براساس تصاویر ماهواره‌ای و آخرین بررسی، یک روز پیش از انتشار این گزارش، سد کجکی لبریز آب است و تنها، خروجی آب از آن محدود شده است.

 ادعای دروغ افغانستان درباره کمبود ذخایر سد کَجَکی

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما، گرچه هنوز در بر پاشنه محدود کردن ورود آب به ایران از مرز شرقی می‌چرخد و هیچ تغییری در وضعیت حیات منطقه سیستان در ایران، معیشت ساکنان به‌واسطه امکان کار و کشاورزی و احیای دوباره اکوسیستم تالاب‌های سه‌گانه هامون ایجاد نشده است؛ اما اختلافات دو سوی گفت‌وگو برای اجرایی شدن یا نشدن معاهده هیرمند بالا گرفته است.

ایران عزم خود را برای دریافت حقابه راسخ می‌داند و طالبان می‌گوید آبی برای رهاسازی به‌سمت ایران وجود ندارد. اما فناوری این‌بار به مدد راستی‌آزمایی ادعای طرف افغانستانی آمده و تصاویر و فیلم‌های ماهواره‌ای گویای حقیقتی دیگر است: «سد مخزنی کجکی پر آب است و فقط بسته‌بودن دریچه‌های خروجی و کنترل خروج آب از آن، پایین‌دست را بی‌آب کرده است.» این موضوع یک روز پیش از انتشار این گزارش هم بررسی شد.

هر بار که پای حقابه ایران از هیرمند در دو دهه گذشته به میان آمده، موضوع خشکسالی و تغییر اقلیم لقلقه زبان حاکمان افغانستان بوده است. گویی عصر گرمایش بهانه خوبی برای عمل نکردن به تعهدات این کشور همسایه در قبال ایران به دست حاکمانش داد. بهانه‌ای که نه فقط ایران نمی‌تواند آن را بپذیرد بلکه سازمان محیط زیست سازمان ملل متحد نیز در بررسی اثرات تغییر اقلیم، این منطقه از افغانستان را دچار نوسان یا تغییر ناگهانی در وضعیت آب و هوایی اعلام نکرده است.

با جدی شدن ایران در پیگیری حقابه خود از هیرمند، به دلیل بحرانی شدن وضعیت زیست شهروندان در منطقه سیستان و بالاگرفتن پیامدهای محیط زیستی خشک شدن هامون مانند طوفان‌های شن و ماسه و مرگ جنبندگان و از بین رفتن پوشش تالابی منطقه، طالبان نیز چون وارث خلفِ حاکمان پیشین، بهانه «بی‌آبی» آورد.

در آخرین اظهار نظر طالبان طی بیانیه‌ای که دو روز پیش از سوی «دفتر سخنگوی ریاست الوزرای امارت اسلامی» منتشر شد؛ طالبان همچنان خود را متعهد عمل به معاهده هیرمند اعلام کرد، اما گفت به دلیل خشکسالی بسیاری از ولایات این استان از بی‌آبی رنج می‌برند. گویی سیاست طالبان در برابر تأمین حقابه قانونی ایران شبیه به این مَثَل ماست که «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است».

برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد ادعای کاهش آورد سرچشمه‌های هیرمند را بررسی و اثر نوسان اقلیم بر آن را رد کرد. گرچه در آن گزارش بیان شد که هیچ کجای کره زمین از پدیده تغییر اقلیم مصون نیست، اما اثر این گرمایش جهانی و پدیده‌های حدی تغییرات اقلیمی اثر قابل توجهی بر آورد آب رودخانه هیرمند و یا تهدیدی برای آن نیست.

غفلت طرف طالبانی


هفته گذشته بود که محمد جوانبخت، معاون وزیر نیرو از مقاومت طالبان در مورد مسائل فنی از جمله اندازه‌گیری حجم آب ورودی به ایران خبر داده بود. براساس خبرهای منتشرشده گویا این مقاومت در مورد بازدید کارشناسان ایرانی از سدهای «کجکی» و «کمال‌خان» نیز وجود دارد. اما طالبان یا امارت اسلامی افغانستان امکان دسترسی به تصاویر ماهواره‌ای را فراموش کرد. بلافاصله پس از ادعای طالبان مبنی بر کاهش آب در سدکمال‌خان، سد انحرافی که میزان ذخیره آب آن اساساً محور توجه ایران نیست و طالبان تلاش می‌کند توجه‌ها را به آن معطوف کند؛ تصاویر ماهواره‌ای در رد ادعای آنها از سوی شرکت «تیزنگر»، یک شرکت ارائه‌دهنده خدمات پردازش داده‌های ماهواره‌ای، منتشر شد.


