به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، محرومیت اشکال مختلف دارد که نوعی از آن، همان شرایطی است که مردم جازموریان تجربه میکنند. آنها علاوه بر تمام نداشتنهای تحمیلشده، با درد نبود سرپناه امن هم دستوپنجه نرم میکنند و همین نبود اسکان مناسب و بهداشت کافی، منجر به بسیاری از بیماریها برای کودکان و بزرگسالان شده است. ماجرایی که حضور جدی گروههای مردمنهاد را میطلبد تا به شکل فعال در منطقه حضور پیدا کرده و بخشی از این مشکلات را برطرف کنند. همچون کانون توسعهگران «ما همه یکی هستیم» که با اولویت ساخت سرپناه این روزها در منطقه فعال است.
عادت به محرومیت
گرمای اینجا به حدی است که حتی نور خورشید هم صورت کودکانش را سوزانده است. مادرهای جوان با کودکانشان که از تعداد انگشتان دست هم بیشتر است، همه جلوی در کپرهای خود نشستهاند و به این بیابان وسیع چشم دوختهاند. برخی دیگر از بچهها با پاهای برهنه دنبال هم میکنند و لابهلای این کپرها قایمباشک بازی میکنند.
در همین ثانیهها، آسمان کمی تیره میشود و توفان و باران، آرامش این زمین را برهم میزند. باد تند وسایلهای جلوی کپرها را با خود میبرد و بزرگترها با ترس ویرانی سازههای آشیانه خود، پارچههای ضخیمی بر روی آن میکشند. خاک نمنم تمام کف کپرها را میپوشاند. شاید کمتر از 15 دقیقه، باد و باران به آرامی فروکش میکند. همه از داخل کپرها بیرون میآیند و شروع به خارجکردن خاک داخل خانههای خود میکنند. یکی از مادرهای جوان با چوب عقربی را از داخل خانه بیرون میآورد که با وزش باد در کپر آنها افتاده بود. بیشتر اهالی بیتفاوت به دستان این مادر مشغول کار خود هستند و چند کودک از سر کنجکاوی به دنبال مادرشان راه میروند. ماجرای پیداکردن عقرب در خانه، برای بسیاری از این مردم به یک امر عادی تبدیل شده، چون سالهای سال است که طعم سرپناه امن را نچشیدند.
ریشه مشترک تمام مشکلات جازموریان
جازموریان به باور آدمهای فعال در منطقه، هزار داستان ناگفته دارد. شاید فقر منطقه هر روز بر تعداد این داستانها اضافه کند؛ از بیآبی و نبود هیچ کاری برای اشتغال در منطقه تا نیاز به ساخت خانههای امن برای خانوادههای منطقه. غزال باقری، مدیرعامل مجموعه ما همه یکی هستیم، روایت کوتاهی از آنچه در سفرهای مکرر به این منطقه دارد، بازگو میکند. در بین صحبتهایش مشخص است که به دلیل محرومیت بالا در جازموریان، حتی رفت و آمد برای فعالان منطقه هم سخت است و در گفتوگو با «شرق» میگوید: «اولین مسئله در این منطقه مشکل اقتصاد و اشتغال این افراد است. حتی این منطقه خاک مناسبی برای کشاورزی ندارد. درواقع چون سالهای بسیاری است در این منطقه کشاورزی انجام نشده، بسیاری کشاورزیکردن را هم بلد نیستند و معمولا برای کارگری روزمزد به شهرهای دیگر میروند. موضوع پراهمیت دیگر کمآبی منطقه است، چون تالاب جازموریان کاملا خشک است. اصلا بخش عمده مشکلات مردم این منطقه به دلیل همین بیآبی و کمآبی است. وقتی به ابعاد مختلف مشکلات مردم جازموریان نگاه میکنیم، به ریشههای مشترکی میرسیم که دور از فقر و بیآبی منطقه نیست. در حال حاضر طرحها و برنامههایی برای این منطقه داریم که امیدواریم با بهترین نتیجه همراه شود».
