به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جام جم ،بیش از یک سال است که از اصلاح آییننامه اجرایی ماده ۲۲ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان فاقد سرپرست موثر(مصوب ۱۳۹۲) و شکلگیری طرح میزبان بهزیستی میگذرد؛ طرحی که واگذاری کودکان بدسرپرست و بیسرپرست به خانوادههای متقاضی را به منظور بازپیوند کودکان به خانواده، ورود کودکان به خانواده جایگزین خویشاوندان و همچنین فرزندخواندگی، تسهیل میکند.
به بیانی سادهتر، طرح خانواده میزبان ویژه مراقبت موقت از کودکان و نوجوانان فاقد سرپرست موثر در خانواده است که تا پیش از آن، قوانین و مقررات فرزندخواندگی بسیار پیچیده و زمانبر بود. با وجود این همین قید «موقت» بودن میزبانی خانوادهها از کودکان بهزیستی میتواند آسیبزننده باشد و در صورت منصرف شدن خانواده از نگهداری کودک، او بار دیگر ناگزیر است به مراکز بهزیستی بازگردد اما این بار با تجربهای ناموفق از حضور در یک خانواده واقعی اما موقت!
تصویب و اجرای طرح «میزبان» سیر تقاضا به نگهداری موقت از کودکان بهزیستی را در کشور افزایش داده است. طبق آمار بهزیستی در آغاز سال ۱۴۰۰ تعداد ۱۲۰۰ کودک در شیرخوارگاههای کشور حضور داشتهاند که در اسفند سال گذشته این تعداد به ۶۱۲ نفر کاهش یافته است. همچنین بر اساس گزارش معاونت سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، تاکنون ۸۷ کودک در ۱۳ استان اردبیل، آذربایجان شرقی، خراسان جنوبی، تهران، قزوین، اصفهان، خوزستان، کرمان، مازندران، کرمانشاه، سمنان، مرکزی و همدان وارد طرح خانواده میزبان شدهاند و بیش از ۶۰۰ خانواده برای حضور کودکان در خانواده خود ثبتنام کردهاند.
تبعات قید موقت
در معرفی طرح میزبان از سوی بهزیستی بر این نکته تاکید شده که نگهداری و مراقبت موقت کودک و نوجوان مراکز سازمان بهزیستی کشور در خانواده در قالب طرحی به نام «خانواده میزبان» به معنای فرزندخواندگی نبوده و قرار نیست اسم کودک وارد شناسنامه خانواده شده یا بخشی از اموال خانواده به نام کودک شود.
براین اساس یعنی کودک علاوه بر موقتی بودن حضور و آسیبپذیری روحی، هیچ پشتوانه خاصی هم ندارد! اگرچه مسئولان بهزیستی از بررسی خانوادههای متقاضی و تایید صلاحیت آنها میگویند. در بخشهای دیگر معرفی این طرح همچنین گفته شده «مراکز نگهداری کودکان بیسرپرست و بدسرپرست منتظر خانوادهها هستند چراکه جای همه کودکان این سرزمین، کنار خانواده است.کودک، مهمان و خانواده، میزبان است.»
با این همه هر چند به گفته مسئولان بهزیستی طرح میزبان شیوه جدیدی از فرزندپذیری برای بهرهمندی کودکان و نوجوانان فاقد سرپرست موثر از نعمت خانواده است و این توجه به مصلحت و منافع این کودکان آسیبدیده در نوع خود میتواند ارزشمند باشد اما آنچه در این میان تیغ دولبه به نظر میآید «موقت بودن» حضور کودکان در خانوادهها و به دنبال آن آسیبهای ناشی از آن است؛ موضوعی که عباس عبداللهی دکترای روانشناسی رشد و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا(س) در خصوص آن میگوید: «داشتن نهاد خانواده برای هر فردی یک ضرورت و نعمت بزرگ است از این جهت تصمیم بهزیستی مبنی بر خانوادهدار کردن کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست تصمیم خوبی است اما مسأله موقت بودن آن آسیبزاست.» به گفته عبداللهی، موقتی بودن نگهداری از کودکان میتواند آسیبهای روانشناختی ایجاد کند. به همین دلیل توصیه میشود برای فرزندخواندگی به صورت موقت تا قبل از هفتسالگی احتیاط بیشتری شکلگیرد.
دلبستگی ناایمن؛ آسیبی برای کودکان زیر ۷ سال
براساس مطالعات روانشناسی، بیشترین آسیب به کودک زمانی است که هنوز به رشد شناختی و عاطفی نرسیده است. موضوعی که عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا نیز با تایید آن میگوید: «اگر کودکی در دوره دلبستگی یعنی در سنین نوزادی تا هفتسالگی باشد و او را از خانواده یا نگهدارنده او جدا کنند، کودک دچار دلبستگی ناایمن، بیاعتمادی، اضطراب جدایی و ترس از رهاشدگی میشود. لذا تا هفتسالگی باید دلبستگی در کودک شکلگیرد اما بعد از سن هفتسالگی این آسیب به مراتب کمتر خواهد بود.» بنا بر اظهارات این روانشناس اگر چه آسیب در دوران کودکی بسیار بیشتر از آسیب در دوران بزرگسالی است اما آنچه بین هر دو مورد مشترک و غیرقابل انکار است، مقوله «آسیبپذیری» کودکان در سنین مختلف است.
کودکان بهزیستی بیش از سایر کودکان آسیبپذیرند
کودکان بهزیستی به دلیل برخورداری از تجارب منفی و نامناسب زندگی، نسبت به کودکان عادی، از آسیبپذیری و حساسیت بیشتری برخوردار هستند لذا سیاستگذاری برای آنها نیز امری بسیار حساس و مهم است. به گفته عبداللهی، با توجه به پژوهشهای انجام شده کودکانی که در مراکز نگهداری کودکان زندگی میکنند به احتمال بیشتری دچار دلبستگی ناایمن، اضطراب و افسردگی خواهند بود. همچنین آنها با مشکل برای الگویبرداری یادگیری به عنوان هویتهای مردانه و زنانه روبهرو هستند. لذا با توجه به حساسیتهای این دسته از کودکان، اجرای این طرح اگر همراه با آموزشهای لازم فرزندپروری و مدت زمان طولانیتر باشد، میتواند برای فرزندان و همچنین والدین اجتماعی کودکان مفیدتر واقع شود. وی میافزاید: «این موضوع بستگی دارد که کیفیت نگهداری و تربیت کودکان در بهزیستی به چه صورت است. حتی اگر کیفیت در بهزیستی پایینتر از یک سرپرست مجرد باشد، قطعا سپردن کودکان به خانواده با استاندارد و تربیت بهتر مفیدتر خواهد بود اما اگر کیفیت و فضای بهزیستی را استاندارد در نظر بگیریم، یقینا سپردن کودک به یک خانواده فاقد صلاحیت به صورت موقت آسیبزا خواهد بود ولی چنانچه یک خانواده دارای صلاحیت، کودک را به سرپرستی بگیرد به اعتقاد من این نوع سرپرستی به صورت موقت و کوتاهمدت آسیبزننده است. فرض کنید خانوادهای یک کودک را به سرپرستی میگیرد و فضای تربیتی مناسبی را نیز برای آن فراهم میکنند، اما ناگهان آن کودک را از آن محیط جدا کرده و به جای دیگری منتقل میکند. این فرآیند ممکن است برای کودک افسردگی، درماندگی، اختلال در رشد شناختی و تنهایی ایجاد کند.»
منتفی شدن موقت بودن طرح میزبان راهکار جلوگیری از آسیب به کودکان
دکتر عبداللهی راهکار به حداقل رساندن آسیب به کودکان را منتفی شدن نگهداری موقت آنها میداند و در این باره مطرح میکند: «توصیه میکنیم فیلترهای ارزیابی خانوادههای متقاضی از نظر سلامت روان، شرایط اقتصادی و اجتماعی دقیقتر بررسی شود و خانوادههای متقاضی حتما دورههای فرزندپروری را بگذرانند. همچنین لازم است که افراد قبل از پذیرش مسئولیت فرزندخواندگی، کلاسهای آموزش والدگری و نحوه تعامل با فرزندرابگذرانند تابامقوله مهم فرزندپروری آشناشوند وبهتربتوانند رسالت فرزندپروری را انجام دهند.»
با توجه به اینکه طرح مراقبت موقت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست در قالب طرح خانواده میزبان در سطح کشور در حال اجراست و هرروزه بر تعداد خانوادههای متقاضی نیز اضافه میشود، انتظار میرود تا علاوه بر خالی شدن شیرخوارگاهها ومراکزبهزیستی که اکنون مایه خرسندی مسئولان سازمان بهزیستی شده است،برکیفیت نگهداری ازاین کودکان و تلاش برای به حداقل رساندن آسیبهای روحی آنها با به کارگیری تدابیر هوشمندانه نیز بیش از پیش توجه شود.
نظر شما