یاسر عشورزاده، مدیرعامل این شرکت دربارۀ تحلیل این تصاویر به «پیام ما» توضیح داد که براساس تصاویر ماهواره‌ای سد کجکی در حال آبگیری است و به‌رغم ادعای کاهش آب، که فقط در پایین‌دست قابل بررسی است، این سد کاهش محسوسی در میزان آب ذخیره‌شده در مخزن ندارد. اما کنترل خروج از آب باعث بی‌آب شدن پایین‌دست شده است.


او می‌گوید: «براساس تحلیل یافته‌های ماهواره‌ای وارد نشدن آب به بخش مرزی هیرمند به‌دلیل کاهش شدید خروجی آب کجکی و براساس کنترل دریچه‌های سد است، نه کمبود آب در مخزن یا کاهش محسوس دبی آب رودخانه. درصورت کاهش آب ورودی به کجکی تصاویر باید روند کاهشی در مخزن سد را نشان می‌داد.»


در تصاویر ارسال شده از سوی این شرکت به «پیام ما» تصویری مقایسه‌ای وجود دارد که به خوبی وضعیت دو سد کمال‌خان و کجکی در اردیبهشت 1401 و 1402 را نشان می‌دهد. این تصاویر ادعای طالبان را رد می‌کند.همزمان با انتشار این گزارش، فیلم کوتاه دیگری از سوی یک متخصص هیدروپلیتیک نیز منتشر شد که تصاویر ماهواره‌ای این دو سد در بازه زمانی 5 ماهه 24 آذر 1401 تا 24 اردیبهشت 1402 است.

طبق آنچه در این مجموعه تصاویر نیز به عیان به چشم می‌آید، طی این مدت مخزن سد کجکی، که برای تأمین حقابه هامون از هیرمند آبگیری آن حتی با وجود احداث خلاف معاهده، مورد نظر ایران است، روزبه‌روز پرآب‌تر شده است. این تصاویر نیز نتایجی منطبق بر تحلیل تیزنگر دارد؛ یعنی آنچه کاهش پیدا کرده خروجی آب از سد کجکی به‌سمت پایین‌دست است. این کارشناس هیدروپلتیک در روز تنظیم این گزارش نیز تصویری به‌روز به «پیام ما» ارائه داد که مخزن سد کجکی را لبریز اّب نشان می‌داد.

براساس شواهد و رصدی که پژوهشکده هامون به استناد تصاویر ماهواره‌ای انجام داده است، حتی در سال‌هایی که آب مسیرش را از مرز می‌گذارند و به تالاب‌های سه‌گانه می‌رساند، نمودار سینوسی بر میزان آن حاکم بوده است؛ به‌طوری‌که گویی از هیچ الگو یا الزام، عدد و رقمی تبعیت نکرده است.

مهار آب؛ فقط به ایران نرسد


رئیس مؤسسه ملی تغییر اقلیم و محیط زیست دانشگاه تهران نیز در مورد ادعای طالبان معتقد است که این موضوع و اساساً مسئله حقابه هامون از چند جنبه قابل بررسی است که مهمترین آن نگرش حاکمان افغانستان به آب هیرمند به‌عنوان منبعی قابل اعتماد و اتکا برای توسعه کشاورزی است. «مجید شفیع‌پور» این نگرش را نه مخصوص حاکمان فعلی افغانستان بلکه دیدگاه تاریخی در این کشور می‌داند: «طبق آخرین برآوردها و طی 15 سال گذشته عرصه‌های کشاورزی که از این منبع در افغانستان تغذیه می‌شوند، به بیش از 5 برابر توسعه پیدا کردند.»


او موضوع قابل اهمیت دیگر را بارش‌های رخدادی و حدی می‌داند که می‌تواند به‌سمت ایران سرازیر شود و در دهه‌های گذشته، پیش و پس از توافق 1351 نیز اتفاق می‌افتاده است. مسیر طبیعی این سیلاب‌ها به‌سمت ایران بود: «این سیلاب‌ها جریان‌های طبیعی خودشان را تا آرام گرفتن در مجموعه تالاب‌های هامون ایران پیدا می‌کردند. براساس همین واقعیت تلاش برای مهار این سیلاب‌ها در خاک افغانستان و احداث بند کمال‌خان رقم خورد و آب این سیلاب‌ها از مسیر به‌سمت ایران برای مصارف کشاورزی منحرف شد.

نکته دیگر در خور توجه این است که در خلال یک دهه گذشته آب هیرمند پیش از اینکه وارد مرزهای سیاسی و جغرافیایی ایران شود، با تعبیه کانال انحرافی از سوی مسئولان محلی افغانستان به «گودزره» هدایت می‌شد که هم خاک شور دارد و هم هیچ استعداد کشاورزی‌ ندارد. این منطقه فقط محلی بود برای انباشت آب که بعضاً در آن آبزی‌پروری انجام می‌شد. متأسفانه گاهی حتی شاهد این موضوع بودیم که همان ماهی‌ها را در حوالی زاهدان می‌فروختند. از نگاه مسئولان وقت افغانستانی این گودزره محلی برای انحراف بود که آب مازاد مسیر طبیعی خودش را به‌سمت هامون‌ها طی نکند.»


چاه‌نیمه‌های دردسرساز


این کارشناس تغییر اقلیم تأکید می‌کند که از دید کارشناسی این اقدام فقط هدررفت و بطالت و ممانعت از ورود آب به ایران را به‌همراه داشته است‌: «‌در ایران نیز اتفاقات و تلاش‌هایی بود که تصویر متفاوتی را در ذهن مسئولان افغانستانی ترسیم کرده است. یکی از این اقدامات احداث محل ذخیره آب هیرمند موسوم به چاه‌نیمه‌های سیستان است.

همان‌طور که می‌دانید این چاه‌نیمه‌ها عملاً عرصه و گودال‌های گسترده‌ای هستند که آب را ذخیره می‌کنند و از دید مقامات افغانستانی این آبی بود که بایستی به هامون‌ها می‌رسید، ولیکن در آنجا ذخیره می‌شود و مورد استفاده کشاورزی و آب شرب قرار می‌گیرد. البته آنچه که در قرارداد سال 1351 مغفول باقیمانده است همین موضوع حقابه تالاب‌های هامون است.

در آن توافقنامه هم ذکر شده است که برای استفاده کشاورزی سالانه 820 میلیون مترمکعب آب از هیرمند به‌عنوان حقابه کشاورزی به هامون می‌رسد. بنابراین، طرف افغانستانی نیز دارد با همین بحث در خلال بیش از یک دهه و نیم گذشته مذاکرات را پیش می‌برد که این آب یا خارج از اراده و کنترل ما به شکل سیلاب به ایران وارد می‌شود و باید جزو حقابه محسوب شود. پس از آن، وجود چاه‌نیمه‌ها و انباشت آب در آنجا اثبات این است که شما آب دارید. البته این استدلال به هیچ عنوان نه علمی است، نه حقوقی.»


وضعیت فعلی آب در منطقه سیستان، خشکی هامون و خالی بودن چاه‌نیمه‌ها، نیاز مبرم به آب برای کشاورزی، دامپروری و حتی تامین آب شرب در منطقه سیستان و بلوچستان ایران این بهانه‌های واهی را هم از اعتبار خارج کرده است. شفیع‌پور معتقد است که تلاش‌هایی که بعد از احداث و آبگیری بند کمال‌خان انجام شد، این بود که در بعضی مذاکرات به بحث تاثیرات اقلیمی و گرمایش جهانی بر سرچشمه‌های هیرمند استناد می‌کردند.

افغانستان اما نتوانست آن را اثبات کند: «عنوان می‌شد که تغییر رژیم‌های بارشی و افزایش دما، پدیده تغییر اقلیم و آورد آب را در سرچشمه‌های هیرمند بسیار تحت‌تاثیر سوء قرار داده است. این ادعا مورد بررسی برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد قرار گرفت و ادعای علمی کَمّی‌شده‌ای قلمداد نشد. گرچه در آن گزارش بیان شد که هیچ کجای کره زمین از پدیده تغییر اقلیم مصون نیست، اما اثر این گرمایش جهانی و پدیده‌های حدی اقلیمی اثر قابل‌توجهی بر آورد آب رودخانه هیرمند و یا تهدیدی برای آن نیست.»