بحث اول ما سرپناه است
منطقه جازموریان در عرض چند سال به مرور خشک و خشکتر شد. در این سالها دریاچه جازموریان از جایی پرآب که قایق بر آن رفت و آمد میکرد، به زمینی نمکی تبدیل شده است. بنابراین همین موضوع بهطور کامل معیشت منطقه را تحت تأثیر قرار داد و حالا مردم منطقه با بیآبی شدید دستوپنجه نرم میکنند. رضا عابدینی، رئیس هئیتمدیره و بنیانگذار مجموعه مردمنهاد ما همه یکی هستیم، درباره این تغییر در منطقه، میگوید: «روزگاری منطقه جازموریان بسیار سرسبز بوده و به مرور زمان به دلیل عدم مدیریت مسئولان، دچار خشکسالی شده است. در حال حاضر همه این مشکلات نیازمند مدیریت بالادستیهای کشور است. الان مشکلات معیشتی درخور توجه در منطقه دیده میشود. این را هم باید در نظر گرفت که معیشت تکتک مردم جازموریان به عوامل مختلفی مربوط است. برای بررسی و رفع این مسائل ما یک برنامه بلندمدت داریم که در حال حاضر روی آن کار میکنیم و امیدواریم بهزودی شروع شود».
خیلی وقتها شاهد شکست طرحهای تسهیلگری در مناطق هستیم که عابدینی دلیل آن را عدم تمرکز کافی در منطقه میداند و میگوید: «یکی از راههای مؤثر در موضوع ورود به مشکلات منطقه همین است که مدتی را با این مردم زندگی کنیم، مشکلات را شناسایی کنیم و جواب را از دل همین مردم بیرون بکشیم. اما برخی گروهها برنامههایی را بیرون از این منطقه طراحی و کمکم شروع به اجرا کردند که در آخر هم با شکست مواجه شدند. در حال حاضر ما در چهار حوزه توسعه پایدار فعالیت میکنیم؛ آموزش، سلامت، رفاه و معیشت که از کل عوامل توسعه پایدار ما فقط بر روی همین بخشها فعالیت خواهیم کرد. برای مثال در حال حاضر به دنبال پروژه سرپناه امن رفتیم. تصورش هم سخت است که ما در سال 1403 همچنان هموطنهایی را داریم که در سازهای به اسم کپر زندگی میکنند. این سازه از چوب درخت خرما ساخته میشود و در گذشته هم از این سازه برای سرپناه موقت استفاده میکردند و افرادی که حالا در این مکان زندگی میکنند، دچار مشکلات بسیار جدی هستند».
او با بیان اینکه این سازهها باعث بروز بیماریهای بسیاری در بین خانوادهها میشود، اضافه میکند: «این سازهها در برابر سیل، توفان و گردوخاک هیچ حفاظی برای مردم ندارد. از طرف دیگر حیوانات گزنده به راحتی وارد این کپرها میشوند. از طرف دیگر چون کف این مکانها مملو از گردوخاک است، وقتی باران میآید تمام کف آن گل میشود. اینجا حتی برقی هم ندارند و بنابراین در گرمای 50 درجه منطقه بدون دستگاه سرمایشی سر میکنند. از طرف دیگر در سرمای زمستان هم وسیله گرمایشی ندارند. در خیلی از موارد برای گرمکردن خودشان در زمستان آتشی داخل پیتهای حلبی درست میکنند و به همین دلیل کودکان دچار گازگرفتگی میشوند. سؤال مهم ما همین است که آیا چیزی مهمتر از سرپناه برای این افراد و کودکانشان وجود دارد؟ چه آموزش بهداشتی برای مردمی که بر روی خاک کف خانه زندگی میکنند، کاربرد دارد؟ چه اصولی به این مردم که حتی نمیتوانند به راحتی در این کپر بایستند، کمک میکند؟ این کپرها آنقدر کوتاه است که حتی نمیتوانند داخل آن بایستند. وقتی این افراد فاقد سرویس بهداشتی و حمام هستند، ما درباره چه بهداشتی با آنها صحبت کنیم؟ شما توجه کنید، در این منطقه کشاورزی که وجود ندارد، افرادی هم که دامداری دارند، به صورت تکوتوک گوسفند یا بزی دارند که از فرط گشنگی بسیار لاغر است. برای ما بسیار دردآور است که در سرمایهدارترین منطقه دچار این همه فقر هستیم. ما به این نتیجه رسیدیم تا زمانی که حتی یک کپرنشین در این منطقه وجود دارد، برنامههای کمکرسانی تأثیری بر روند زندگی این مردم نخواهد داشت. بنابراین ما اول بحث سرپناه را پیش خواهیم برد و بعد از آن سراغ بهداشت، آموزش و مسائل دیگر خواهیم رفت...».
نظر شما