با وجود سرد شدن هوا و خطرات بالقوه‌ای که افراد بی‌سرپناه و کارتن خواب‌ها با آن دست به گریبان خواهند شد اما بسیاری از آنها حاضر به مراجعه به گرمخانه‌ها و خوابگاه‌های حمایتی در سطح شهر نیستند اما علت این موضوع چیست؟

چرا افراد بی‌سرپناه به خوابگاه‌ها مراجعه نمی‌کنند؟

سلامت نیوز-*شادی مکی: با وجود سرد شدن هوا و خطرات بالقوه‌ای که افراد بی‌سرپناه و کارتن خواب‌ها با آن دست به گریبان خواهند شد اما بسیاری از آنها حاضر به مراجعه به گرمخانه‌ها و خوابگاه‌های حمایتی در سطح شهر نیستند اما علت این موضوع چیست؟


به گزارش سلامت نیوز، باز هم فصل سرما از راه رسید و نگرانی‌ها بابت افراد بی‌سرپناه و به‌ویژه بی‌سرپناهان دارای شرایط یا ویژگی‌های خاص شروع شد،‌نگرانی‌های که اگر چه در نیمه گرم سال هم کم نیست اما با فصل سرما چهره‌ای پررنگ‌تر به خود می‌گیرد. این دغدغه‌ اما زمانی بیشتر می‌شود که به این نکته توجه کنیم که نبود شغل و درآمد مکفی برای کرایه خانه‌ که این روزها قیمتش سر به فلک می‌زند شرایط را برای مردم سخت‌تر و برخی‌ خانواده‌ها را راهی سبک زندگی چادرنشینی در خیابان کرده است آنچنانکه سال گذشته مالک حسینی مدیرعامل سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران گفته بود 30 درصد از افراد کارتن‌خواب به ویژه میان زنان صرفا بی‌سرپناه بوده و با معضلاتی مانند اعتیاد و ... دست به گریبان نیستند.

سپیده علیزاده ، مدیرعامل موسسه کاهش آسیب نور سپید هدایت به سلامت‌نیوز می‌گوید: در سال‌هایی که ما با انتخاب‌ رئیس‌جمهورو مدیریت شهری جدید مواجه نبودیم و به صورت کلی مدیران و معاونان سازمان‌های متولی امر آسیب‌های اجتماعی و اعتیاد تغییر نکرده بودند، با کمبودها و خلاهای بسیاری در حوزه آسیب‌دیدگان اجتماعی و افراد بی‌خانمان مواجه بودیم چه برسد به حالا، که با بحرانی جدی مواجهیم.   


وی ادامه می‌دهد: امسال، علاوه بر کرونا که باعث افزایش آسیب‌‌دیده‌های اجتماعی و افراد بی‌سرپناه به دلیل فقر شد،‌ شاهد جا به جایی و روی کارآمدن افراد و متخصصان و مدیران جدید نیز شدیم. روسا و معاونین جدید آنها اغلب به حیطه‌ای که برای مدیریت آن منصوب شده‌اند مسلط نیستند و تجربه کافی ندارند؛ تا به تجارب مورد نیاز دست یافته و مسلط شوند ما یک پاییز و یک زمستان را از دست داده‌ایم. بنابراین امسال قطعا سال سخت‌تری برای آسیب‌دیدگان اجتماعی خواهد بود.


مدیرعامل موسسه کاهش آسیب نور سپید هدایت با اشاره به اینکه نیروی انتظامی برای ایجاد امنیت از تشکیل پاتوق‌ها و حضور معتادان در کنار یکدیگر جلوگیری می‌کند،‌ عنوان می‌‌کند: وقتی تعداد اعضای یک پاتوق به 50 یا 100 نفر می‌رسد نیروی انتظامی پاتوق را نا‌امن می‌کند تا معتادان کنار هم جمع نشوند زیرا معتقدند کنار هم جمع شدن معتادان قطعا خطراتی به دنبال داشته و تبدیل به کلونی آسیب و جایی برای رفتارهای مجرمانه می‌شود.


بی‌خانمان‌هایی که در فصل باران آب با خود می‌برد
وی می‌افزاید: وقتی معتادان از پاتوق خود دور می‌شوند، در سایر مناطق شهر از جمله مناطق سخت در دسترس،‌ وسط اتوبان‌ها یا در مسیر سیل‌بندها و کانال‌‌های آب و فاضلاب جمع می‌شوند. وقتی این افراد که معمولا خمار هستند طی فصول پاییز و زمستان در این مسیرهای آبی قرار می‌گیرند متوجه نمی‌شوند که در اثر باران‌های پاییزی آب خودشان یا وسایل‌شان را می‌برد. وقتی این افراد از پاتوق‌ها پراکنده می‌شوند شاید کار نیروی انتظامی منطقه راحت شده یا مردم به اشتباه احساس کنند که محل امن شده (مانند حصار کشی پارک شوش) و دیگر معتادی را نمی‌بینند اما حقیقت آن است که این آسیب در کل شهر پخش شده و دسترسی خدمات‌دهندگان به این افراد کمتر و سخت‌تر می‌شود. یعنی اگر در گذشته به زنی که در سطح زمین بود دسترسی پیدا می کردیم و به او خدمات می‌دادیم، با شرایط جدید این زنان را به آلونک‌ها و خانه‌های تیمی می‌برند یا به جاهایی منتقل می‌کنند که در دسترس نیست؛ در این شرایط این زنان نسبت به زمانی که روی زمین یا مثلا در پارک بودند، آسیب‌های بیشتری دیده و بلاهایی بیشتری بر سرشان می‌آید.


