به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما، ایران هر چند به لحاظ در اختیار داشتن انرژی و همچنین یارانهای که به حاملهای انرژی تعلق میگیرد در جدول مطالعاتی بینالمللی در حوزه فقر انرژی رتبه مطلوبی دارد، اما این جایگاه نه به معنای دسترسیپذیری به انرژیهای مدرن و پاک که به معنای بالا بودن یارانه انرژی در کشور است.
مطالعهای که دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون انجام داده است، به خلاءهای موجود در بررسی این مفهوم در کشور اشاره کرده و با وجود محدودیتهای اطلاعاتی، تصویری از وضعیت فقر انرژی در ایران ترسیم کرده است. در این مطالعه به این نکته تاکید شده است که: «در ایران تا کنون هیچ سازمان و نهادی به طور دقیق فقر انرژی و آب را بررسی نکرده است.
مهمترین مشکل در خصوص فقر انرژی و آب در ایران، نبود تصویری مشخص از وضعیت کیفیت و ایمنی انرژی در نقاط کشور و امکان محاسبه دقیق میزان بهرهمندی هر خانوار از یارانه انرژی است» این پژوهش نشان میدهد در میان استانهای کشور، کرمان در بررسی شاخصهای فقر انرژی بدترین و استان قم بهترین وضعیت را دارند.
فقر انرژی و آب مفهومی است چند بعدی که میتواند هم معلول عوامل متعددی باشد و هم عامل ایجاد پدیدههایی در جامعه از جمله فقر بهداشتی و بسیاری موارد دیگر. اما در تعاریف بینالمللی بُعدی که مورد تاکید و توجه قرار دارد و به عنوان شاخصه اصلی تعیین فقر انرژی مورد بررسی قرار میگیرد، دسترسی به انرژی و هزینهای است که یک خانواده برای خرید انرژی صرف میکند.
بوردمن در تعریفی که در سال ۱۹۹۱ ارائه کرده، آورده است: «اگر خانواری ۱۰ درصد از درآمد خود را صرف خرید انرژی برای پخت و پز، گرمایش و سرمایش خانه خود کند، این خانوار دچار فقر انرژی است» بانک توسعه آسیایی هم «فقر انرژی» را اینگونه تعریف کرده است: «فقدان انتخابهای کافی در دسترسی به خدمات انرژی مقرون به صرفه، قابل اعتماد، با کیفیت عالی، ایمن و سازگار با محیط زیست برای حمایت از توسعه اقتصادی و انسانی»بر اساس گزارشی که دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون منتشر کرده است در ایران سهم انرژی از سبد مصرفی خانوار در سال ۱۳۹۸ در حدود ۴ درصد بوده، بر اساس شاخصهایی که فقر انرژی و آب را در دنیا مورد سنجش قرار میدهند، ایران درصدی بالاتر و بهتر از متوسط جهانی دارد.
این امر ناشی از قیمت پایین حاملهای انرژی است که نتیجه پرداخت یارانههای انرژی در کشور است. البته از آنجا که در ایران برای تامین انرژی یارانه پرداخت میشود، بررسی شاخص ۱۰درصد –که در مطالعات بینالمللی در نظر گرفته میشود- نمیتواند یک دید جامع از میزان فقر انرژی و محرومیت از دستیابی به خدمات انرژی ارائه کند. در نتیجه شاخص در این مطالعه بهرهمندی خانوار از یارانه انرژی، در نظر گرفته شده است.
این گزارش در بخشهای مختلف به خلاءهای اطلاعاتی موجود برای بررسی فاکتورهایی که در سنجش فقر انرژی مورد نیاز هستند اشاره کرده است. نبود این اطلاعات میتواند تا حدودی نتیجه نهایی را در مورد بررسی این موضوع تحت تاثیر قرار دهد، نویسندگان این گزارش معتقدند: «سنجش فقر انرژی در ایران نیازمند داشتن اطلاعاتی است که در حال حاضر بخشی از آن تولید نمیشود. لازم است شاخصهای فقر انرژی تبیین شده و هرساله مورد رصد قرار گیرد.
با توجه به یارانه عظیم انرژی که پرداخت میشود، نیاز است تا اطلاعات دقیقی از یارانه پرداختی به هر فرد/خانوار در دسترس باشد. به همین جهت باید برخی مصوبات قانونی به منظور رصد هرچه بهتر فقر انرژی و همچنین میزان بهرهمندی خانوارها از فقر انرژی به تصویب برسد» با وجود این محدودیتها بررسیهای صورت گرفته در این گزارش تصویری از پراکندگی فقر انرژی و آب در کشور ارائه میدهد.
در کشوری که صد درصد مساحت آن با خشکسالی مواجه است و بر اساس نتایج این تحقیق هیچیک از استانهای آن پوشش ۱۰۰ درصدی در بهرهمندی از آب آشامیدنی سالم ندارند، نمیتوان آمارهای بینالمللی در مورد وضعیت فقر انرژی در ایران را نشان دهنده وضعیت مطلوب دسترسی به آب و انرژی قلمداد کرد، بلکه همانطور که اشاره شد، این موضوع به تخصیص یارانه انرژی در کشور بر میگردد. یارانهای که عادلانه نیست، چرا که هر چه فرد بیشتر از انرژی استفاده کند، یارانه بیشتری به او تعلق میگیرد و به کسانی که در مناطق کمتر برخوردار دسترسی کمتری به انرژی دارند، یارانه کمتری تعلق میگیرد.