به گفته او حتی اگر افغانستان بخواهد بر این موضوع پافشاری کند، این دلایل همواره فقط بهانه‌هایی برای چانه‌زنی است‌: «کمیته‌های ویژه‌ای در وزارت امور خارجه شکل گرفت که ابعاد مختلف همکاری با افغانستان را دنبال می‌کرد که تمام تمرکز یکی از این کمیته‌ها بر مباحث آبی به‌خصوص تمرکز بر هیرمند و مجموعه تالاب‌های بین‌المللی هامون بود.»


نهادهای بین‌المللی اقدام کنند


شفیع‌پور با یادآوری این نکته که در سال 1394 مجموعه تالاب‌های بین المللی هامون به‌عنوان میراث جهانی به ثبت رسید و علاوه‌بر حمایت‌های قانونی کنوانسیون رامسر که مشمول این مجموعه می‌شد، به‌عنوان یک میراث جهانی، پشتوانه‌ای مانند تکلیف و مسئولیت همه کشورهای عضو یونسکو برای حفاظت را پیدا کرد: «‌یعنی اگر حتی بحث آورد فراتر از 820 میلیون مترمکعب آب برای هیرمند نیز وجود داشته باشد، باید حقابه تالاب‌های هامون نیز در نظر گرفته شود. حدود یک سوم این مجموعه در عرصه‌های سرزمینی افغانستان قرار گرفته است که البته در آن منطقه از تغذیه آبی بهتری برخوردار بود.»


او تاکید می‌کند که بهانه‌هایی ماند کمبود آورد آب هیرمند قابل تدقیق در روز است و بنابراین نمی‌توان آن را بی‌دلیل عنوان کرد و براساس مطالعات ماهواره‌ای که مجموعه‌های بین المللی منتشر کرده اند این ادعا قابل تایید نیست.شفیع‌پور می‌گوید که در حال حاضر مطالعات و پایش میدانی باید انجام شود تا این ادعا را صحت‌سنجی کند ولی نگاه کلی مسئولان در افغانستان نسبت به وضعیت آبی سیستان در ایران مانع اصلی است: «آن‌ها تصور می‌کنند این آب در عرصه سرزمینی افغانستان است و تا جای ممکن باید خودشان از آن استفاده کنند حتی به این قیمت که به تعهدات قرارداد 1351 پایبند باقی بمانند.»


این مدیر سابق سازمان حفاظت محیط زیست در مورد راه عبور از وضعیت فعلی و پیدا کردن سرنخ این کلاف سردرگم توضیح می‌دهد: «شاید بتوان یک چالش را در این ارزیابی کرد که دولت افغانستان هرگز به کنوانسیون‌های ماند رامسر نپیوست. موضوع دیگر قانون آب‌های بین‌المللی و مرزی است که طبیعتا سازمان ملل متحد و نهادهای زیرمجموعه آن می‌توانند از کشورها مطالبه کنند.

همچنین بحث خاص میراث محیط زیستی جهانی است. یعنی موضوع تعلق میراثی به جامعه بشری است. بنابراین ورود یونسکو و مجموعه‌های بین‌المللی مرتبط با پیکره‌های آبی برای بهبود شرایط، دقیقا در مورد تالاب‌های هامون می‌تواند موثر باشد. یعنی مطالبه این نهادها علاوه بر آنچه دو کشور به عنوان مذاکره انجام می‌دهند لازم است.

غالبا وقتی صحبت از هیرمند است فقط از مذاکرات دو جانبه‌ای صحبت می‌شود که مقام‌های افغانستانی در مقابل راهیابی مقادیر متفاوتی از آب، خواستار امتیازاتی برای کشور خودشان هستند. در حالی که این بحث میان دو کشور نیست. بلکه بحث ندای جهانی است که از سوی ایران برای یک میراث طبیعی جهانی برآمده است. در حال حاضر نیاز است که مقام‌های افغانستانی متقاعد شوند و این اتفاق می‌تواند توسط هر گونه نهاد بین‌المللی بیفتد. افغانستان چه عضو کنوانسیونی باشد یا نباید باید به مسئولیت خودش به عنوان یک کشور عضو سازمان ملل متحد عمل کند.»