این فعال حوزه اعتیاد خاطرنشان می‌کند:  مساله در اینجا تضاد منافع است از یک طرف مردم را به این سمت سوق می‌دهند که این افراد مجرم و متجاهر هستند و باید جمع‌آوری شوند و آنها را اقناع می کنند که درحال برداشتن قدم‌های رو به جلو هستند تا نظر عامه مردم هم با خود همراه کنند، از طرف دیگر نگاه کارشناسی است که می‌گوید این رفتارها عوام‌فریبانه بوده و در دنیای واقعی باید بسیاری کارها را برای محافظت از آسیب‌دیدگان اجتماعی و جلوگیری از افزایش آنها انجام می‌دادید و در نهایت پاتوق را از بین می‌بردید، اما در حال حاضر کاری که باید آخر سر انجام گیرد را اول کار انجام می‌دهید تا کارهایی را که نکرده‌اید لاپوشانی کنید. متاسفانه بسیاری از ارگان‌های متولی چنین عملکردی دارند. همه مقاومت‌ها بر سر آنکه گرمخانه‌ها یا خوابگاه‌ها در داخل شهر باشند یا خارج از شهر نیز به دلیل همین تضاد منافع است.


خانواده‌های بی‌سرپناه به خوابگاه مراجعه نمی‌کنند تا از هم جدا نشوند
به گفته سپیده علیزاده یکی از مهم‌ترین دلایل عدم مراجعه افراد کارتن‌خواب و بی‌سرپناه به خوابگاه‌ها، عدم مناسب‌سازی آنها برای خانواده است به این معنا که مادران زیادی را می‌شناسم که فرزندان ذکور آنها نیز کارتن خواب هستند قطعا این مادران می‌خواهند در کنار فرزندشان باشند و به خوابگاه نمی‌آیند،‌ با زنان بسیاری برخورد کرده‌ام که شوهرانشان کارتن‌خواب هستند و به خاطر همسران‌شان در همان فضای پرخطر می‌مانند و به گرمخانه مراجعه نمی‌کنند.


وی می‌گوید: ما تعداد زیادی خانواده بی‌سرپناه داریم که جایی برای سکونت آنها در نظر گرفته نشده است. برای نمونه در حال حاضر یک مادر و 4 فرزندش از خوابگاه مرکزجامع کاهش آسیب ما که در میدان شوش است استفاده می‌کنند و پدر خانواده در خوابگاه محل دیگری که مخصوص مردان است زندگی می‌کند. این خانواده گرفتارهیچ آسیبی نیستند از شهرستان به امید شاغل شدن پدر به تهران آمده‌ و بی‌سرپناه مانده‌اند. من فلاکت زندگی این افراد را به چشم می‌بینیم.

برخی از خوابگاه‌های مردانه ممکن است شیفت صبح فعالیت نکنند و غذا و صبحانه به مددجو ندهند، دغدغه این مادر آن است که یک ناهار اضافه از مرکز ما بگیرد و برای شوهرش ببرد. همین ماجرا برای زنانی که بچه‌هایشان بیرون هستند هم رخ ‌می‌دهد. یکی از مراجعه کنندگان ما پسری 16 ساله داشت به او گفتم که مرکز ما مناسب فرزندش نیست و او باید به گرمخانه مردان برود اما بعد متوجه شدیم که بچه 16 ساله را تنها بهزیستی پذیرش می‌کند، بهزیستی هم پسربچه‌ها را بدون مادر پذیرش می‌کند درحالیکه مادر و فرزند نمی‌خواهند از هم جدا شوند. در نتیجه در خیابان کارتن‌خواب می‌مانند.


این فعال حوزه کاهش آسیب عنوان می‌کند: نقص‌های ارجاع دادن در کشور ما بسیار است. ما مددکاران حرفه‌ای داریم اما جایی نیست که خدمات اجتماعی مناسب و درست داده شود تا مددکاران آسیب‌دیدگان اجتماعی را به آن اماکن ارجاع دهند. مثلا ما برای معلولان، بیماران مزمن اعصاب و روان و ترنس‌ها خوابگاه جداگانه در نظر نگرفته‌ایم. مددجویان در خوابگاه‌ها با مشکلات متفاوت کنار هم قرار می‌گیرند در حالیکه گاهی لازم است از یکدیگر جدا شوند. در خوابگاه‌ها سالمند، بیمار اعصاب و روان، دختر فراری، معتاد و فرد معلول در کنار هم حضور دارند گاهی مجرم‌ هم بین این افراد ممکن است پیدا شود در این بین فرد بی‌سرپناه با آسیب کمتر باید وارد فضای پرآسیبی شود که افراد از یکدیگر تفکیک نمی‌شوند. افراد بی‌سرپناه که آسیبی ندارند ترجیح می‌دهند گوشه خیابان و پارک اتراق کنند تا از خانواده خود جدا شده و به این اماکن نامناسب بیایند.


خوابگاه‌ها با شرایط زندگی افراد بی‌سرپناه سازگار نیست
وی می‌افزاید: آمار افراد زیر 18 سال بی‌خانمان واقعا زیاد است، زنان باردار و ‌مادرانی که فرزندان خردسال دارند، همگی نیاز به خوابگاه‌های جداگانه دارند. بسیاری از این افراد زندگی درخیابان را انتخاب نکرده‌اند. قاعدتا در جهان عده‌ای زندگی در خیابان را انتخاب می‌کنند اما از میان افرادی که در خیابان مانده‌اند 90 درصد همه خدمات لازم را دریافت می‌کنند و 10  درصد انتخاب می‌کنند که در خیابان بمانند. اما در کشور ما چگونه است آیا واقعا 90 درصد بی‌پناهان خدمات می‌گیرند یا اینکه تنها 10 درصد از آنها خدمات مورد نیاز خود را دریافت می‌کنند؟


علیزاده با بیان اینکه خوابگاه باید قانون داشته باشد، می‌گوید: طبیعتا خوابگاه باید ساعت خاموشی، ساعت بیداری، ساعت ناهار،‌استحمام اجباری، اجبار در پوشیدن لباس تمیز و ممنوعیت آوردن ضایعات و مواد به خوابگاه، ممنوعیت آوردن مواد مخدر به داخل خوابگاه و ... را مقرر کرده و رعایت کند اما وقتی مددجو پایپ خریده و می‌خواهد آن را فردا مصرف کند و می‌داند که در خوابگاه همه اینها را از او خواهند گرفت این سوال برایش ایجاد می‌شود که این لوازم ممنوعه را کجا بگذارم تا بتوانم از خوابگاه استفاده کنم. یا فردی که ضایعات جمع می‌کند و می‌خواهد روز بعد آن را بفروشد این ضایعات را باید کجا بگذارد تا بتواند از خوابگاه استفاده کند مشکلات بسیار است.


وی تاکید می‌کند: افراد بی‌سرپناه بسیاری را می‌شناسم که در خیابان با یک سگ یا گربه مانوس شده و به آن وابسته شده‌اند و تنها در صورتی حاضر به حضور در خوابگاه مرکز هستند که سگ یا گربه را همراه خود بیاورد. با دختر نوجوان زیر 18 سال برخورد کردم و ناچار شدم برای اینکه شب را در خیابان نماند سگش را به حیاط مرکز راه بدهم. این رفتارها تنها با مسئولیت شخص انجام می‌شود و راحت می‌توانند به آن ایراد قانونی بگیرند درحالیکه افراد فعال در این حوزه این تصمیمات را برای حمایت از فرد آسیب‌دیده و کمک به او اتخاذ می‌کنند.


مدیرعامل موسسه کاهش آسیب نور سپید هدایت می‌گوید: مثلا خبرنگاری برای تهیه گزارش به پارک آمد و وقتی مشاهده کرد که یک ترنس را به مرکز راه دادم گزارش داد که این مرکز مرد پذیرش می‌کند،‌درحالیکه جسم او زنانه بود. آیا ما خدمات مناسب حال این تنوع تعداد آسیب‌دیده اجتماعی می‌دهیم؟ یک ترنس را نه در خوابگاه زنان راه می‌دهند و نه در خوابگاه مردان، درواقع خوابگاهی ویژه افراد ترنس نداریم. در این شرایط فرد ترنس سراغ بیزینس می‌رود یعنی تن‌فروشی در ازای غذا و جای خواب. یعنی انقدر شرایط بد است که رابطه جنسی در ازای پول تبدیل به مساله‌ای متمدنانه شده و بسیاری اوقات رابطه جنسی در ازای جای خواب و غذا صورت می‌گیرد.


به گفته علیزاده طی دوره‌ای که موسسه او در شوش اقدام به ارائه خدمت به زنان آسیب‌دیده کرده است زنی مجبور نبوده برای جای خواب و غذا تن‌فروشی کند. اگر فردی این کار را کرده معمولا برای تامین پول مواد یا موارد درمانی و ...  بوده است. در تهران آنقدر فضا وجود دارد که هیچ فردی مجبور به تن‌فروشی برای جای خواب و غذا نباشد. بنابراین تن‌فروشی تنها برای رفع نیازهای اولیه نیست و فردی هم  که از یک موسسه کاهش آسیب خدمات می‌گیرد آینده‌ای ندارد چون ممکن است به دلیل بهره هوشی پایین یا نداشتن خانواده موثر و.... سال‌های بدون هدف و ناامید مقیم خوابگاه‌ها شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha