سلامت نیوز: متاسفانه در سالهای اخیر پدیده منفی اعتیاد در زنان هم در جامعه ایران گسترش یافته و بهرغم عدمارایه آمارهای دقیق، تحلیلگران و كارشناسان اعلام كردهاند كه سن اعتیاد در ایران بهشدت كاهش یافته است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند،معضل و پدیده منفی اعتیاد سالهاست كه جوامع مختلف بشری را گرفتار كرده و برای برونرفت از این معضل، كارشناسان و نخبگان راهحلهایی را ارایه كردهاند. متاسفانه نزدیكی ایران به مراكز تولید و توزیع گسترده موادمخدر سنتی مانند داشتن مرزهای طولانی با افغانستان و پاكستان همواره بهعنوان یكی از عوامل اصلی گرایش بهمصرف موادمخدر در كشور بهویژه میان جوانان مطرح بوده است.
اما ورود موادمخدر صنعتی و افزایش اعتیاد بین جوانان و همچنین كاهش سن اعتیاد و مصرف موادمخدر صنعتی، نشان داد كه عامل هممرزی با افغانستان و مراكز كشت خشخاش، تنها عامل نیست و باید به مسائل دیگر ازجمله كاستیهای آموزشی و فرهنگی توجه بیشتری داشته باشیم. متاسفانه در سالهای اخیر پدیده منفی اعتیاد در زنان هم در جامعه ایران گسترش یافته و بهرغم عدمارایه آمارهای دقیق، تحلیلگران و كارشناسان اعلام كردهاند كه سن اعتیاد در ایران بهشدت كاهش یافته است.
این موضوع دستمایهای برای گفتوگو با سالار مرادی، عضو كمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی بود كه بخشهایی از این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
زمانی كه مسائل مربوط به اعتیاد مطرح میشود، با یك مشكل اصلی روبهرو هستیم و آن مشکل این است که آمار دقیقی از افرادی كه گرفتار این بلای خانمانسوز هستند، در دست نیست. با این وجود شواهد نشان میدهد كه نسبت به یكدهه قبل، هم میزان مصرف موادمخدر افزایش داشته و هم سن افرادی كه گرفتار معضل اعتیاد هستند، بهشدت كاهش یافته است. آیا در كمیسیون اجتماعی كه جلساتی مفصل با مسئولان دستگاههای مسئول در این زمینه دارد، آمارهایی از این پدیده منفی اجتماعی ارایه میشود؟
دستگاهها و نهادهای مختلفی كه بهنوعی با معضل اعتیاد مواجه بوده و بهطور مستقیم و غیرمستقیم مسئول برخورد با این پدیده منفی و رفع مشكلات موجود هستند، بهدلایل مختلف ازجمله «عدم ایجاد تنش و استرس در جامعه» از بیان آمارهای دقیق خودداری میكنند.
البته در برخی از مواقع عدم ارایه آمار و اطلاعات دقیق ممكن است، كارشناسان را برای تدوین و اجرای راهكارهای پیشگیرانه یا حتی برخوردهای قهری با معضل اعتیاد با مشكل روبهرو كند. اما در برخی شرایط این اطلاعرسانی اندك و غیرصریح، آرامش را در جامعه بههمراه داشته و اجازه نمیدهد كه مردم دغدغههای بیشتری پیدا كنند.
با این وجود چگونه باید اظهارنظرهایی كه در رابطه با كاهش سن اعتیاد یا افزایش گرایش به مصرف موادمخدر بین زنان و دختران مطرح میشود را تایید یا تكذیب كرد؟
متاسفانه پدیده منفی اعتیاد و مصرف موادمخدر در جامعه ما بهاندازهای است كه نمیتوان آن را كتمان كرد. بهعنوان یكی از اعضای كمیسیون اجتماعی باید بگویم كه متاسفانه آمارها نشاندهنده این است كه نسبت به یكدهه قبل سن اعتیاد در جامعه ما بهشدت كاهش پیدا كرده و از سوی دیگر دختران و زنان بسیاری نسبت به گذشته به این معضل خانمانسوز گرفتار شدهاند. بنابراین ما چه آمارها را بهطور صریح اعلام یا از بیان آنها خودداری كنیم، باید بدانیم كه زنگخطرها بهصورت جدی بهصدا درآمده و دیگر نمیتوان دست روی دست گذاشت. گروههایی كه در این حوزه سرشماریهای دقیق انجام دادهاند، در جلسات مختلف به مسئولان دستگاههای مربوطه اعلام كردهاند كه میزان گرایش به مصرف موادمخدر و حتی اعتیاد بین زنان و دختران بهصورت لجامگسیخته و غیرقابلباور درحال افزایش بوده و این امر نگرانیهای جدی مردم و مسئولان را بههمراه داشته است.
