چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۶
کد خبر: 382643

طی ماه جاری نزدیک به 10 مورد زن کشی در شهرهای مختلف ایران به وقوع پیوسته. اینها از جمله مواردی است که در اخبار عمومی بازنشر داده می‌شود و هر روزه در گوشه و کنار محافل خبری شنیده می‌شود. سال گذشته نیز شاهد مورد مشابهی در اهواز بودیم که فردی سر همسر خود را به شکل خشونت آمیزی از تن جدا کرد و به شکل خشونت آمیزی در شهر می‌گرداند.

وقتی قبح خشونت در جامعه می‌ریزد

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ملی، یکی از موضوعاتی که حداقل بیش از دو دهه در ایران ظهور و بروز بیشتری دارد، موضوع خشونت‌های اجتماعی است اگر تاملی داشته باشیم بر آمارهایی که هر روز پزشکی قانونی درباره ضرب و جرح ارائه می‌کند.

 تقریبا پرونده‌های مربوط به ضرب و جرح که به پزشکی قانونی مراجعه می‌کنند جزو چند مورد اولی است که فراوانی بیشتری دارد. از آنطرف اگر تحلیل محتوایی روی اخبار و اطلاعاتی که منعکس می‌شود، داشته باشیم، دقیقا متوجه این موضوع می‌شویم که به خشونت و قتل‌های خانوادگی بیشتر پرداخته می‌شود. آخرینش هم همین مورد اخیر قتل خانوادگی در جورقان همدان است که در صدر اخبار قرار گرفته همانطور که طی ماه‌های گذشته شاهد قتل خبرنگار خانم به دست همسرش و همچنین قتل فجیع همسر و فرزند یک وکیل دادگستری در تهران و خودکشی قاتل بودیم.

طی ماه جاری نزدیک به 10 مورد زن کشی در شهرهای مختلف ایران به وقوع پیوسته. اینها از جمله مواردی است که در اخبار عمومی بازنشر داده می‌شود و هر روزه در گوشه و کنار محافل خبری شنیده می‌شود. سال گذشته نیز شاهد مورد مشابهی در اهواز بودیم که فردی سر همسر خود را به شکل خشونت آمیزی از تن جدا کرد و به شکل خشونت آمیزی در شهر می‌گرداند. اتفاقاتی که یک پیام مشخص دارد و آن اینکه در زندگی اجتماعی یک جورهایی خشونت دارد برای ما عادی سازی می‌شود که پیام خوبی نیست.

طبیعتا اینجا نیاز است که ما روی آموزش‌های مختلف از جمله تاب آوری، کنترل خشم، روابط انسانی، مداخله در بحران و مهارت‌های مرتبط دیگر سرمایه‌گذاری کنیم. نکته دوم، ترویج فرهنگ استفاده از مشاور، روانشناس و مددکار اجتماعی در جامعه است. وقتی ماشین خراب شود، سراغ مکانیک می‌رویم چون همه چیزدان و حکیم نیستیم و یک جایی برای ارتقای کیفیت زندگی مان نیاز داریم سراغ کسانی برویم که از آنها یاد بگیریم. یا باید خلق نیکو داشته باشیم یا برای حل تعارضات و مشکلاتمان از دانش و تخصص متخصصین استفاده کنیم. امری که باید تبدیل به یک فرهنگ شود و در سبد خانوار مردم بیاید.

این درحالی است که شرایط اقتصادی سخت است و دولت می‌تواند در قالب یارانه در پوشش بیمه‌ای بویژه پوشش بیمه‌ای خدماتی مثل روانشناسی، مشاوره و مددکاری اجتماعی، دسترسی مردم به این خدمات تخصصی را تسهیل کند. از آنطرف مردم هم برای داشتن یک زندگی باکیفیت و یا حل مشکلات و تعارضات قبل از اینکه تبدیل به بحران شود، نگاه ویژه‌تری داشته باشند.

زندگی با خشونت و دعوا مزه نمی‌دهد. در این میان برخی از افراد هم یک نارضایتی‌هایی از زندگی‌شان دارند. ممکن است برای حل این نارضایتی‌ها راه قانونی را انتخاب نکنند همانطور که برخی از این قتل‌های خانوادگی مصداق همین موضوع است.

موضوع بعدی دسترسی فراگیر و آسان به این نوع خدمات است که دارای اهمیت زیادی است. درواقع هرچقدر این خدمات در دسترس‌تر باشد و هرچقدر این خدمات آسانتر به دست افراد برسد، رغبت‌شان برای استفاده بیشتر است.

طبیعتا این انتظار که دولتمردان این کار را انجام دهند، خیلی انتظار بیهوده‌ای نیست و با تمهیدات و سیاستگذاری‌هایی که انجام می‌دهند زمینه این دسترسی‌ها را فراهم می‌کنند. بخشی هم به عملکرد خود این مراکز برمی‌گردد که مردم به آنها اعتماد کنند، مراجعه کنند و از خدمات مشاورین و مددکاری استفاده کنند. به نظر می‌رسد شرایط اقتصادی، وضعیت سرمایه اجتماعی در نوع واکنشی که مردم در شرایط سخت دارند، بی‌تاثیر نیست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha