نمیشود سریع گفت که بله یا خیر. داشتن فراز و نشیب یا داشتن چیزهایی که نگرانشان هستید طبیعی است. ممکن است دوران سختی را سپری کنید. پزشک شما می تواند به شما کمک کند تا بفهمید که آیا این واقعاً یک بیماری است و چه چیزی می تواند کمک کند. نانسی بی اروین، روانشناس، درمانگر می گوید که افسردگی و اضطراب مانند روی یک سکه هستند. افسرده بودن اغلب ما را مضطرب می کند و اضطراب اغلب ما را افسرده می کند. بنابراین اینکه احساس کنید ترکیب افسردگی و استرس یا اضطراب دامن شما را گرفته است غلط نیست. همچنین باید دقت کنید که احتمال آن زیاد است که از وسواس فکری به افسردگی و استرس برسید.
اگر هر دو شرایط را دارید، راه های زیادی برای کمک گرفتن وجود دارد.
گفتار درمانی (مشاوره)
برخی از انواع درمان که می تواند کمک کند عبارتند از:
- درمان شناختی رفتاری. به شما یاد می دهد که افکار و اعمال خود را تنظیم کنید.
- درمان بین فردی به شما نشان می دهد که چگونه بهتر ارتباط برقرار کنید.
- درمان حل مسئله. به شما مهارت هایی می دهد تا علائم خود را مدیریت کنید.
برای پیدا کردن یک درمانگر خوب نیاز است که اطلاعات کسب کنید و سرچ و تحقیقات کنید.
درمان ترکیب افسردگی و استرس با دارو
پزشک شما ممکن است یک داروی ضد افسردگی برای درمان افسردگی شما تجویز کند که هم علائم افسردگی و هم علائم اضطراب را درمان می کند، مانند SSRI (مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین)، SNRI (مهارکننده بازجذب سروتونین- نوراپی نفرین)، یا داروهای دیگری مانند بوپروپیون و میرتازاپین.
چند نمونه از SSRI ها عبارتند از:
- سیتالوپرام (سلکسا)
- اسیتالوپرام (Lexapro)
- فلوکستین (پروزاک، سارافم، سیمبیاکس)
- فلووکسامین (لووکس)
- پاروکستین (پاکسیل)
- سرترالین (Zoloft)
- ویلازودون (ویبرید)
چند نمونه از SNRI ها عبارتند از:
- دسوونلافاکسین (خدزلا، پریستیق)
- دولوکستین (Cymbalta)
- لوومیلناسیپران (فتزیما)
- ونلافاکسین (Effexor)
در مورد تمام علائم خود به پزشک خود بگویید تا آنها تصمیم بگیرند که کدام دارو برای شما بهترین است. ترکیب افسردگی و استرس مشکلی نیست که شما بتوانید سرخود برای آن چیزی بخورید. همچنین مکملهایی را که مصرف میکنید، حتی اگر طبیعی باشند، به روان درمانگر یا روانپزشک ذکر کنید. زیرا می تواند در درمان شما تاثیر داشته باشد.
ارتباط بین وسواس فکری و افسردگی
افراد مرتبط به وسواس فکری اغلب به افسردگی نیز دچار هستند. یعنی تنها ترکیبی که ممکن است از اختلالات پیش بیاید ترکیب افسردگی و استرس نیست بلکه وسواس فکری هم یکی از موارد است. بنیاد بین المللی OCD تخمین می زند که بین 25 تا 50 درصد از مبتلایان به OCD نیز افسردگی را تجربه خواهند کرد. بیشتر افراد ابتدا علائم OCD را تجربه می کنند، اما برای درصد کمی، این دو بیماری همزمان شروع می شوند و به ندرت پیش می آید که علائم افسردگی قبل از OCD باشد. به همین دلیل، محققان اغلب می گویند که افسردگی می تواند بخشی از OCD باشد، اما OCD لزوما بخشی از افسردگی نیست.
آیا افسردگی می تواند باعث OCD شود؟
اگرچه دقیقاً مشخص نیست که چه چیزی باعث OCD می شود، هیچ تحقیقی نشان نمی دهد که افسردگی باعث OCD می شود. بر اساس منبع معتبر موسسه ملی سلامت روان، OCD می تواند ناشی از موارد زیر باشد:
- ژنتیک
- تفاوت در قشر پیشانی و مناطق زیر قشری مغز
- ترومای دوران کودکی
- عفونت استرپتوکوکی
آیا OCD می تواند باعث افسردگی شود؟
پاسخ کوتاه بله است. از آنجا که افسردگی اغلب پس از بروز علائم OCD شروع می شود، محققان فکر می کنند مشکلات با OCD می تواند منجر به علائم افسردگی شود.
افسردگی ممکن است به دلایل زیر ایجاد شود:
- ماهیت افکار اجباری شما
- مشکلات ناشی از اعمال اجباری
- مشکلات OCD در زندگی و روابط شما ایجاد می کند
وسواس فکری و ارتباطش با افسردگی
OCD باعث جرقه افکار تکراری، ناخواسته و ناراحت کننده می شود. برای بسیاری از افراد، ماهیت افکار کافی است تا باعث شوک، ترس و در نهایت افسردگی شود. در اینجا مثالی از نحوه عملکرد آن پیشرفت آورده شده است. یک والدین جدید ممکن است افکار ناخواسته و ناگهانی آسیب رساندن به نوزاد داشته باشند. حدود نیمی از منابع مورد اعتماد والدین (پدران و مادران) دقیقاً مانند این افکار مزاحم دارند. این افکار می توانند ترسناک باشند و باعث شرمساری شدید شوند، حتی اگر کودک هرگز در خطر واقعی قرار نگیرد. والدینی که متوجه نمی شوند این افکار چقدر رایج هستند، ممکن است احساس کنند مشکلی در آنها وجود دارد.