فکر میکنید چه عواملی باعث شد كه جوانان ما بهویژه دختران بهسمت مصرف اعتیاد بروند؟
دلایل مختلفی وجود دارد كه بارها گفته شده و متاسفانه آنقدر این دلایل را گفتهایم و فریاد زدهایم، دیگر تبدیل به كلیشه شده و اثرگذاری لازم را ندارد. اما باز هم نمیتوانیم واقعیتها را نگوییم. یكی از مهمترین و اصلیترین دلایل گرایش بهسمت مصرف موادمخدر، مشكلات اقتصادی و بیكاری است. تحقیقات نشان میدهد كه دختران و زنان ما كه گرفتار معضلات اقتصادی بهویژه بیكاری هستند، بیش از مردان و پسران منزوی شدهاند و همین انزوا آنها را بهسمت پاتوقها و جمعهایی هدایت میكند كه خودشان گرفتار ناهنجاریهای بسیار اجتماعی ازجمله مصرف موادمخدر هستند. به همین دلیل است كه بخش عمده تمركز دولت و دستگاههای اجرایی ازجمله وزارت كشور و بهزیستی برای رفع مشكلات اقتصادی افراد و اقشار آسیبپذیر هزینه میشود. بازهم تاكید میكنم كه تحقیقات نشان داده، بیكاری دختران یكی از عوامل اصلی گرایش آنها بهسمت مصرف موادمخدر و سپس اعتیاد شدید است.
شما از بیكاری بهعنوان اصلیترین دلیل اعتیاد دختران و زنان نام بردید، اما آمارها و شواهد نشان میدهد كه سن اعتیاد بین زنان و دختران بهشدت كاهش یافته و آنها در سنین نوجوانی گرفتار میشوند. بهطور طبیعی یك نوجوان كه مدرسه رفته و درس میخواند، خیلی نباید دغدغه شغل داشته و وقتی بیكار باشد به انزوا كشیده شود و معتاد شود...
همانطور كه پیشتر نیز گفتم، تنها یكی از دلایل، مسائل اقتصادی است و فقر فرهنگی و آموزشی نیز در این حوزه دخالت دارد. ضمن اینكه آمارها نشان میدهد، خانوادههایی كه مشكلات اقتصادی داشته و درگیر مسائل معیشتی هستند، دختران آنها بیشتر به سمت اعتیاد كشیده میشوند. بنابراین در اینجا هم یكی از دلایل اصلی مشكلات اقتصادی است و خود این مشكلات زمینه كمبودهای فرهنگی و آموزشی را فراهم میكند.
اعتیاد فیالنفسه دارای آثار مخرب فراوانی است. اما این پرسش مطرح میشود كه آثار و تبعات اعتیاد یك زن هم بین نزدیكان، اقوام و جامعه مانند مرد معتاد است؟
به هیچ عنوان اینگونه نیست. متاسفانه باید گفت كه اثر مخرب اعتیاد زنان به مراتب بیشتر از مردان است. بهعنوان نمونه اگر پدر یك خانواده گرفتار معضل اعتیاد باشد مادر، مدیریت خانواده را برعهده گرفته و از خسارات این فاجعه كم میكند. این زن تلاش میكند تا كانون خانواده را حفظ كرده و فرزندان به سمت اعتیاد و انحرافات اجتماعی گرایش پیدا نكنند. اما وقتی مادر خانواده خود گرفتار این معضل شده، چگونه میتوان امیدوار به حفظ كانون آن خانواده بود؟ از سوی دیگر گرفتاری مادران، اثر بسیار شدیدی در تربیت فرزندان دارد. متاسفانه طی سالهای اخیر گسترش دامنه اعتیاد بین زنان و دخترانی كه باید آینده این كشور را بسازند، بهشدت افزایش یافته و ما هماكنون آسیبهای بسیاری را از این معضل تحمل كرده و متاسفانه در آینده نیز آسیبهای بیشتری را مشاهده میكنیم.از سوی دیگر، وقتی یك زن یا دختر به دام اعتیاد میافتند، بیش از مردان گرفتار ناهنجاریهای خطرناكتری چون فساد، فحشا، فرار از خانه و حتی مشاركت در امر توزیع موادمخدر میشوند. بنابراین باید گفت كه اثرات مخرب اعتیاد زنان بهمراتب بیشتر از مردان است.
اگر ممکن است بگویید دستگاههایی كه متولی امر مبارزه با موادمخدر هستند، تا چه اندازه به وظایف خود در این زمینه عمل كردهاند؟
متاسفانه برای پاسخ به این پرسش باید باز هم همان حرفهای تكراری گذشته را بیان كنم. نخست اینكه برخورد با این پدیده منفی اجتماعی تكبعدی نیست و یك دستگاه به تنهایی نمیتواند از عهده مسئولیت برآید. به همین دلیل همه باید مشاركت لازم را داشته باشیم، یعنی در بخشهای مختلف ازجمله نهاد قانونگذاری، دستگاههای اجرایی، نهادهای انتظامی و قضایی و بالاخره متولیان امور فرهنگی و نهادهای حمایتی به وظایف خود عمل كنیم. شواهد نشان میدهد كه ما نتوانستیم به این وظایف درست عمل كنیم وگرنه شرایط فرهنگی جامعه امروز ما بهصورت دیگری بود و اگر امروز نیز زنگخطرهای جدی را نشنیده بگیریم، با معضلات بیشتری روبهرو میشویم.
نظر شما