یافتههای پژوهش وزارت تعاون نشان میدهد: «در حال حاضر بیش از ۹۹ درصد از کشور برقرسانی شده و حدود ۱۱۹۰ روستا فاقد برق هستند. از این تعداد روستا ۲۵۰ نقطه تا پایان سال ۱۴۰۰ برقرسانی خواهد شد. در زمینه دسترسی به برق کشور ایران در شرایط خوبی قرار دارد. در ارتباط با آب شرب نیز حدود ۷۵.۹۵ درصد از روستاهای بالای بیست خانوار و ۹۹.۸ درصد از مناطق شهری کشور از امکانات آب شرب سالم برخوردارند.
سالنامه ۱۳۹۸ شرکت آبفا نشان میدهد مناطق روستایی استانهای یزد، کرمان، کردستان، بوشهر، سیستان و بلوچستان و هرمزگان به ترتیب کمترین بهره را از آب شرب سالم دارند. در نهایت در یک تصویر کلی میتوان گفت، هیچیک از استانهای کشور پوشش ۱۰۰ درصدی در بهرهمندی از آب آشامیدنی سالم ندارند. در مجموع ۲۴.۰۵ درصد از جمعیت روستایی ایران به آب شرب سالم دسترسی ندارند».
در این گزارش همچنین به خلاءها و ضعفهای آماری سنجش فقر انرژی و آب اشاره شده: «نبود اندازهگیری و رصد فقر انرژی در ایران به صورت رسمی، نبود وحدت رویه در انتشار دادههای مربوط به آب، برق و گاز، نحوه تولید دادههای مرتبط با بخش انرژی و آب» و راهکارهایی برای رفع این مشکلات اراده شده است، از جمله: «اعلام وحدت رویه در ارائه دادهها و شاخصها توسط دستگاههای مرتبط با انرژی و آب، ارائه گزارش بر اساس معیارهای بینالمللی اندازهگیری فقر انرژی، تغییر و بازنگری در شیوه صدور قبوض آب و برق و گاز و اتصال آنها به کدملی/ کدپستی به نحوی که میزان بهرهمندی هر خانوار از انرژی -و در نتیجه یارانه انرژی- فراهم باشد».
یکی دیگر از فاکتورهایی که در سنجش فقر انرژی مورد بررسی قرار میگیرد، سالم و ایمن بودن آن است. پژوهش صورت گرفته در معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون برای بررسی ایمنی و سازگاری با محیطزیست، شاخص نوع سوخت خوراکپزی را در نظر گرفته و تاکید دارد خانوارها نباید برای پختوپز یا تأمین گرمایش منزل از سوختهای جامد مانند کود حیوانی، محصولات کشاورزی، بوتهها، چوب، زغال چوب و… استفاده کنند.
در استانداردهای موجود، استفاده از این سوختها مصداق فقر انرژی است. بر مبنای نتایج این پژوهش در مجموع ۲ درصد از جمعیت کشور از سوخت جامد استفاده میکنند. این دو درصد اغلب در استانهای کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و لرستان ساکن هستند و بیشترین استفاده را از زغال چوب و نفت سفید دارند. در مناطقی از استانهای سیستان و بلوچستان، مرکزی، خراسان شمالی و فارس هم برای پخت و پز از زغال چوب استفاده میکنند.
این پژوهش با مطالعه وضعیت استانهای کشور به این نتیجه رسیده است: «در ردهبندی استانی استان کرمان در ۴ شاخص از ۵ شاخص فقر انرژی، وضعیت بدتری از متوسط کشوری داشته است، پس از آن استانهای سیستان و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد با عدد ۳ قرار دارند. به عبارت دیگر استان کرمان با ۱۱ درصد و سیستان و بلوچستان با ۹ درصد بیشترین میزان و استان قم با ۰.۳ درصد کمترین میزان خانوارهای فقیر به لحاظ سهم انرژی از کل هزینه خانوار را دارند. هرچه دهک درآمدی بالاتر باشد، درصد کمتری از خانوارها دچار فقر انرژی هستند، یعنی درصد کمتری از خانوارها هستند که سهم انرژی از هزینهشان بالاتر از ده درصد است.»
از نکات قابل تامل اشاره شده در این پژوهش این است که نویسندگان به آن تاکید دارند: «مهمترین مشکل در خصوص فقر انرژی و آب در ایران، نبود تصویری مشخص از وضعیت کیفیت و ایمنی انرژی در نقاط کشور و نبود امکان محاسبه دقیق میزان بهرهمندی هر خانوار از یارانه انرژی است. شاخصهای مرتبط کیفیت و امنیت عرضه انرژی در سنجش فقر از اهمیت زیادی برخوردارند؛ زیرا پس از دسترسی به انرژی و خدمات آن نیاز به ثبات عرضه و عرضه مداوم و بدون قطعی بیش از پیش احساس میشود.
اما متاسفانه در هیچ یک از سه بخش آب، برق و گاز این شاخصها به صورت دقیق محاسبه و منتشر نشدهاند» فقر داده یکی از مواردی است که در تمام حوزهها پژوهشگران و تصمیمگیران با آن روبرو هستند. نبود دادههای منسجم در زمینه انرژی، راه را برای داشتن برنامهای مدون و اصولی در توزیع انرژی و مدیریت آن که یکی از چالشهای جدی کشور محسوب میشود، مسدود میکند. بدون دادههای دقیق، چشمانداز درست و امکان برنامهریزی دقیق هم وجود نخواهد داشت.
نظر شما