در قانون اساسی كشور ما نیز این توجه به حفاظت از محیط زیست وجود داشتهاست چنانكه در اصل 50، خود حفاظت از محیط زیست كه نسل امروز و نسلهای بعدی باید در آن حیات اجتماعی داشته باشند، وظیفهای عمومی دانسته شدهاست.
اصل پنجاهم قانون جمهوری اسلامی: «حفظ محیط زیست كه نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات رو به رشدی داشته باشند،وظیفه عمومی تلقی میگردد. از اینرو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن كه با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا كند، ممنوع است.»
بند ب ماده 12 میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی و اعلامیه جهانی حقوق بشر دولتها را موظف به بهبود بهداشت محیط و بهداشت صنعتی از جمیع جهات كرده است كه دولت ایران نیز مفاد آن میثاق و این اعلامیه را پذیرفته و تعهد كرده كه شرایط «برخورداری از هوای پاك و محیط سالم، تغذیه سالم و بهداشت و سلامت جسمی، روحی و اجتماعی» را به عنوان حقوق اساسی شهروندان خود مهیا سازد.
از سوی دیگر آلودگی محیط زیست مسئلهای جدی است كه مردم و به ویژه دولت باید برای آن چارهای بیاندیشند زیرا اساسیترین حق انسانی یعنی حق حیات و حق بهرهمندی از زندگی سالم در گرو آن است. از سوی دیگر ارتباط تنگاتنگی بین دموكراسی و حقوق بشر، عدالت اجتماعی، حقوق شهروندی، كارآمدی دولتها، مدیریت علمی، توسعه متوازن و پایدار، فرهنگ و اخلاقیات اجتماعی و در نهایت حفظ محیط زیست وجود دارد كه همین ارتباط بر سنگینی وظیفه دولتها و مدیران شهری میافزاید.
آلودگی هوا سالانه باعث مرگ زودرس 2 میلیون انسان در سراسر جهان میشود كه نیمی از این تعداد در كشورهای در حال توسعه كه یكی از آنها ایران است، جان میسپارند. درحالی كه از بروز اولین بحرانهای آلودگی هوا در پنسیلوانیا (8491)، لندن (1952) و نیویورك (1953) كه هر كدام چند هزار قربانی گرفتند و به عنوان فاجعههای زیست محیطی در كتابهای مرجع پزشكی و علوم زیستی ثبت گردیدند، بیش از 50 سال میگذرد، متاسفانه ما در مسیری گام گذاشتهایم كه آثار سوء آن حداقل نیم قرن پیش در كشورهای دیگر جهان مشاهده و راههای مقابله با آن شناسایی شدهاند اما ما هنوز با آن درگیر هستیم و با وجد دانستن راه حلهای آن نمیتوانیم از پس آن بر بیایم.
بروز و ادامه بحران آلودگی هوای تهران در سالهای گذشته نشان دهنده آن است كه عملكرد مدیریت شهری ما حداقل نیم قرن از مدیریت شهری كشورهای توسعهیافته فاصله دارد. در دنیای امروز بیتوجهی به حق حیات و حق سلامت انسان كه از حقوق اساسی شهروندان به شمار میآیند، پیامد الگوی توسعه نامتوازن و ناپایدار در كشور ماست كه تخریب جنگلها و مراتع، آلودگی شدید دریای خزر و رودخانهها و سفرههای زیرزمینی آب از نشانههای آن هستند.
هر چند آمار دقیقی از میزان مرگ و میرهای ناشی از بحران آلودگی هوای تهران در دست نیست، ولی با توجه به جمعیت حدود 10 میلیونی شهر میتوان ابعاد این فاجعه انسانی را حدس زد: دهها هزار قربانی و سالانه حدود 8 میلیارد دلار خسارت! این ارقام جدای از چندین(7-8) میلیارد دلاری است كه صرف وارد كردن بنزین و دود شدن آن در شهر میشود. شاهد این مدعا وضعیت اعلام شده درباره هوای پاك در تهران در سال گذشته است.
