به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همدلی ، اولین مرکز کاهش آسیب که چند وقت پیش کرکرهاش پایین کشیده شد «خانه خورشید»، بود. خانه خورشید نخستین مرکزی بود که به زنان معتاد و بیخانمان محله «دروازه غار تهران» پناه میداد. این مرکز ۲۵۰۰زن آسیبدیده را تحت پوشش داشت. لیلا ارشد و سرور منشیزاده خانه خورشید را در بهمنماه ۱۳۸۵ تأسیس کرده بودند تا از زنان معتاد و بیخانمان حمایت کنند، اما سرانجام ناچار شدند آن را ببندند.
لیلا ارشد چند روز پیش بدون نام بردن از نهاد یا فردی مشخص گفته است که دیگر نمیخواهند سازمانهای مردمنهاد و انجیاوها مانند گذشته فعالیت کنند. او گفته بود: «محدودیتهای ما هر روز بیشتر میشود. تصمیمگیریها در حوزه آسیبهای اجتماعی بسیار متفاوت شده است. آنطور که از اظهارنظر مسئولان مشخص است، اینکه میخواهند کارهای اجتماعی را به نهادهای رسمیتر بسپارند، یعنی دیگر سمنها مانند گذشته فعالیت نکنند.»
در آخرین پست اینستاگرام خانه خورشید که چهارشنبه ۴ اسفندماه منتشر شد، سرور منشیزاده، یکی دیگر از بنیانگذاران این مرکز ضمن اعلام خبر تعطیلی این مؤسسه، نوشت: «در این سالها، آنچه دیدیم، شنیدیم و تجربه کردیم، در گفتار نمیگنجد.» خبر تعطیلی این سازمان مردمنهاد در شبکههای اجتماعی بازتاب زیادی داشت و کاربران بهویژه کاربران فعال در حوزههای اجتماعی از افزایش فشار بر مؤسسات مردمنهاد انتقاد کردند. در این راستا، رضا شفاخواه وکیل دادگستری و عضو جمعیت امام علی در واکنش به خبر تعطیل شدن خانه خورشید، در توییتی نوشت: «دیروز جمعیت امام علی و امروز خانه خورشید، فردا نوبت کدام نهاده؟»
تعطیلی خانه کودک ناصرخسرو
بعد از تعطیلی خانه خورشید، تعطیلی خانه کودک ناصرخسرو که چند روز پیش حکم تخلیه آن از سوی شهرداری تهران در اختیار این سازمان مردمنهاد قرار گرفت، نشان میدهد که عدهای از مقامات عزمشان را جزم کردهاند تا مراکز کاهش آسیب را تعطیل کنند. تا افراد آسیبدیده و نیازمند حمایت جامعه بیپناهتر از هر زمان دیگر، در سطح شهر رها شوند. خانه کودک ناصرخسرو زیر نظر انجمن حمایت از حقوق کودکان این ۲۱سال است که در جهت ارائه خدمات آموزشی و مددکاری به کودکان فعالیت میکند.
بر اساس متنی که انجمن حمایت از حقوق کودک منتشر کرده است، ساختمان خانه کودک ناصرخسرو طی تفاهمنامهای به انجمن واگذارشده بود و انجمن برای استمرار حضور در این خانه و حفظ همراهی کودکان، از انواع دستورات شهرداری تبعیت کرده و تلاش کرده این سقف امن و ایمن را برای کودکانش حفظ کند؛ اما حالا درحالیکه این خانه چشم امید هزاران کودک محروم نگاه داشته شده از حقوقشان است، دستور تخلیه این خانه به دست ما رسیده است. بعد از خبر تعطیلی خانه کودک ناصرخسرو، چند روز پیش، تصاویر ضبطشدهای از تخلیه خانه کودکان کار کرمان توسط اداره اوقاف بیرون آمد، در این تصاویر افرادی با در دست داشتن حکم تخلیه در برابر چشمان بهتزده و گریان کودکان مشغول خالی کردن خانه است.
تلاش برای تنگ کردن عرصه برای غیرخودیها
البته خانه کودک ناصرخسرو یا خانه خورشید تنها نهادهای غیردولتی کاهش آسیب نیستند که با بیمهری مواجه شدهاند. پیشازاین در اسفند ۱۳۹۹ «جمعیت امام علی» که یکی از شناختهشدهترین سازمانهای مردمنهاد با بیش از 10هزار داوطلب است و مطابق اعلام وبسایت رسمی جمعیت، شش هزار و ۱۳۷ کودک را در سراسر ایران تحت پوشش داشت، با شکایت وزارت کشور و حکم دادگاه منحل شد.البته مدتی پیش از انحلال جمعیت امام علی، روزنامه کیهان این جمعیت را به «ترویج خرافات و سیاهنمایی علیه انقلاب» و همچنین توهین به امام خمینی (ره) متهم کرده بود. اتهاماتی که از سوی این سازمان رد شد.
درحالیکه دولتها و سازمانهای مختلف دولتی وظیفه ارائه خدمات بهتمامی مردم را دارند، حالا نهتنها دولت و شهرداری وظیفه خود را در خدمترسانی درست انجام نمیدهند بلکه فشارها و موانع بسیاری بر سر راه سازمانهای مردمنهاد میگذارند. سازمانهایی که میتوانند بازوی یاریدهنده سازمانهای دولتی برای کاهش آسیب اجتماعی باشند.
بدیهی است که فشار بر سازمانهای مردمنهاد و تعطیلی آنان، ضربه سنگینی به انجام فعالیتهای داوطلبانه میزند. طوریکه سعید معدنی، جامعه شناس دراینباره پیشتر گفت: «جامعه مدرن، جامعه طبقه متوسط است، در همه جای دنیا جنبشهایی مانند حفاظت از محیطزیست، یا مخالفت با آلودگی هوا مربوط به این طبقه است، یعنی اقشاری تحصیلکرده و دارای برخی شاخصهای فرهنگی که نگران آینده جامعه هستند.
حال امروز در ایران هم به مدد گسترش شهرنشینی و آموزش عالی طبقه متوسط رشد کرده است، بنابراین سازمانهای مردمنهاد را این طبقه باید تشکیل دهد و قشر دیگری نمیتواند چنین کاری کند. ازاینروی چنین اتفاقی (تعطیلی مراکز مردمنهاد) اصلاً برای جامعه ما خوب نیست، این تصمیم برای جامعه در راستای کمک به همنوع خودشان یک زنگ خطر محسوب میشود و جوانان را مأیوس میکند.»
برخی معتقدند تمرکز بر روی سمنها و تعطیلی آنها بهویژه در دولت و مدیریت شهری جدید به این خاطر است که عرصه را برای فعالیت «غیرخودیها» تنگ و ادامه کار را برای آنان دشوار و غیرممکن کنند تا جا برای نقشآفرینی خودیها در این حوزه باز شود.
نظر شما