به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، آسیبهای مغزی، سکته قلبی و هر عاملی که موجب کاهش علائم حیاتی و سطح هوشیاری شود، ارزش زمان را برای فرد آسیبدیده دوچندان میکند؛ خصوصا شبهنگام که پزشکان متخصص در بیمارستان حضور ندارند.
اورژانس و کادر درمان این بخش است که تعطیلی، شب و نصفشب نمیشناسد و هر ساعت از شبانهروز، پذیرای بیماران بدحال است. پزشکان و پرستاران شاغل در این بخش از مجربترین افراد کادر درمان به شمار میآیند، چون هر ساعت با بیمارانی سروکار دارند که حوادث غیرمترقبه جانشان را به خطر انداخته است. این دسته از پزشکان در واقع درمانگر دردها و بیماریها در لحظاتی هستند که اگر از دست برود جانی هم از دست رفته است.
«طب اورژانس» دانشی نوپا و جدید است که در آغاز منتقدان بسیاری داشت. عدهای بر این باور بودند که پا جای پای رشتههای دیگر گذاشته است، برخی از جمله ارتوپدها هم اعتراض داشتند که چرا طبیبان این رشته برای پای آسیبدیده آتل میگذارند یا گچ میگیرند، متخصصان قلب هم احیای بیمار قلبی را کار خود میدانستند و...اما رفتهرفته طب اورژانس نشان داد نهتنها پا جا پای کسی نگذاشته بلکه با کارهایی که انجام میدهد از ضایع شدن وقت بیمار جلوگیری کرده و با کمکهای اولیه به مریض، انجام آزمایشهای مختلف و سیتیاسکن برای تشخیص بیماری، راه درمان را برای متخصصان هموار میکند.
دکتر علیرضا هنرمند، متخصص طب اورژانس میگوید: طب اورژانس رشته جدیدی است که ابتدا در آمریکا و کشورهای اروپایی پایهگذاری شد، سپس در دیگر کشورها از جمله کشور ما راه افتاد.
متخصص طب اورژانس در واقع کارهای اولیه مریض را انجام میدهد؛ مریضی که شب یا نصفشب دچار حمله قلبی میشود و نیاز به احیای فوری دارد، مریضی که دچار مسمومیت یا سانحه آتشسوزی شده یا مریضی که بر اثر تصادف دچار شکستگی استخوان میشود و... همه این مریضها نیاز به دریافت سریع فوریتهای پزشکی دارند. پزشک اورژانس از تمام تخصصها تا حد ممکن سررشته دارد و هر مریضی را میتواند تا رسیدن پزشک متخصص درمان کند. علاوه بر آن پزشک اورژانس با انجام آزمایشهای اولیه و سیتیاسکن تشخیص میدهد که بیمار باید برای ادامه درمان به چه بخشی منتقل شود.
متخصص طب اورژانس برای کسی که دچار شکستگی شده آتل میگذارد و گچ میگیرد اما جراحی استخوان انجام نمیدهد یا در مورد بیماری که دچار سکته قلبی شده ، عمل احیا را انجام میدهد اما آنژیوگرافی انجام نمیدهد.
دوره طب اورژانس در بیشتر کشورها سه تا چهار سال است اما در بعضی از کشورها مثل انگلیس این دوره هفتساله است. متخصصان طب اورژانس در این کشورها اگر بیمار نیاز به عمل آپاندیس داشته باشد این عمل را انجام میدهند یا اگر بیمار نیاز به آنژیوگرافی یا سونوگرافی داشته باشد خودشان انجام میدهند، اما ما این امکانات را نداریم. بیماری که نصفشب نیاز به آنژیوگرافی دارد آن را نمیتوانیم انجام دهیم یا بیماری که نیاز به عمل آپاندیس دارد عملش انجام نمیشود. در طب اورژانس، فقط فوقتخصص در رشته کودکان و مسمومیت داریم. لازم است فوقتخصص رشتههایی چون آنژیوگرافی و... ایجاد شود تا جانهای بیشتری نجات یابد.
دلزدگی پزشکان جوان
طب اورژانس با آن که نیاز اساسی تمامی مراکز درمانی است و تحصیل در این رشته هم نسبت به سایر رشتهها آسانتر است اما طرفدار چندانی ندارد. به گفته نادر توکلی، متخصص طب اورژانس، یکچهارم متخصصان طب اورژانس در این رشته کار نمیکنند.
دکتر هنرمند میگوید: تحصیل در این رشته نسبت به سایر تخصصها آسانتر است و نیاز به نمره بالایی ندارد. از آنجایی که استقبال از این رشته کم شده، دیگر نیازی به امتحان نیست. یک دانشجوی پزشکی در سال آخر دوره عمومی میتواند بعضی از رشتهها از جمله طب اورژانس را انتخاب کند و در آن ادامه تحصیل دهد.
