سه‌شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰
کد خبر: 376710

ماجرای ناپدیدشدن و قتل آرین‌کوچولو در یکی از روستاهای کوهدشت با دستگیری دختر جوان و مادرش وارد مرحله تازه‌ای شد. صبح یکشنبه همه‌چیز در روستای شورابه بخش کوهنانی، مثل همیشه بود تا این‌که پیرزنی از خانه بیرون آمد و با صداکردن نام آرین نوه چهارساله‌اش دنبال او گشت. هیچ ردی از پسربچه نبود و مادربزرگ با داد و فریاد اهالی را خبر کرد تا کمکش کنند نوه‌اش را پیدا کند. اهالی شروع به جست‌وجو کردند اما هیچ ردی از آرین نبود.

جزئیات قتل آرین در خانه همسایه

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جام جم، صبح یکشنبه همه‌چیز در روستای شورابه بخش کوهنانی، مثل همیشه بود تا این‌که پیرزنی از خانه بیرون آمد و با صداکردن نام آرین نوه چهارساله‌اش دنبال او گشت. هیچ ردی از پسربچه نبود و مادربزرگ با داد و فریاد اهالی را خبر کرد تا کمکش کنند نوه‌اش را پیدا کند. اهالی شروع به جست‌وجو کردند اما هیچ ردی از آرین نبود.

به همین‌دلیل با بخشداری تماس گرفتند و درخواست کمک کردند. پس از این تماس بلافاصله آقای بخشدار از نیروهای بسیج و هلال‌احمر برای یافتن کودک درخواست کمک کرد و موضوع را به پلیس اطلاع داد. دقایقی بعد نیروهای امدادی و بسیج در روستا مشغول جست‌وجو شدند اما ردی از کودک به‌دست نیامد.

مادربزرگ آرین به ماموران گفت: صبح نوه چهارساله‌ام برای خرید از خانه خارج شد که با طولانی‌شدن غیبتش دنبال او گشتیم اما انگار آب‌شده و در زمین فرو رفته است. درحالی‌که هوا تازه تاریک شده بود با شنیدن صدای جیغ یکی از زنان روستا، اهالی و نیروهای امدادی سراسیمه به آنجا رفته و با زن بیهوش کنار جسد آرین‌کوچولو روبه‌رو شدند. پس از به‌هوش‌آمدن این زن مشخص شد، او با دیدن جسد پسربچه در گوشه حیاط خانه‌اش از وحشت بیهوش شده است.


شوکتی، دهیار کوهنانی شهرستان کوهدشت در گفت‌وگو با جام‌جم درباره جزئیات گم‌شدن آرین‌کوچولو گفت: اهالی روستا وقتی نتوانستند بچه را پیدا کنند حوالی ظهر یکشنبه موضوع را به من خبر دادند و من از پلیس و نیروهای امدادی درخواست کمک کردم. چون در نزدیکی روستا نیزار بود نیروهای امدادی احتمال دادند پسربچه به داخل نیزار رفته و به جست‌وجو در آنجا پرداختند، اما ردی از پسربچه به‌دست نیامد.

فرضیه تصادف را هم مدنظر داشتیم اما هیچ تصادفی به پلیس گزارش نشده بود. نیروهای امدادی و پلیس حدود ساعت ۸‌شب متوجه پیداشدن پیکر بی‌جان آرین در خانه یکی از اهالی شدند. دیوار خانه کوتاه بوده و قاتل آن را از بیرون به داخل این خانه انداخته بود. جسد کودک کبود شده و به‌نظر می‌رسید، قاتل یا قاتلان او را خفه کرده و با تاریکی هوا جسدش را داخل خانه همسایه انداخته‌اند.


دهیار روستا ادامه داد: پلیس در تحقیقاتش به دختر ۳۰ ساله‌ای مظنون شد که ساکن روستا بوده و دارای اختلالات روانی است. او را چندباری دیده بودم و تحت پوشش بهزیستی است. دختر جوان کل روز را مانند مجسمه ساکت می‌نشست اما دارای اختلالات روانی بود. برادرزاده این دختر همبازی آرین‌کوچولو بود که این احتمال وجود دارد وقتی آرین برای خرید از خانه خارج شده با برادرزاده دختر جوان شروع به بازی کرده و دختر جوان او را خفه و با تاریکی هوا جسد کودک را در داخل خانه همسایه رها کرده است. پلیس درحال‌حاضر دختر جوان و مادرش را دستگیر کرده و تحقیقات از آنها ادامه دارد.


به گفته شوکتی، مادر آرین‌کوچولو دو سال قبل فوت شده و پدرش در تهران کارگری می‌کند و پسربچه با مادربزرگ پدری زندگی می‌کرده است. پدر آرین شبانه خودش را به روستا رساند و با جسد فرزندش روبه‌رو شد. عباس حسن‌پور، رئیس هلال‌احمر کوهدشت لرستان هم در گفت‌وگو با جام‌جم گفت: با اعلام گم‌شدن پسربچه چهارساله بلافاصله چند تیم جست‌وجو و نجات را به روستای شورابه اعزام کردیم. باتوجه به وجود نیزار در اطراف روستا ابتدا تصور شد کودک در داخل نیزار گم‌ شده که با جست‌وجوی امدادگران هیچ ردی از کودک در داخل نیزارها و بیابان‌های اطراف روستا به‌دست نیامد. یکشنبه‌شب جسد کودک در خانه همسایه پیدا و تحویل عوامل انتظامی و قضایی شد.


افشین خسروی، دادستان کوهدشت با اشاره به کشف جسد کودک چهار ساله در خانه همسایه گفت: جسد آرین دارای علائم کبودی بود که پس از کشف، تحقیقات قضایی آغاز شد. جسد کودک برای مشخص‌شدن علت اصلی مرگ به پزشکی‌قانونی منتقل و تحقیقات در این‌باره ادامه دارد.


یک ناپدید شدن تراژیک

ماجرای گم‌شدن و قتل کودکان امسال به سریالی جنجالی تبدیل شده است. سریالی که در کنار روزها و ساعت‌های پر از ترس و امید و عملیات جست‌وجو، پایانی تلخ و مرگبار دارد. آرین عبداللهی چهار ساله آخرین قربانی این جنایت‌هاست و پیش از این هم کودکانی دیگر به همین سرنوشت دچار شدند.



نازگل

المیرا زارع معروف به نازگل، تنها فرزند خانواده بود. المیرا هفت‌ ساله و در کلاس اول ابتدایی درس می‌خواند و همراه مادرش در روستای برسیان اصفهان زندگی می‌کرد. وقتی المیرا نوزادی چهار ماهه بود، پدرش را از دست داد و از آن زمان در کنار مادرش بزرگ شد. المیرا روز پنج‌شنبه ۱۷ اسفند همراه مادرش از روستای برسیان به روستای ده‌کرم در ۴۰ کیلومتری اصفهان رفت تا تعطیلات آخر هفته را کنار پدربزرگ و مادربزرگش سپری کند.

ساعت هشت صبح روز جمعه المیرا وارد حیاط شده و به‌تنهایی مشغول بازی می‌شود. همان لحظه پدربزرگ وارد حیاط می‌شود و برای انجام کاری خانه را ترک می‌کند. این آخرین باری است که المیرا دیده شد و پس از آن دیگر خبری از او نشد و حدود یک ماه بعد جسد سوخته‌اش در نزدیکی خانه‌شان پیدا شد. در حالی‌که چند نفر از بستگانش دستگیر شدند اما هنوز راز این قتل فاش نشده است.



دایانا

روز سوم اردیبهشت امسال زنی هراسان با مراجعه به پلیس اصفهان از ناپدید شدن دختر ۱۱ساله‌اش در محله ۲۴ متری خبر داد. مادر کودک در شکایتش مدعی شد: ساعتی قبل دخترم دایانا را از مدرسه به خانه آوردم. او جلوی در ایستاده بود و من خودرو را به داخل پارکینگ بردم، اما وقتی برای بردن او به کوچه آمدم متوجه شدم هیچ خبری از دخترم نیست و مثل یک قطره آب ناپدید شده است. ‌با داغ‌شدن موضوع مفقودی دایانا در فضای‌مجازی و رسانه‌ها، تیم ویژه تحقیقات خود را ادامه دادند.

با گذشت یک هفته از گم‌شدن دختر۱۱ساله، کارآگاهان جنایی مادر او را دستگیر کردند. مادر دایانا پرده از راز هولناک این جنایت برداشت و گفت: بعد از مدرسه دنبال دخترم رفتم و او را به یک باغ متروکه در خارج شهر بردم. با چند ضربه چاقو او را کشتم. برای این‌که ردی از من باقی نماند، جسدش را آتش زدم و به خانه بازگشتم.‌


آی‌نور


آی‌نور دختر سه‌سال یک خانواده در روستای ده‌سفید الیگودرز بود که روز پنجشنبه ۱۸مرداد از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت.۳۲ امدادگر، چهار تیم عملیاتی جست‌وجو، یک تیم کوهستان و یک تیم آنست تمام روستای ده‌سفید را تا شش روز وجب‌به‌وجب گشتند و همچنان گم‌شدن آی‌نور در ابهام بود.

ظهر روز ۲۳مرداد ۱۴۰۳ بود که پیکر آی‌نور در یک چاه فاضلاب در روستای ده‌سفید پیدا شد و با کشف جسد، جست‌وجو برای یافتن مظنون یا مظنونان آغاز و زن قاتل که همسایه آی‌نور بود ۲۷ مرداد در تحقیقات پلیس شناسایی و دستگیر شد و پای خانواده او نیز به قتل این کودک کشیده شد تا یک خانواده در پروند آی‌نور متهم شوند. این زن در تحقیقات پلیسی مدعی شد به خاطر سرقت گوشواره‌های آی‌نور او را خفه کرده و جسدش را در میان کاه مخفی کرده و بعد هم وقتی اهالی بیرون روستا بودند جسد را داخل چاه انداخته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha