به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ابتکار، اینکه حتی کاندیداهای ریاستجمهوری هم هیچ اشارهای به بحث آسیبهای اجتماعی نکردند و تا آنجا که توانستند در مورد مسایل سیاسی به هم تاختند هم نشات گرفته از همین سایه سنگین سیاست بر زندگی ماست.۱۵ روز تمام توجه دولتمردان، مسئولان و مردم به مساله انتخابات ریاستجمهوری بود. طی این ۱۵ روز بارها و بارها نامزدهای انتخاباتی در برنامههای مختلف از مناظره گرفته تا برنامه تبلیغاتی تلویزیونی سعی در ارایه برنامه و اهداف خود برای ۴ سال آینده و تکیه زدن بر صندلی ریاست دولت داشتند.
مساله اصلی اما بیتوجهی تمامی این نامزدها به بحثهای اجتماعی بود. هیچ کدام از آنها نه از آسیبهای اجتماعی نامی بردند و نه حتی برنامهای برای رفع این آسیبها در جامعه ارایه کردند. هر چه بود، گرد و خاکهای سیاسی بود و نارضایتی از شرایطی که خود این افراد هم به نوعی با توجه به مسئولیتهایی که داشتند در آن دخیل بودند.
حتی مردم هم آنقدر که به کنشهای سیاسی این افراد توجه میکردند حساسیتی روی مسایل دیگر نداشتند در حالی که جامعه ما این روزها از آسیبهایی رنج میبرد که بررسی برخی از آنها نیازمند تصمیمی عاجل است.
سایه سنگین سیاست روی جامعه وجود دارد
مصطفی اقلیما، پدر علم مددکاری ایران در این باره به تجارتنیوز میگوید: ما همیشه سنگینی سایه سیاست را بر تمامی امور دیگر کشور حس کردهایم. اینکه حتی کاندیداهای ریاستجمهوری هم هیچ اشارهای به بحث آسیبهای اجتماعی نکردند و تا آنجا که توانستند در مورد مسایل سیاسی به هم تاختند هم نشات گرفته از همین سایه سنگین سیاست بر زندگی ماست.
خشم نهفته در جامعه یکی از آسیبهایی است که عمدتا نادیده گرفته میشود
او میافزاید: این در حالی است که اگر دولتمردان ما به مسایل جامعه و آسیبهای اجتماعی توجه ویژهای داشته باشند میتوانند به پیشبرد اهداف سیاسی در داخل کشور هم کمک کنند. خشم نهفته در این جامعه یکی از آسیبهایی است که عمدتا نادیده گرفته میشود تا زمانی که بروز کند و سرکوب شود.
جامعه ما با بیش از یک آسیب اجتماعی حاد دست و پنجه نرم میکند
اقلیما در پاسخ به این سوال که مهمترین آسیب اجتماعی این روزهای جامعه ما چیست، میگوید: ای کاش فقط میتوانستم از یک آسیب نام ببرم آن وقت قطعا برطرف کردن همان یک آسیب میتوانست زمینهساز از بین بردن آسیبهای کوچکتر شود اما الان جامعه ما با بیش از یک آسیب اجتماعی حاد دست و پنجه نرم میکند.او ادامه میدهد: فساد و فحشا، اعتیاد، قتل، دزدی و... همه اینها از آسیبهایی هستند که هر روز در جامعه ما با شدت بیشتری ظهور میکنند. وقتی پلیس از افزایش تعداد سرقت اولیها خبر میدهد یعنی این آسیب در کشور ما به جای اینکه روند نزولی داشته باشد، رو به رشد است.
خشونت یک آسیب اجتماعی تمامعیار است
پدر علم مددکاری ایران در ادامه میگوید: متاسفانه یکی از آسیبهای اجتماعی تمام عیار در جامعه ما خشونت است. این خشونت باعث بروز آسیبهای بسیاری میشود. اینکه افراد مدام در حال مقایسه کردن خود با تعداد اندک قشر مرفه جامعه هستند یکی از دلایل بروز خشم است. وقتی فاصله طبقاتی زیاد میشود و میزان رفاه اکثریت جامعه کم شده و تنها تعداد کمی از افراد میتوانند از رفاه برخوردار باشند بروز این خشم به شکلهای گوناگون در جامعه نمود پیدا میکند.او می افزاید: همیشه به مساله شایستهسالاری اشاره میکنم. تا زمانی که ما نتوانیم در راس أمور و مدیران کشور از افراد شایسته استفاده کنیم نمیتوانیم مشکلات بیشماری را که با آن مواجهایم حل و فصل کنیم. اقلیما میگوید: یکی دیگر از موضوعاتی که در این رابطه باید مورد توجه قرار گیرد ناکارآیی سیاستها و برنامههای موجود برای کاهش آسیبها است که مستلزم یک چرخش بینش از رویکردهای یکسویه امنیتی و روانشناختی است. هر چند آسیبهای اجتماعی ابعاد امنیتی و دلایل فردی نیز دارند ولی مهمترین دلایل گسترش و مؤثرترین راهبردها و راهکارهای مهارشان را باید در جامعه جستوجو کرد.
آسیبهای اجتماعی در شرایط کنونی با یکدیگر همپوشانی پیدا کردهاند
او میافزاید: مساله مهم این است که آسیبهای اجتماعی در شرایط کنونی با یکدیگر همپوشانی پیدا کردهاند. بسیاری از قربانیان آسیبهای اجتماعی به طور همزمان در چند موضوع دستهبندی میشوند. مثلا همپوشانی آسیبهایی مانند اعتیاد، طلاق، خشونت و کارتن خوابی. از سوی دیگر ما وقتی به خشونت حاکم در بین اکثریت جامعه نگاه میکنیم به این نتیجه میرسیم که علت عمده این خشونتها و آسیبها مسایل اقتصادی است.
اقلیما خاطرنشان میکند: بارها گفتهام که فقر ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی است و تا زمانی که نتوانیم رفاه نسبی را در جامعه حاکم کنیم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم روند رو به رشد آسیبها در جامعه نزولی شود.
بحران مناسبات اجتماعی و معناسازی برای زندگی
اقلیما در پایان میگوید: دلایل اقتصادی به طور خاص فقر، نابرابری، شکاف طبقاتی و تورم را در بر میگیرد و دلایل اجتماعی نیز به دو مقوله بحران مناسبات اجتماعی و بحران معناسازی برای زندگی بارور و پرنشاط باز میگردد. پیوند خوردن این دو دسته از دلایل و زمینهها با همدیگر نیز شیوع فراوان آسیبها در بین بخشهایی از مردم را توضیح میدهد. برای مثال در بین حاشیهنشینهای شهری، گسترش و جدی بودن آسیبها را بیش از دیگران میتوان مشاهده کرد. زیرا آنان از یکسو با فقر دست و پنجه نرم میکنند و از سوی دیگر فاقد سرمایه اجتماعی و ظرفیتهای معناسازی برای کنار آمدن با مشکلات زندگی هستند.
نظر شما