OCD باعث ایجاد افکار مزاحم مانند اینها و دیگر افکار می شود. همه افکار مزاحم شامل تصاویر خشونت آمیز نیستند، اما بیشتر آنها آزاردهنده یا ناراحت کننده هستند. با این حال، افکار مزاحم به طور خودکار نشان دهنده افزایش خطر آسیب نیستند. اما اگر افکار همراه با ترکیب استرس و افسردگی و OCD رخ دهند، این خطر ممکن است افزایش یابد.
افکار ناراحت کننده همچنین می توانند در طول زمان منجر به افسردگی شوند زیرا فردی که افکار مزاحم دارد ممکن است کنترل ذهن خود را از دست بدهد که می تواند کاملاً افسرده کننده و ناتوان کننده باشد. مطالعات انجام شده از منبع معتبر 2018 همچنین نشان میدهد که نشخوار فکری - فکر کردن به افکار نگرانکننده، افسردهکننده یا منفی بارها و بارها - یک عامل کلیدی در افسردگی و OCD است. در مطالعهای در سال 2017، محققان از افراد مبتلا به OCD و افسردگی سؤالاتی پرسیدند تا مشخص کنند آیا آنها مستعد افکار مضطرب یا افسرده هستند. محققان دریافتند که داشتن افکار مضطرب و افسرده در افراد مبتلا به این دو اختلال رایج است.
در یک مطالعه قدیمیتر، محققان دریافتند که افراد مبتلا به OCD زمانی که سه الگوی رایج را نشان میدهند، علائم افسردگی کمتری را تجربه میکنند:
- فکر می کردند که اقدامات آنها می تواند یک نتیجه را تغییر دهد
- خود را قادر به انجام آن اقدامات می دانستند
- فکر می کردند در یک موقعیت خاص کنترل دارند، بنابراین می توانند اقدامات لازم را انجام دهند
ارتباط استرس و اضطراب با وسواس فکری چطور است؟
اضطراب جزء کلیدی OCD است. افراد مبتلا به OCD ممکن است به دلایل زیادی احساس استرس کنند، از جمله:
- از محتوای افکاری که در آنها نفوذ می کند ناراحت هستند
- مشتاقند که این افکار دوباره تکرار نشوند
- تا زمانی که رفتاری که وسواسشان به آنها می گویند را انجام ندهند، احساس اضطراب کنند
- در مورد اینکه آیا این رفتار را به درستی انجام داده اند یا خیر، احساس اضطراب می کنند
- نسبت به آنچه دیگران در مورد آنها فکر می کنند احساس اضطراب می کنند
- احساس اضطراب در پاسخ به نحوه برخورد دیگران با آنها به دلیل شرایط آنها
- در مورد سایر اثرات عملی و عاطفی OCD بر زندگی خود مضطرب هستند
اضطراب و استرس نیز در میان افراد مبتلا به افسردگی رایج است.
برای درمان استرس و افسردگی و درمان وسواس فکری باید چه کنیم؟
OCD و افسردگی را می توان با روان درمانی، دارو درمانی یا هر دو درمان کرد. علاوه بر این درمانهای آزمایششده تحقیقاتی، میتوانید علائم خود را با روشهای درمانی دیگر مانند تمرکز حواس، منبع مطمئن یوگا و دوزهای سالم فعالیت بدنی کاهش دهید. البته ترکیب استرس و افسردگی همیشه یک درمان ندارد و باید به درمان های متفاوتی بسته به مورد رو آورد.
ابتدا روی علائم OCD خود تمرکز کنید
منابع معتبر مطالعات نشان میدهند که برای اکثر افراد، ممکن است بهتر باشد ابتدا روی درمان وسواس فکری تمرکز کنند زیرا کاهش علائم وسواس فکری اغلب افسردگی را بهبود میبخشد – اما نه برعکس. درمان افسردگی لزوماً علائم OCD را کاهش نمی دهد.
درمان را در نظر بگیرید
درمان شناختی رفتاری منبع مورد اعتماد، که هدف آن شناسایی و تغییر شکل الگوهای تفکر ناسالم است، به ویژه برای افراد مبتلا به وسواس فکری و افسردگی مفید است.
مهم است که نشخوار فکری را به عنوان بخشی از درمان خود هدف قرار دهید، زیرا کاهش این الگوهای فکری ریشهدار میتواند به افسردگی کمک کند، زمانی که شروع به بهبود علائم OCD کردید.
زمانی که می خواهید منزوی شوید، ارتباط برقرار کنید
این به این معنی است که اگر شما یکی از اعضای خانواده یا دوست فردی مبتلا به وسواس فکری هستید، دل ببندید. اگرچه ممکن است در مواجهه با علائمی که بر کسی که به او اهمیت می دهید احساس درماندگی کنید، کاری قدرتمند وجود دارد که می توانید انجام دهید. نشان دادن. عشق را نشان دهید. ارتباطات قوی انسانی یک اثر محافظتی در برابر افسردگی دارد که هنگام مواجهه با وسواس فکری می تواند به آن نفوذ کند.
برای تحرک بیشتر در زندگی خود تلاش کنید
زمانی که افسردگی ، استرس، وسواس فکری و یا ترکیبی از آنها را تجربه می کنید، یافتن انرژی برای ورزش گاهی غیرممکن به نظر می رسد. چند قدم کوچک در مسیر درست بردارید. بسیاری از مطالعات منبع معتبر تایید کرده اند که فعالیت بدنی همراه با درمان می تواند علائم OCD و افسردگی را کاهش دهد.
نظر شما