در سال 1383 فقط 46 درصد از روزهای سال، هوای شهر پاك بوده كه این رقم در سال گذشته به 28 درصد كاهش یافتهاست. عوامل اصلی در بحران آلودگی هوای تهران را میتوان را در عدم تناسب میان تعداد خودروهای تولیدی با ظرفیت ترافیك شهری، كمبود ظرفیت لازم برای حمل و نقل عمومی، خودروهای فرسوده، استاندارد نبودن یا كیفیت نازل خودروهای تولیدی، استاندارد نبودن سوخت خودروها، فقدان آموزشهای عمومی و ضعف اطلاعرسانی و كنترل ترافیك دستهبندی كرد.
بیش از 80 درصد آلودگی هوای تهران به آلایندههای ناشی از خودروهای پراكنده در سطح شهر ارتباط دارد. از سوی دیگر كل زمان فعالیت تمام خودروها به غیر از وسایل نقلیه عمومی در تهران، روزانه 19 میلیون و 500 هزار ساعت است. حدود 2 میلیون و 500 هزار اتومبیل در شهر تهران تردد میكنند در حالیكه كل سطح تهران700 كیلومتر مربع است.
طبق آمارها در سالهای اخیر،هرساله500هزارخودرو جدید به میلیون ها خودروی دیگر این شهرافزوده میشود، در حالیكه تنها 300 كیلومتر بزرگراه در تهران احداث شده است. باز هم آمارها نشان میدهدكه 2/5 میلیون خودروی فرسوده بالای10سال و1/6میلیون خودروی بالای 20 سال در كشور در حال تردد است.
مصرف سوخت خودروهای فرسوده 3 برابرو آلایندگی آنها چندین برابر استاندارد است! كه به این ترتیب میتوان سهم آنها را در آلودگی هوای شهرهای بزرگ و پرتراكمی مانند تهران، اصفهان، مشهد، تبریز، شیراز و... حدس بزنید! وجود همین آمارها كافی است كه مشخص شود در چند دهه اخیر، مشكلات حمل و نقل و به تبع آن آلودگی هوا در تهران به صورت بزرگترین معضل شهری در آمده و تهران را به یكی از آلودهترین، پرازدحامترین و نامنظمترین كلان شهرهای جهان تبدیل كرده كه از حداقل شرایط استاندارد زیستی روز دنیا برخوردار است .
آلودگی هوا بر بسیاری از جنبههای زیستی انسانها اثرگذار است. تاثیر مخرب آلایندهها بر كیفیت هوایی كه زندگی ما منوط به تنفس آن است، بر كیفیت پوشش گیاهی خاكی كه بستر تولید مواد غذایی ماست، بر كیفیت آبی كه به تعبیر قرآن زندگی دهنده به هر موجودی است، برشیوع و تشدید بیماریهای مزمن تنفسی، قلبی و عروقی، عصبی و ...حتی بر كیفیت تولیدات صنعتی هشدار دهنده است.
تهران آبی من!
اگر صد سال پیش، تهران به خاطر آب و هوای خوب، جویبارهای متعدد و دامنههای سبز و رویایی اطرافش به عنوان پایتخت ایران انتخاب شد، اما تهران امروز هیچ شباهتی به تهران آن روزها ندارد. مهاجرت گسترده به تهران در سالهای 1320 تا 1376 آن را به كلان شهری بزرگ، شلوغ، پرترافیك و دودزا تبدیل كرده كه وضعیت آن هر بارهشدار دهنده اعلام میشود.
در چنین شرایط نگرانكنندهای راهبردهای تقلیل دهنده مانند زوج و فرد كردن تردد خودروها قطعا كارساز نیست. درحالیكه سیستم حمل و نقل شهری، همچنان نابسامان است، تا وقتی كه اتوبوسهای گازوئیلی همچنان در شهر جولان میدهند و شهروندان ما برای سوار شدن به همان اتوبوسها، در ایستگاهها با هم رقابت میكنند تا چند سانتیمتری جا برای خود دست و پا كنند، تا وقتی كه انواع اتومبیلهای دهه 1340 و پیش از آن بهجای آنكه به موزهها سپرده شوند، در خیابانهای شهرمان تردد دارند، تا زمانی كه پروژههای ساختمانسازی وسیع و ساخت برجهای بلند بدون در نظر گرفتن فضای سبز لازم برای هر خانوار اجرا میشود، وقتی كه كمربند سبز حاشیه شهر تهران و بسیاری شهرهای بزرگ دیگر را مافیای زمینخواران میبلعد، طرحهای كاهشدهنده آلودگی هوا اثر محسوسی نخواهد داشت! در چنین اوضاعی است كه به ناگاه لغو محدودیت ایجاد واحدهای صنعتی در شعاع 100 كیلومتری تهران آن هم در شهری كه بیش از 800 هزار و 600 واحد صنعتی در آن استقرار دارند، رقم میخورد!
نكته دیگری كه با بحث آلودگی هوا و مشكلات زیست محیطی دیگر ارتباط تنگاتنگی دارد، رشد سریع جمعیت انسانی است. در كلان شهری چون تهران با حدود 10 میلیون جمعیت و حداقل 5/2 میلیون سفر درون شهری، آلودگی هوا نسبت مستقیمی با جمعیت شهر هم پیدا میكند.
در شهرهای پرتراكم جهان سوم از جمله تهران كوششهایی هم كه برای بهبود وضعیت آلودگی هوا انجام شده به دلیل افزایش بی رویه جمعیت، فقدان مدیریت شهری واحد، خودروهای غیراستاندارد و یا فرسوده و صنایع قدیمی و آلوده كننده، نتیجه محسوسی به دنبال نداشته است.
مسئله دیگری كه در همین زمینه قابل توجه است این است كه برنامهریزان كشورهای در حال توسعه یا توسعهنیافته از منابع مالی لازم برای مبارزه با آلودگی هوا برخوردار نیستند چون توجه اصلی آنها بیشتر به تامین بقا، مسكن و غذای جمعیت رو به افزایش است. همه این عوامل نشان میدهد كه ارائه هر طرحی برای بهبود هوای تهران و شهرهای بزرگ دیگر نیازمند طرحی چند جانبه برای بهبود كیفیت هوای تمامی نواحی شهر است.
در برنامهریزی و اجرای طرحهای رفع آلودگی هوا كه فقط یك معضل شهری نیست بلكه یك معضل ملی هم هست، همكاری میانبخشی، مشاركت نهادهای غیردولتی و همه مردم در قالب یك تلاش ملی ضروری است.
استفاده بهینه و گسترده از امكانات مخابراتی و ارتباطی برای خدمترسانی و خدمتدهی میتواند یكی از برنامههای موثر برای كاهش سفرهای شهری و بین شهری و كاهش آلودگی هوا باشد چنانكه در بسیاری از كشورهای توسعه یافته، با وجود فنآوریهایی چون تلفن، دورنگار، پست و اینترنت حضور فیزیكی و مراجعات مستقیم ارباب رجوع به ادارات و موسسات كاهش یافته و با سرمایهگذاری در وسا یل نقلیه عمومی و ترویج فرهنگ استفاده از آنها، كارآیی شبكه راهها و حمل و نقل افزایش یافتهاست.
آلودگی هوا آسیبی است كه متوجه همه افراد اعم از سالم یا بیمار است، هم مردمی كه از بیماریهای تنفسی و یا قلبی رنج میبرند، حق حیات خود را در معرض تعرض بیشتری مییابند و هم افراد سالمی كه گمان میكنند شرایط جسمیشان به آلودگی هوا عادت كرده، دیر یا زود دچار عوارض آن خواهند گردید! و كودكان و سالمندان قربانیان اصلی این تراژدی انسانی هستند؟!!
باور به منزلت ذاتی و كرامت انسانی و تعهد نسبت به تامین حقوق اساسی شهروندان شرط اصلی برنامهریزی و موفقیت در حل معضلاتی چون آلودگی هوا و تخریب محیط زیست است كه فقط با هماهنگی و همكاری قوای اصلی كشور، دستگاههای اجرایی مختلف و سازمان های غیر دولتی و مردمی برای رفع آن میتوان برنامهریزی و اقدام كرد.
نظر شما