ورود آب به ایران تابع هیچ چیزی نبود


رئیس پژوهشکده هامون هم در گفت‌وگو با «پیام ما» توضیح می‌دهد که براساس تصاویر ماهواره‌ای که طی این چند روز اتفاقا در فضای مجازی منتشر شده است گویا آب از سال‌های گذشته نیز در این حوضه آبریز بیشتر است. بنابراین نمی‌توان ادعای طالبان را درست قلمداد کرد.«مجید میردار هریجانی» بر این نظر است که وزارت نیرو باید طی نزدیک به دو دهه گذشته میزان آب ورودی به تالاب را پایش می‌کرده است.

براساس شواهد و رصدی که پژوهشکده هامون به استناد تصاویر ماهواره‌ای انجام داده حتی در سال‌هایی که آب مسیرش را از مرز می‌گذارند و به تالاب‌های سه گانه می‌رساند، نمودار سینوسی بر میزان آن حاکم بوده و از هیچ الگویی تبعیت نکرده است: «ما براساس تصاویر ماهواره‌ای تونستیم میزان آب را از شروع دهه 60 تا سال 98، یعنی آخرین باری که آب به هامون رسید بررسی کنیم. می‌توانیم بر این اساس نمودار سینوسی ترسیم کنیم که جز میان بارش تابع هیچ الگوی دیگری نیست.

این میزان آب نه تابع روابط ایران با افغانستان بود نه تابعی از مسائل داخلی افغانستان پرا که اساسا در کنترل طرف اففانستانی نبوده است. از زمانی که با واسطه دو سد کجکی و کمال‌خان آب آن سوی مرز ما به کنترل افغانستان درآمد، ما دیگر آبی ندیدیم. در حقیقت طی این سال‌ها هم آبی که به ایران وارد می‌شد«دشت‌مال» بود. یعنی بارش‌های سیل آسایی که پایین دست سد کجکی می‌آمد به ایران وارد می‌شد. بنابراین هیچ ارتباطی به دولت‌ها نداشت. همان زمان هم ذینفعان افغانستان بخشی از این دشت‌مال را با پمپ‌ها برمی‌داشتند و هرچه می‌ماند به سیستان می‌رسید. حالا و پس از تکمیل سد انحرافی کمال‌خان دیگر این آب نیز در صورت وجود به ایران نخواهد رسید.»


طی دهه‌های گذشته رفتار حاکمان کشور افغانستان حتی پیش از ورود دوباره طالبان و تسلط امارت اسلامی بر این کشور عجیب بوده است. اشرف غنی رئیس‌جهموری سابق افغانستان در همایشی در بزرگداشت محمد موسی شفیق نخست‌وزیر این کشور که در سال 1351 معاهده هیرمند را با دولت شاهنشاهی ایران امضا کرده بود، از این معاهده به عنوان نقطه افتخار کارنامه شفیق نام برده بود و معتقد بود اگر حیات او ادامه داشت افغانستان وضعیت مشخص و قابل قبولی در همه آب‌های مرزی‌اش پیدا می‌کرد.

با این وجود او نیز حتی در زمان ثبات افغانستان به این معاهده پایند نبود. گفته‌های غیررسمی بسیاری از کارشناسان روابط بین‌الملل که بر رفتار آبی افغانستان در مورد ایران مطالعه می‌کنند اما حکایت از وجود یک واقعیت اجتماعی دارد. اینکه در افغانستان حاکمی که به ایران آب بدهد را خائن می‌خوانند. عداوتی با این سوی مرز که به دلیل دسترسی اندک به جامعه افغانستان، به ویژه حالا و با وجود طالبان کاوش را برای دلایل و مطالعات میدانی در مورد آن به کار دشواری تبدیل کرده است.

با این حال برخی کارشناسان معتقدند طالبان با وجود نیاز به ایران در برخی زمینه‌ها مانند تبادلات کالایی زمینی، حقابه ایران از هیرمند را مانند گروگانی برای افزایش محبوبیت خود قلمداد می‌کند. گرچه نمی‌توان تخمین زد که زمامداران جدید چقدر خودشان را در قلب جامعه افغانستان جا می‌کنند اما هر چه زمان می‎گذرد ایران است که متضرر می‌شود؛ چه طالبان مشروع و محبوب باشد یا نباشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha