سلامت نیوز: سهیلا جورکش یکی از قربانیان اسیدپاشیهای زنجیرهای اصفهان در سال ۹۳ به تازگی گفته است که عملهای جراحی متعدد که در اسپانیا روی چشمانش انجام شده، موفقیتآمیز نبوده است. او که با وجود سالم ماندن عصب چشم هنوز بینایی خود را به دست نیاورده، وضعیت روحی مناسبی ندارد و از سردرگمی این روزهای خود گفته و از همه مردم خواسته برای او دعا کنند. امروز سهیلا در اوج جوانیاش نابیناست و هر چند امید به بازگشت نور به دیدگانش را از دست نداده اما اگر گشایشی شود نیز سایر تبعات اقدام غیرانسانی اسیدپاشی که در حق او روا داشته شده، او را به این سادگی رها نخواهد کرد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جهان صنعت، سهیلا درباره وضعیت فعلی خود گفته است: «هیچ کس از حال ما در غربت خبر ندارد. کسی نمیداند ما چه میکشیم. از مردم التماس دعا دارم چون عصب چشمم هنوز سالم است و امیدوارم با دعای مردم، خدا امیدم را ناامید نکند. میخواهم روی پای خودم بایستم و در ۲۸ سالگی نابینا نباشم. کاری به هیچ چیز دیگر ندارم. هر کسی هر نامهربانی کرده، خودش جواب پس خواهد داد. هیچ چیز برایم مهمتر از این نیست که دوباره سلامتی و بیناییام را به دست آورم.»
او ضمن تقدیر از وزیر بهداشت و رییسجمهور، از هر دو درخواست کمک کرده و گفته: «هنوز امیدی هست. از دکتر هاشمی، وزیر بهداشت و رییسجمهور عزیزمان تشکر میکنم. درخواست دیدن ایشان را دارم. جزو آرزوهای من است که بتوانم بیناییام را به دست آورم و رییسجمهور عزیزمان را زیارت کنم. به امید اینکه روزی به جای این نامهربانی و ظلم، انسانیت، صداقت و محبت حرف اول را بزند.»
همه اینها در حالی است که اسیدپاشیهای متعدد که در زمان وقوع باعث التهاب شدید افکار عمومی شده بود، امروز مانند دیگر خبرهای قدیمی به فراموشی پیوسته و شاید بسیاری از آحاد جامعه از جمله مسوولان پیگیری حوادث اصفهان، به همان اندازه که رنج قربانیان را از یاد بردهاند، سکوت کامل را به تاکید بر لزوم دستگیری عامل و آمر احتمالی این جرائم خشونتآمیز ترجیح دادهاند. مدتهاست دیگر درباره تازهترین اقدامات برای دستگیری عاملان اسیدپاشیها خبررسانی نمیشود. اما آیا فروکش کردن حساسیت جامعه و مسوولان نسبت به چنین فجایعی، تبعات اجتماعی خاصی در پی نخواهد داشت؟
در روزها و ماههای تنش و نگرانی پس از وقوع چند اسیدپاشی پیدرپی، خبرهایی از دستگیری مظنونین اسیدپاشی منتشر شد و در مواردی مراجع رسمی خبر از این دستگیریها دادند. از جمله در مهرماه ۹۴ معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور درباره دستگیری فردی به عنوان مظنون به خبرنگاران گفت: «این مظنون تا حدود زیادی به متهم اصلی نزدیک بوده و از طرف قربانیان حادثه نیز شناسایی شده است.»
روز بعد از این اظهارنظر، رییس دادگستری اصفهان خبر را تکذیب کرد و گفت: «هیچگونه شواهدی مبنی بر دخالت این فرد در پرونده اسیدپاشی محرز نشده است. این خبر صحت ندارد و آن را تایید نمیکنم. فردی که جدیدا از او به عنوان مظنون اسیدپاشی نام برده شده، چند ماه است که در بازداشت به سر میبرد و دلیل بازداشت وی نیز جرائم دیگر این متهم است.» چند ماه پیش از آن نیز وکیل خانواده قربانیان اسیدپاشی از دستگیری متهم اصلی این پرونده و شناسایی او از سوی قربانیان خبر داده بود اما پلیس متعاقبا این خبر را تکذیب و اعلام کرد فردی که به عنوان مظنون اسیدپاشی دستگیر شده هیچ اعترافی نکرده و هیچ مدرکی که نشان دهد او عامل اسیدپاشیهاست، وجود ندارد.
امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه بر این نکته صحه میگذارد که فراموشی حوادث اسیدپاشی برای جامعه خطرساز است و میتواند مقدمهای باشد بر تکرار فجایع مشابه. او میگوید جامعه در این موضوع دچار فراموشی شده چراکه آنقدر چنین مسایلی اتفاق افتاده که برای بسیاری عادی شده است. به گفته او، قبح مساله از بین رفته است و مردم دیگر آن حساسیت و ناراحتی را ندارند.
قراییمقدم معتقد است به طور کلی خشونتهایی که در حق زنان انجام شده، اهمیت خود را برای بسیاری از دست میدهد و این برای جامعه خطرناک است چرا که ریختن قبح هر مسالهای میتواند موجب تکرار، یادگیری و شایع شدن آن شود. وی میگوید: «باید سرِ مار را از همان ابتدا میزدند اما آقایان که این کار را نمیکنند، از این مسایل میگذرند. دادستان مدعیالعموم است. اگر روی یک دختر اسید پاشیدند و گذشت کرد، گذشت فقط بر عهده او نیست. او از حقوق فردی خودش گذشته. جامعه این حق را دارد و مدعیالعموم که مدعی جامعه است نمیتواند بگوید من هم گذشتم.»
به گفته او، پیگیریهای انجام شده در مورد جنبه عمومی جرائم اینچنینی کافی نبوده است. قراییمقدم خاطرنشان میکند: «ما دو نوع حقوق داریم: حقوق فردی و عمومی. در جامعه هم مسوولیتی داریم. مدعیالعموم مدعی مردم است. مردم مجرم را نبخشیدهاند. اینها باید به سزای عملشان برسند. چه در این واقعه و چه در وقایع مشابه، پیگیری به اندازه کافی صورت نگرفته و به همین دلیل، هم شایع شد و هم عدهای از این افراد نادرست و لمپن جری شدند. مدعیالعموم باید بداند اگر این قضیه شایع شود خدای ناکرده در خانه او را هم خواهد کوفت.»
به گفته او، سکوتی که مدت زیادی است بر پرونده اسیدپاشیها سایه انداخته به این دلیل است که موضوع بعد سیاسی پیدا میکند. وی همچنین میگوید: «علاوه بر بعد سیاسی، هراس اجتماعی را موجب میشود که بدترین زیان را از نظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روحی و روانی به وجود میآورد.» قراییمقدم با نظر مصاحبهکننده موافق است که اقدامات و برخوردهای جدی با جرائم، برای رفع نگرانی عمومی مفیدتر از ایجاد سکوت خبری در مورد پروندههای پربازتاب است.
وی خاطرنشان میکند که به نظر او و به دلایل فوق، ارادهای برای پیگیری پرونده اسیدپاشیها وجود ندارد یا بسیار ضعیف است. قراییمقدم درباره علل و انگیزههای مجرمان اسیدپاشی هشدار میدهد: «به قول جامعهشناسان، مساله هزینه و پاداش است. اگر پاداش از هزینهای که میکند بیشتر باشد، خوب او انجام میدهد و اگر هزینه بیشتر باشد دست به این کار نمیزند. مساله هزینه و پاداش یک تئوری است. شما وقتی کاری میکنید، اگر ببینید نفعتان از ضررتان بیشتر است آن کار را انجام میدهید. الان میرود اسید میپاشد میبیند کسی کاری به او ندارد.»
قراییمقدم در پاسخ به سوال پایانی گفتوگو مبنی بر اینکه آیا فراموشی قربانیان جرائم اینچنینی، خاص جامعه ایرانی است یا همه جای دنیا متداول است، میگوید: «این اتفاق بیشتر در جوامعی میافتد که مسوولان کمتوجهی میکنند. در جامعه ما بیشتر است. میخواهیم مشکلات را ندیده بگیریم و فراموش کنیم. خیال میکنیم جامعه هم فراموش میکند. این مشکل متاسفانه در «بالا» وجود دارد و مردم هم میدانند خبری نمیشود.»
اگر فرض کنیم که افکار عمومی دیگر با حساسیت سابق پرونده اسیدپاشیهای پی در پی اصفهان را دنبال نمیکند، میتوان اطمینان داشت که جامعه مدنی فعال ایران از حمایت قربانیان کینه و جهالت دست برنخواهد داشت و چشم بر رنج آنها که هر روز و هنوز در سکوت ادامه دارد نخواهد بست. خواسته آسیبدیدگان فجایع اسیدپاشی اصفهان و دیگر نقاط کشور و در کل توقع بهحق جامعه ایران از مسوولان انتظامی و قضایی ایجاد این اطمینان است که پیگیری مجدانه پرونده ادامه دارد و تا برداشتن نقاب از چهره همه مجرمان، آمرین و عاملان متوقف نخواهد شد.
نظر شما