امیر» دوباره به انتشار عکس هایشان ادامه دادند، آنها حتی ذرهای از بد و بیراهها را به خودشان نگرفتند و امیدوارانه برای چندمین بار عکسهای دو نفرهشان را در معرض قضاوت عموم قرار دادند....جالب اینجا بود که هر از چند عکس، یک پست تبلیغاتی هم میگذاشتند تا اگر کسی طالب آرایشگاه خوب و یا بدنبال خرید کیف و کفش مناسب است، حتماً از صفحههای تبلیغاتی آنها دیدن کند، والبته عجیب تر آن که با وجود همه این بیادبیها و کامنتهای غیر محترمانه، هر کدام از آنها نزدیک به 180 هزار نفر دنبال کننده داشتند و زیر همان پستهای پر حاشیه هم نزدیک به 10 هزار لایک (پسند) میخورد. خیلی از کاربران اما حرفهای دیگری میزنند. آنها معتقدند که این فضا، به محلی برای تبلیغ کالاها و اجناس تبدیل شده و خیلیها شبیه این دو نفر، با براه انداختن موجی برای جلب توجه و حتی جلب ترحم سعی میکنند که از این طریق، اسپانسر برخی شرکتهای تجاری شوند. شبیه ماجرای شخص مشهور دیگری در اینستاگرام که تنها به صرف منتشر کردن عکسهای روزانهاش معروف شده، او نه تخصص ویژهای دارد و نه حتی تحصیلات و چهره فوقالعادهای، تنها دلیل معروفیت این فرد، دندانهای لمینت شده است که از ابتدا دستمایه تخریب و تمسخر کاربران قرار گرفته بود. این فرد در ابتدا اگرچه مورد اهانت و توهین قرار میگرفت، اما به طور مداوم به انتشارعکس هایش ادامه داد تا جایی که به یکی از اسپانسرهای کفشهای کتانی یکی از شرکتها و ساعتهای مارکدار تبدیل شد.این فرد هم بدون آنکه کار ویژهای انجام دهد، براحتی یکی از چهرههای معروف و پر سرو صدای اینستاگرام شده و از همین طریق درآمدهای میلیونی کسب میکند!
چند ماه بعد از انتشار چند سری عکسهای خصوصی و خانوادگی این افراد که البته مشابهشان در اینستاگرام به شدت زیاد است، فراخوانی با این عنوان که «احمقها را معروف نکنیم» در اینستاگرام براه افتاد که هدفش تخریب چهرههایی بود که میخواستند از این طریق، معروف شوند، با وجود این ماجرای کامنتها و اظهار نظرها همچنان به قوت خود باقی ماند. حتی زیر پست همین فراخوان، باز هم صحنههای درگیری لفظی البته از نوع مجازی و هتاکیها ادامه یافت. اما موضوع دیگری که در این میان، بیشتر از مسائل دیگر، جلب توجه میکرد، «فن پیجها» یا صفحه طرفداران بود. هر کدام از این افراد، علاوه بر صفحه اصلی، دهها صفحه مخصوص طرفداران هم ایجاد کرده بودند که اگرچه به عنوان طرفدار تبلیغ میشدند، (شبیه طرفداران صفحههای مجازی هنرمندان و افراد معروف که به گفته خودشان وقتی برای گرداندن این صفحات ندارند)، اما در باطن از سوی خود این افراد هدایت میشدند تا بر شهرت چهره مجازیشان بیفزایند. کاری که البته بیثمر هم نبود. حالا همین فرد که معروف به «دندان قشنگ شده!»حدود 257 هزار دنبال کننده دارد که روزانه بیش از 300 کامنت غیراخلاقی و توهینآمیز و بعضاً حامی دریافت میکند. با این وجود آنچه که تصویر شبکههای مجازی را بیش از تصاویری که منتشر میکنند، مشمئزکننده کرده است، تصویر زشت اظهار نظرهای بیادبانه و قضاوتهای خارج از اصول اخلاقی است. این کامنتها اگرچه ممکن است برای خود فرد، مهم نبوده یا عادی شده باشد، اما فضای شبکههای اجتماعی را به چالش میکشد و این زخم، زمانی سر باز میکند که این نوع اظهار نظر به «یک فرهنگ»تبدیل شده و از صفحه افراد معمولی به صفحه افراد مشهور داخلی و خارجی سرایت میکند. شبیه این اتفاق البته در صفحههای افراد مشهور بارها به چشم خورده است، دختر ترامپ «رئیس جمهوری امریکا»جدیدترین فردی بود که در این چند روز مورد الطاف این کامنتهای بیارتباط و بعضاً طنزآمیز و توهینآمیز قرار گرفت. اما مسأله اینجاست که «شبکههای مجازی»بر خلاف بسیاری از رسانهها و سایتهای سرگرمی، یک فضای اجتماعی صرفاً داخلی نیست و ممکن است مردم از فرهنگها و ملیتهای مختلف هم کنجکاو شوند تا از این شبکهها بازدید کنند، بویژه «اینستاگرام» که با نصب امکان ترجمه کامنتها، احتمال بازدید مردمی با زبانها و فرهنگهای مختلف را از صفحات یکدیگر بیشتر کرده است.
مریم دانشجوی سال آخر علوم سیاسی که یکی از مخاطبان پروپاقرص شبکههای مجازی و بویژه اینستاگرام است، در این باره میگوید که اظهار نظر کردن و به اصطلاح گذاشتن کامنت درباره پستهای مختلف، به خودی خود اتفاق خوبی است، اما همه باید بدانند که این نظر دادنها و کامنت گذاشتنها به نوعی نمادی از فرهنگ و جامعهای است که در آن زندگی میکنیم، پس نباید اینطور به نظر برسد که ایرانیها افراد پرخاشگری هستند و خارج از چارچوبهای احترام اجتماعی رفتار میکنند.
ضمن اینکه این شایعه سازیها و ادامه روند توهین و تحقیرها، نه تنها اعتبار و حیثیت افراد را زیر سؤال میبرد که کانون خانوادهها را هدف قرار داده و حس پرخاشگری و اهانت را تقویت میکند.
او معتقد است زبان فضای مجازی باید پاکیزه باشد. چون این فضا را خیلیها در داخل و خارج از کشور رصد میکنند و انعکاسی از فرهنگ جامعه مان است.
او هم که بارها طعم تبلیغات غیر منتظره و گاه و بیگاه را از همین چهرههای به اصطلاح معروف اینستاگرام چشیده، میگوید که اغلب این افراد رواج دهنده اظهار نظرهای زشت و بیادبانه هستند. چون با انتشار یکسری عکسها و تصاویر خودخواسته، مخاطبانشان را وادار به واکنش میکنند و درد اینجاست که در برابر دعواهای مجازی زیر پست هایشان، وقیحتر شده و به رفتارشان ادامه میدهند.
سمیه، همشاگردی او هم معتقد است که کامنت گذاران به هیچ کس و هیچ چیزی رحم نمیکنند و بیرحمانه، بدترین الفاظ را در برابر افراد به کار میبرند و اصلاً متوجه نیستند که با این حرفها ممکن است مردی به زنش بدبین شده یا زنی بخواهد از همسرش طلاق بگیرد. البته خیلیها بر این باورند کسی که تصاویر خصوصیاش را به اشتراک میگذارد، نباید نگران این اظهارنظرها و قضاوتها باشد و باید بدترین توهینها و تحقیرها را ببیند و دم نزند.
با محدودیتهای فرهنگی نمیتوان جلوی بیاخلاقیهای فضای مجازی را گرفت
دکتر طهمورث شیری، استاد دانشگاه و جامعه شناس هم در این باره اگرچه کامنتهای توهینآمیز و خارج از عرف را تأیید نمیکند، اما به صراحت میگوید که با محدودیتهای فرهنگی و فیلتر کردن این شبکهها نمیتوان جلوی این فضای افسارگسیخته را گرفت.
او با بیان اینکه شکل ورود جامعه ایران به داخل شبکههای مجازی سلبی بوده و نه ایجابی، میگوید: در سال های اخیر به یکباره همه اقشار جامعه ایران با پدیدهای به نام شبکههای مجازی روبهرو شدند که یک ابزار ارتباطی بسیار قوی بود و به علت کاربریهای متنوع و متعددی که داشت، به سرعت جای خودش را در میان مردم باز کرد. از آن طرف خیلیها با توجه به شغل و جایگاه اجتماعی خود به این موضوع ورود کردند، از آن طرف برخی دیگر هم از طریق کامنت گذاشتن، خودشان را تخلیه کردند تا بتوانند به نیازهای خود پاسخ دهند.
به گفته وی، افراد به هر میزان که به اصطلاح لایک میگیرند، رفتار خودشان را تثبیت کرده و تکرار میکنند.این جامعه شناس با انتقاد از محدودیتها در حوزههای فرهنگی میگوید: متأسفانه ما در حوزههای فرهنگی مثل کنسرت هنوز نتوانستهایم به یک اجماع و نظر مشترک برسیم و هنوز دچار پراکندگی آرا هستیم، شبکههای اجتماعی هم از این مورد مستثنی نیستند.
وی معتقد است: افرادی که در گذشته روی دیوار اماکن تاریخی و درخت و در دستشوییها، یادگاری مینوشتند و بعضاً هتاکی میکردند، امروز به کامنت گذاران پروپا قرص شبکههای اجتماعی تبدیل شدهاند که با هویتهای جعلی و نامشخص اظهار وجود میکنند، اما مشکل اصلی اینجاست که پذیرش این شبکهها منطبق با اجتماعی شدن افراد و هنجارهای فرهنگی جامعه نبوده است.برای همین ما یک دوره به شدت افراطی را پشت سر گذاشتیم که به مرور زمان شدت این علاقه کمتر شده و تب آن فروکش میکند.
این جامعه شناس با بیان اینکه کامنت گذاری بخشی از واقعیتهای فضای مجازی است، میگوید: افراد در حالی در این فضا ورود میکنند که امکان کنترل و نظارت آنها وجود ندارد. چراکه افراد با رویکردها و شخصیتهای متفاوت حضور دارند و ما به ناچار باید این شرایط را بپذیریم.
فضای مجازی تابعی از زندگی واقعی ماست
دکتر مصطفی آب روشن، جامعه شناس ، اما برخلاف شیری معتقد است که خشونتهای کلامی و ترویج رفتارهای غیراخلاقی در شبکههای اجتماعی را نمیتوان از کانتکس و متن اجتماعی آن جدا فرض کرد.چراکه فضای مجازی نمایانگر و انعکاس زندگی اجتماعی روزمره ماست و اگر این الگوهای رفتاری و احساسات کنترل نشده که بیشتر ناشی از نا کامیهای فردی و اجتماعی است در بستری بدون نظارتهای اجتماعی و قانونی قرار گیرد به شکل رفتارهای خشونتآمیز نمودار میشود.
او ادامه میدهد: همانطور که در جامعه شاهد تعاملات خشونتآمیز هستیم و این خشونتهای کلامی و رفتاری در لایههای پنهان ارتباطات اجتماعی ما و به اشکال مختلف خود نمایی میکند،فضای مجازی نیز تابعی از زندگی واقعی ماست به عبارتی از کوزه همان برون تراود که در اوست وقتی بیاخلاقی در شیوههای ابراز مخالفت با فقدان نظارتهای هوشمند در فضای مجازی در هم میآمیزد ما شاهد افزایش روز افزون خشونتهای نوشتاری در فضای مجازی خواهیم بود، وقتی نخبگان اجتماعی- سیاسی به جای نقد منصفانه و گفتوگوی متقابل، توهین و ناسزا به افراد و شخصیتهای سیاسی داخلی و خارجی را سرلوحه کار خود قرار میدهند و اگر به نفع باشد آن را جایز میشمارند و سکوت میکنند و اگر بر خلاف مصالح آنان باشدعلیه آن موضع میگیرند ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که اعضای جدید جامعه روندی اخلاق محور را الگوی رفتاری خویش قرار دهند.
آب روشن با بیان اینکه این روند ناهنجارانه نوعی سیگنال غلط را به نسل جدید انتقال داده و چراغ سبزی برای ترویج الگوی خشونتآمیز است، میگوید: به عبارتی ما به جوانان میآموزیم که براحتی میتوان در شبکههای اجتماعی هر گونه اتهام و سخنی را بیان کرده و در حاشیه امن قرار گیرند. بنابراین نسلی که با این الگوها و انگارههای رفتاری که در جامعه حاکم است اجتماعی میشود همانند تیغ دولبهای است که در شرایط خاص، نظام اجتماعی را نیز دچار چالشهای بیپایان میکند به عبارتی دیگر این پدیده اجتماعی از یک سو ناشی از فروپاشی نظام تربیتی خانواده و از سوی دیگر پیامد رواج توهین و تهمت پراکنی از سوی مسئولان و احزاب مختلف سیاسی است که بدون هیچ گونه ملاحظات اخلاقی و انسانی برچسبهایی را به همدیگر سنجاق میکنند که نتیجه آنچه در جامعه میگذرد تربیت جوانانی است که اینگونه نظامات اخلاقی و شهروندی را زیر پا میگذارند، به طوری که هر جا افرادی که از بنیانهای اخلاقی تهی هستند احساس گمنامی بکنند و یا به این نتیجه برسند که هیچ گونه سازوکار نظارتهای اجتماعی و قضایی برای برخورد با آنان وجود ندارد، توهین و خشونتهای کلامی افزایش پیدا میکند و به مرور خواهیم دید که این الفاظ غیر اخلاقی و پر کاربرد در فضای مجازی، بعنوان یک الگوی رفتاری پذیرفته شده اجتماعی تلقی و به اشکال مختلف باز تولید میشود.
لزوم فرهنگسازی برای استفاده از فضای مجازی
جواد افتاده/ کارشناس رسانههای مجازی
فرار از تکنولوژی اجتناب ناپذیر است و با این پدیده نمیتوان مقابله کرد اما باید در خصوص نحوه استفاده از اینترنت و فضای مجازی آموزشهای لازم را به مردم ارائه کرد تا مردم با سازوکارهای دقیق این فضا آشنا شوند. برخی از افراد در فضای مجازی به روابط غیر اخلاقی میپردازند یا در صفحات مختلف شروع به فحاشی میکنند که در این زمان نباید شبکههای مجازی را مقصر بدانیم.
چراکه فردی که دچار بیاخلاقی است در بیرون از این فضا هم به این کار خواهد پرداخت و فضای مجازی تنها وسیلهای است که با آن به ابراز کج رویهای اخلاقی خود میپردازد. متأسفانه برخی از خانوادهها برای استراحت و فاصله گرفتن از فرزندان خود ساعتهای طولانی ای را مشغول استفاده از اینترنت یا تلفن همراه هستند که این مسأله هم بسیار آسیب زا ست. حفظ تعادل در انجام کارها یکی از نکات قابل توجه است.
بنابراین این نکته را باید در فضای مجازی رعایت کرد تا افراد به مشکلاتی مانند اعتیاد به اینترنت دچار نشوند. متأسفانه اعتیاد به شبکههای مجازی در همه کشورهای دنیا وجود دارد، به طوری که حتی در انگلستان مراکزی برای ترک اعتیاد ناشی از اینترنت تشکیل شده است. هرچند که هیچ راه حلی برای حل این مشکل به جز فرهنگسازی در خصوص نحوه استفاده صحیح از تکنولوژی وجود ندارد.آمارها هم نشان میدهد که 28 میلیون نفر از اعضای تلگرام ایرانی هستند. بنابراین برای این تعداد کثیر باید برنامههای آموزشی منظم برگزار کرد تا آنها با نحوه استفاده از این شبکهها به صورت کامل آشنا شوند. موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که تنها یک سازمان مشخص درگیر رسیدگی به وضعیت شبکههای مجازی به صورت مجزا نیست، بنابراین همه نهادها باید با همکاری با هم راه حل مؤثری برای اطلاعرسانی صحیح در جامعه داشته باشند. در این میان نقش صدا و سیما و آموزش و پرورش در افکار عمومی پر رنگتر است.لذا آنها باید گامهای مؤثرتری برای حل این مشکل بردارند.
در خصوص عوامل مؤثر در افزایش استفاده از شبکههای مجازی میتوان گفت که نبود سرگرمی در جامعه یکی از مهمترین عوامل محسوب میشود. به صورت کلی هر نیازی که به صورت فیزیکی تأمین نشود مردم به نوع مجازی آن مراجعه میکنند.
بنابراین نیازهای اصلی مردم باید مشخص شود تا برای آنها برنامه ریزیهای لازم انجام شود. توجه به این نیازها آنقدر ضروریست که تا زمانی که آنها را نشناسیم همچنان مردم تلاش میکنند از طریق راههای مجازی آن را تأمین کنند. به اعتقاد من، فضای مجازی فرصتی را فراهم کرده که مردم راحت و شفافتر با مسائل اجتماعی برخورد کنند و شاید این موضوع از دلایل رجوع بیش از حد مردم به این رسانه باشد.
در این زمان فیلتر کردن فضای مجازی نمیتواند راه حل مناسبی برای کاهش آسیبهای اجتماعی باشد چراکه درست استفاده نکردن از این ابزارها تنها به این موضوع مربوط میشود که مزیتهای تکنولوژی در هنگام کار با آن نادیده گرفته شده است.
نظر شما