سلامت نیوز:در زمینه نظارت خلأ قانونی وجود ندارد و قانونگذار نهادهای لازم را برای تحقق این نظارت پیشبینی کرده است اما در عمل شاهد عدم تحقق صحیح این نظارت هستیم و میشود گفت این نظارت ابتر که مقارن با استقرار دولت دهم بوده یا زاییده عدم اجرای صحیح توسط این نهادهای نظارتی بوده است یا در حالت خوش بینانهتر نتیجه اعتماد بیش از حد به دولتمردان دولت دهم و شرایط خاص حاکم بر کشور پس از انتخابات سال 88 بوده که قطعا هیچ یک از موارد مذکور اسباب موجه این نظارت ناقص که باعث وارد آمدن خسارتی بالغ بر 6 هزار میلیارد تومان بر کشور و افزون بر آن آسیب دیدن اعتماد عمومی مردم به دستگاههای اجرایی و پایین آمدن سرمایه اجتماعی شد را فراهم نمیکند.
به گزارش سلامت نیوز، احسان حسین زاده -حقوقدان در روزنامه قانون نوشت: پرونده (ب.ز)، پرونده (م.خ) و پرونده (م.ر) این الفبای مجرمان که هر روز بر تعدادشان افزوده می شود همگی در یک نقطه تلاقی دارند و آنهم اشتراک در جرم مسئولان رده بالای قوه مجریه است. تخلف آشکار خاوری، مدیر عامل وقت بانک ملی ایران در پرونده فساد سه هزار میلیاردی؛ اخذ رشوه توسط معاون اول رئیسجمهور دولت دهم و رئیس ستاد هماهنگی مبارزه با فساد اقتصادی در پرونده بیمه ایران و در نهایت فساد نفتی اخیر که مطابق کیفرخواست قرائت شده، مصوبه 7 تیر ماه 91 که مطابق آن5/14 درصد منابع ارزی حاصل فروش نفت به حسابی غیر از حسابهای دولتی واریز شده با امضای وزیر اقتصاد و مسئول وقت بانک مرکزی صادر شده است؛ اینها همه و همه نتیجه چیزی نیست جز ضعف نظارت بر فعالیتهای قوه مجریه دولت دهم. اما این اشکال ناشی از خلأ قانونی است یا ضعف در نظارت؟
علما از اصل تفکیک قوا و نظارت آنهابر یکدیگر بهعنوان اصلیترین راهکار ریشهکن کردن فساد درون حکومتی یاد کردهاند اصلی که اکثر کشورها آن را مورد قانونگذاری واجرا قرار دادهاند. جمهوری اسلامی ایران نیز در قانون اساسی خود ذیل اصل 57 این مسئله را پذیرفته و سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه را قوای حاکم کشور معرفی کرده است. قانون اساسی دو قوه مقننه و قضاییه را ناظر بر امور قوهمجریه دانسته و ذیل بند 3 اصل 156 قوه قضاییه ناظر بر اجرای صحیح قوانین شناخته شده است. همچنین مطابق اصل 89 و 90 قانون اساسی، توانایی نظارت بر فعالیتهای دولت به مجلس محترم شورای اسلامی نیز اعطا شده است. لذا کاملا مشخص است که دو قوه بر اعمال قوه مجریه و اجرای صحیح قوانین از جانب آن نظارت کامل دارند. افزون بر مقرراتی که از نظر گذشت، قانونگذار برای نایل آمدن به اهداف مذکور دو نهاد را برای هر یک از قوا پیشبینی کرده است تا امر نظارت بهصورت تام و اکمل انجام شود. پیشبینی دیوان محاسبات قوهمقننه و سازمان بازرسی کل کشور که از ارکان قوهقضاییه بهشمار میرود هم، در همین راستا بوده است. ماده 2و3 قانون دیوان محاسبات ، این نهاد را موظف به حسابرسی و رسیدگی به کلیه حسابهای درآمد و هزینه دستگاهها و حتی رسیدگی به موجودی حساب آنها كرده است. همچنین قانون تشکیل سازمان بازرسی کل کشور این سازمان را مسئول نظارت بر حسن اجرای قوانین در دستگاههای اداری کشور کرده و تبصره ماده 1، این نظارت را نظارتی مستمر میداند که هم مشمول «اقداماتدرحیناجرا»ی دستگاههای اجرایی و هم متوجه«مرحله بعد از اقدامات» آنان است.
همانگونه که از نظر گذشت در زمینه نظارت خلأ قانونی وجود ندارد و قانونگذار نهادهای لازم را برای تحقق این نظارت پیشبینی کرده است اما در عمل شاهد عدم تحقق صحیح این نظارت هستیم و میشود گفت این نظارت ابتر که مقارن با استقرار دولت دهم بوده یا زاییده عدم اجرای صحیح توسط این نهادهای نظارتی بوده است یا در حالت خوش بینانهتر نتیجه اعتماد بیش از حد به دولتمردان دولت دهم و شرایط خاص حاکم بر کشور پس از انتخابات سال 88 بوده که قطعا هیچ یک از موارد مذکور اسباب موجه این نظارت ناقص که باعث وارد آمدن خسارتی بالغ بر 6 هزار میلیارد تومان بر کشور و افزون بر آن آسیب دیدن اعتماد عمومی مردم به دستگاههای اجرایی و پایین آمدن سرمایه اجتماعی شد را فراهم نمیکند. لذا این سوال از سوی اساتید دانشگاه، محققان، نمایندگان مجلس و مسئولان قضایی کشور باید مورد مداقه و پاسخ قرار گیرد که چرا نهادهای نظارتی در چند مورد پیاپی مسئولیت خود را نتوانسته اند حتی بهصورت ناقص انجام دهند و چنین فسادهای عظیمی در کشور رخ داده است.
نظر شما