بشر در سیر تکاملی و اجتماعی خود از مراحل غارنشینی و جنگل نشینی و کشاورزی و دامداری و صنعت عبور و بالاخره به مرحله دیجیتالی و فرا صنعتی خود در حال حاضر می رسد. دستاوردهای خارق العاده ای را در تمامی عرصه های زندگی بدست می آورد: اقتصادی، پزشکی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، هنری، ورزشی و حتی دستاوردهایی در خارج از کره و سایر سیارات.
انسان موجودی اجتماعی است. این جمله کشف جدیدی نیست! در طول صدها هزار سال زندگی دور همی، آدمیان در سطوح و درجات مختلفی از کمیت و کیفیت رابطه به زیستی مجاورانه ادامه داده اند. اما تغییرات خارق العاده و گسترده، نه فقط در ساختارهای مادی تمدن که در روابط و تعاملات انسانی هم با پیچیدگی های بسیار تو در تو و گاهاً غیر قابل درک اتفاق افتاده است.
ابعاد و عمق این تعاملان انسانی چنان بزرگ و غیر قابل شناخت است که حتی بسیار زمان ها رویکردها و نظریات علمی (جامعه شناسی – روانشناسی _ مددکاری اجتماعی – مردم شناسی و …) هم توانا به پیش بینی، تبیین و تحلیل این رفتارهای اجتماعی و تبعات آن نیستند. این بخش از اجتماعی گری انسان آمیخته به مجهول و کشف جدیدی است.
بشر در سیر تکاملی و اجتماعی خود از مراحل غارنشینی و جنگل نشینی و کشاورزی و دامداری و صنعت عبور و بالاخره به مرحله دیجیتالی و فرا صنعتی خود در حال حاضر می رسد. دستاوردهای خارق العاده ای را در تمامی عرصه های زندگی بدست می آورد: اقتصادی، پزشکی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، هنری، ورزشی و حتی دستاوردهایی در خارج از کره و سایر سیارات.
تا بدینجا و بدین شکل همه چیز خوب بود و قابل قبول. اما انگار که هر حرکتی و هر پیشرفتی هزینه هایی دارد و یا عوارضاتی دارد و یا حاشیه هایی دارد و یا خطاهایی هم با خود بهمراه دارد که همه مردمان خواه نا خواه با آن روبرو می شوند و می بایست که با تحمل درد و رنج آن به علم و درایت و یا به آزمون و خطا راهی برای گذر از آن پیدا کنند! در دورانی که در آن زندگی می کنیم این خطاها و بیماری ها کدامند: آسیب های اجتماعی همچون طلاق، اعتیاد، خشونت های خیابانی و خانگی، الکلیزم، روسپی گری. فاصله طبقاتی زیاد لایه های اجتماعی از همدیگر، وندالیسم، بی اهمیتی به حقوق شهروندی در رانندگی و در زندگی آپارتمان نشینی. افسردگی و اضطراب و سایر اختلالات روانی، همه و همه از جمله این هزینه هاست.
اگر بخواهیم نگاهی کلی و در عین حال عمیق تر به این مفهوم بیندازیم، بهتر است ابتدا آنرا به ۴ بخش “پایداری اجتماعی”، “پایداری محیطی”، ” مددکاری اجتماعی” و ” لزوم ارتقاء پایداری” تقسیم و بطور مجزا و در نهایت همه جانبه بپردازیم.
“پایداری اجتماعی” ابزاری که در این شرایط اجتماعی بکار می آید. پایداری اجتماعی در واقع هم رویکردی سازگارانه دارد، هم رویکردی توانمندسازانه و هم رویکردی هوشمندانه بعنوان مهارت حل مسأله، مهارت بهبود ارتباطات و در نهایت روشی برای افزایش تاب آوری اجتماعی جامعه.
پایداری اجتماعی مجموعه آموزش ها و توانایی هایی است که مردم جامعه در برابر ناملایمات، تغییرات شوک برانگیز و نامطلوب اتخاذ می کنند تا در زمان مناسب و مکان مناسب قدرت تغییر مطلوب در آن را بدست آورند. آن زمانی که امکان تغییر سریع یا کوتاه مدتی وجود ندارد، پایداری جمعی باعث همزیستی مسالمت آمیز انسان ها در کنار یکدیگر است تا مانعی باشد برای فروپاشی زندگی جمعی و یا پیشگیری از روابط غیر انسانی با یکدیگر.
اما برای رویارویی با این هزینه های زندگی اجتماعی در کنار پایداری اجتماعی، می توان از پایداری محیط هم کمک گرفت: بهسازی محیط جغرافیایی زندگی. و طبیعتاً این رویکرد بیشتر در سکونتگاههای غیر رسمی و حاشیه های شهری و روستاها نه تنها اولویت که واجب هم هست.
در زندگی شهری هم لازم است. در محیط کار هم لازم است. در خیابان هم لازم است. در خانه هم لازم هست. همه جا لازم است. هر آن جایی که آدمها زندگی می کنند. آرامش بخش کردن محیط با معماری انسانی، با موسیقی منتشر در فضا، با جلوه های هنری زیبا با تزئینات آرامش بخش همه و همه کمک می کند تا آدمیان با ناملایمات زندگی و سختی های آن کنار بیایند. و چه کسی است که نداند محیط زیبا و الهام بخش خود یک درمانگر است؟
در یک جمله ارتقاء پایداری اجتماعی و محیطی راهی است برای مقابله و پیشگیری و نهایتاً درمان آسیب های ناشی از تغییرات منفی زندگی اجتماعی. در این میان نقش مددکاران اجتماعی تربیت شده در دانشگاههای کشور و مجرب در میدان های عمل حوزه اجتماعی انکار ناپذیر و بی بدیل است.
بنا به ماهیت آموزش های آکادمیک، مددکاران اجتماعی قادر به ایجاد زمینه های پایداری اجتماعی و محیطی در سطح کشور و برای مردم هستند. می توانند سازگاری مردم را بالا ببرند. آسیب شناسی کنند و راهکارهای مقابله را نشان دهند. قدرت بسط و گسترش تعاملات اجتماعی در تمام لایه های اجتماعی و سطوح قدرت را دارند. در هر سه بخش مدیریت اجتماعی، نظارت اجتماعی و اجرا را برای گسترش پایداری اجتماعی و محیطی دارند. مددکاران اجتماعی هم انسان را می شناسند، هم اجتماع را و هم روابط انسانی را. بنابراین می توانند در ارتقاء پایداری اجتماعی و محیطی نقش ماندگاری را داشته باشند.
نظر شما