به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، سگها در هیرکانی گاهی چنان گرازها را دوره میکنند که احتمال سکته کردن حیوان میرود. ترس را به جان حیاتوحش انداختهاند. بسیاری از آنها بیماری پوستی دارند. مدفوع آنها آلوده به میکروب است. بلای جان نوزادها و جوجههای حیاتوحش شدهاند؛ اما نه محیطبان های فریدونکنار جرأت میکنند درباره آنها حرف بزنند نه فعالان محیط زیست.
آنها بین دو راهی حامیان هیجانزده حیوانات و مسئولانی که «سگ خانگی» و سگهای بلاصاحب را یکی میدانند، گیر افتادهاند. شهرداریها هم هیچ برنامهای برای ساماندهی آنها ندارند. شهرداری سرخرود سگها را جمع میکند در محمودآباد خالی میکند. شهرداری محمودآباد سگها را پشت ماشین میاندازد و در فریدونکنار ول میکند. شهرداری شهر سوم هم سگها را بار وانت آبی میکند تا توی جنگلها رها شوند. تنها راهکار شهرداریها در شمال کشور به گفته سهیل اولادزاد کارشناس محیط زیست به نتیجه خطرناکی منجر شده است؛ سگها تشکیل گله دادهاند. مثل ارابههای جنگی در دل جنگلها حرکت و گلهای به گردشگران، بومیها و حیاتوحش حمله میکنند.
سگها در زیستگاه قوهای سرخرود
انتشار تصاویر سگها در زیستگاههای قوهای سرخرود به دلنگرانی جدی محیط زیستی منجر شده است. هرچند برخی از بومیان محل میگویند که سگها نمیتوانند پرندگان مهاجر را به دام بیندازند. سگها عقاب نیستند. پرندگان مهاجر نیز تیزبالتر از این هستند که در چنگال سگ اسیر شوند اما شواهد نشان میدهد نگرانیها بیشتر از آنچه در زیستگاه قوها میگذرد، است.
«محسن کبود» شهردار سرخرود در گفتوگو با «ایران» مسأله سگهای بلاصاحب در شمال را یک داستان ادامهدار میداند. شهرداریها در شمال پس از اعتراض فعالان حیوانات به مرگ دردناک سگها براثر تزریق اسید در بابلسر، کمتر علاقهای به صحبت درباره آن دارند، اما کبود میگوید: «حتی اگر سگهای بلاصاحب بیمار را در سرخرود جمع کنیم، فردا سگهای یک شهر دیگر با نیسان آبی در منطقه رها میشوند.» کبود اعتقاد دارد شهرداریها در شهرهای شمالی بهدنبال رفع مسئولیت هستند، بنابراین سگها مدام با ماشینهای شهرداریها جابهجا میشوند.
او اعتقاد دارد تا زمانی که شهرداریها یک مسیر مشخص و هماهنگ را دنبال نکنند، معضل سگهای بلاصاحب ادامه خواهد یافت. کبود موضوع سگهای بلاصاحب در شمال را شبیه موضوع زبالهها میداند و میگوید: «هر شهرداری زبالههای شهر را یک جا دفن میکند. تا زمانی که یک جای مشخص برای همه شهرداریها مشخص نشود و اعتبار لازم تخصیص نیابد، مشکل زباله حل نمیشود. معضل سگهای ولگرد هم در چنین شرایطی قرار دارد.» او اعتقاد دارد باید یک تا دو محل برای جمعآوری سگهای بلاصاحب مشخص شود، اعتبار لازم تخصیص یابد و همه شهرداریها سگها را جمعآوری و در این محل نگهداری کنند.
کبود میگوید: «سگ، گلهای زندگی نمیکرد، ما زندگیاش را تغییر دادیم حالا هم نمیدانیم باید با این تغییر چکار کنیم.»سهیل اولادزاد کارشناس محیط زیست هجوم گلهای سگها را فقط از چشم شهرداریها نمیبیند. او انگشت انتقاد را به سمت فعالان میکشاند و میگوید: «بعضی از حامیان حیوانات هم در ایجاد این مشکل سهیم هستند.» چند وقت پیش زنی سفره بزرگی را در بیابان پهن نمود و فیلم آن را منتشر کرد.
دهها سگ روی سفره مشغول خوردن گوشت بودند. او سفره را انداخته بود تا مثلاً محیط زیست کثیف نشود. اولادزاد میگوید: «مسلماً وجود یک گونه مهاجم در هر منطقهای آسیبهای خودش را به همراه دارد. تعادل را به هم میزند، از غذاهای سایر گونهها تغذیه میکند و نوزادان و جوجههای حیاتوحش را میخورد.»
این کارشناس نسبت به جابهجایی انگل و بیماری از طریق مدفوع سگهای ولگرد هشدار میدهد و میگوید: «این جابهجایی به انتقال بیماری هاری منجر میشود.» او به هزینه سالانه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای واکسن هاری و یارانه دولت به واردات واکسن اشاره میکند و میگوید: «کسانی که به سگهای ولگرد کمک میکنند به افزایش هزینهها به جامعه توجه ندارند.» او کوچک شدن زیستگاه حیاتوحش را یکی دیگر از پیامدهای افزایش سگهای ولگرد میداند. پس از تصادفهای جادهای، سگها بیشترین عامل کاهش تعداد یوزپلنگهای ایرانی هستند.
سهیل اولادزاد میگوید: «سگها زیستگاههای مرالها، شوکاها و پلنگها را به تصرف درمیآورند و مثل ارابه جنگی در دل جنگل به جان حیاتوحش میافتند.» پارسهای متمادی این گله مهاجم، استرس را در فصل تولیدمثل به جان حیاتوحش میاندازد. این معضل به شمال محدود نمیشود. سگهای ولگرد یکی از علل انقراض میشمرغ در آذربایجانغربی هستند.
اولادزاد کمک بیضابطه و غیرکارشناسی حامیان حیوانات را باعث تخریب زیستگاه و فروپاشی جمعیت حیاتوحش میداند. اولادزاد میگوید: «حتی زمانی که کل و بز افزایش پیدا میکند، پوشش گیاهی جوابگوی نیاز این جمعیت نیست، بنابراین برای جلوگیری از فروپاشی و انقراض این جمعیت اجازه شکار داده میشود، چون طبیعت باید به تعادل برسد.»
او تولهکشی از سگها را یکی دیگر از علل این بههمریختگی میداند و میگوید: «باید جلوی کارگاههای زیرزمینی را گرفت.» اولادزاد یکی از علل واکنشهای هیجانی حامیان حیوانات به سگهای ولگرد را به رسمیت نشناختن حیوان خانگی (سگ) میداند و میگوید: «دولت باید این موضوع را به رسمیت بشناسد و بین سگ خانگی و سگهای ولگرد تفکیک قائل شود. وقتی به رسمیت شناخته شود، قانونگذاری میشود، دامپزشکان نظارت میکنند و کسی اجازه نمیدهد از حیوانات خانگی تولهکشی شود.»
اولادزاد به لزوم از بین بردن سگهای بیمار اشاره میکند و میگوید: «متأسفانه شهرداری ها عمدتاً از روشهای دردناکی مثل تزریق اسید در قلب سگها برای از بین بردن سگهای بیمار استفاده میکنند که به جریحهدار شدن احساسات جامعه منجر میشود.» به گفته او دنیا برای از بین بردن سگهای بیمار و جلوگیری از شیوع بیماری از روش یوتانایز استفاده میکند. در این روش مرگ در بیهوشی و بدون درد برای حیوان اتفاق میافتد.
نظر شما