پس از سه سال تحصیل دوره تخصص، ما در خط اول ارتباط با مریض قرار داریم. بیشترین شهدای دوران کرونا پزشکان طب اورژانس هستند.
کشیکهای شبانه، کشیکهای ایام تعطیل، سر و کله زدن با همراهان بیماران، سر و کار داشتن با انواع و اقسام بیماران و آشنایی با تمام بیماریها، مدیریت بخش اورژانس در حالی که تمام تختها پر است و تختی برای پذیرش بیمار وجود ندارد، بیمارانی که باید به بخش منتقل میشدند اما هنوز تختهای اورژانس را اشغال کردهاند و... از مسائل این حوزه است.
پزشک اورژانس از تمام رشتهها مریض دارد، از ارتوپدی گرفته تا قلب و... اما درآمد کمی دارد و دریافتیاش از درآمد یک پزشک عمومی هم کمتر است. من زمانی که پزشک عمومی بودم درآمد بیشتری داشتم.
این پزشک طب اورژانس لحظاتی سکوت میکند، بغض راه گلویش را میبندد و با صدایی لرزان میگوید: همراهان مریض به من میگویند آقای دکتر شما چگونه میتوانید این همه مریض با بیماریهای متفاوت را مدیریت کنید؟ چطور میتوانید به داد همه برسید؟ این مریض را جواب میدهید، آن مریض را جواب میدهید... گریه امانش نمیدهد و به هقهق میافتد.
همیشه این طور نیست که بیمار در شرایطی اضطراری با آمبولانس به بخش اورژانس ارجاع داده شود. گاه جوانی به ظاهر سالم با پای خود به بخش اورژانس مراجعه میکند اما به ساعت نرسیده یا حداکثر یکی دو ساعت بعد در مقابل چشمان حیرتزده کادر درمان چون شمع آب و تمام میشود.
متخصص طب اورژانس میگوید: عموما در کشیکهای بخش مسمومیت، حداقل دو الی سه مورد داریم که با قرص برنج خود را مسموم کردهاند. قرص برنج دو نوع است، نوع اصلی (اورژینال) آن برگشت ندارد و نوع گیاهی میتواند برگشتپذیر باشد. نوع اورژینال اگر حسابی در آب حل شود و دقایقی اجازه دهند تا گاز آن متصاعد شود میتوان امید کمی داشت تا مریض برگردد.
اولین سؤالی که از بیمار میپرسیم این است که رنگ قرص و جعبه قرص چگونه بوده و آن را از کجا تهیه کرده است. میخواهیم بدانیم درمانی که انجام میدهیم نتیجهای دارد یا نه.
پسر جوانی با پای خودش به اورژانس آمده بود و گفت که قرص خورده است.
گفتم حالا که قرص خوردی چرا آمدی اینجا؟ گفت معدهام خیلی میسوزد، آمدهام تا شما سوزش معدهام را کم کنید. متأسفانه درمان اثر نکرد و جوان از دست رفت.
قرص برنج اگر در آب حل نشده باشد وقتی وارد معده میشود پس از خیس خوردن، گاز فسفید آلومینیم تولید میکند. این گاز تمام سلولهای بدن را از داخل میسوزاند و از بین میبرد و کشنده است.
برخی از قربانیان قرص برنج با پای خود میآیند بیمارستان، برخی هم با آمبولانس میآیند. بعضیها پایشان به اورژانس نمیرسد و در همان آمبولانس تمام میکنند. عدهای هم در اورژانس جلوی چشمان ما آب میشوند و تمام میکنند. برخی هم در آیسییو نفس آخر را میکشند.
کمبود تخت خالی و پرستار
دکتر هنرمند میگوید: بیمار بعد از دریافت درمانهای اولیه و تشخیص نوع بیماری باید بلافاصله برای ادامه درمان به بخش مربوطه منتقل شود اما گاه اتفاق میافتد که بیمار سه تا چهار روز در بخش اورژانس میماند و در این زمان چون تخت خالی نداریم بیمارانی که نیاز به درمان اورژانسی دارند پذیرش نمیشوند؛ چرا که جایشان توسط بیمارانی اشغال شده است که کارشان در این بخش تمام شده است.
من مجبورم محدودیت بدهم و به اورژانس اعلام کنم که برایم مریض نیاورند، چون تخت خالی نداریم. افزون بر آن با کمبود پرستار هم روبهرو هستیم.
یک پرستار لیسانسیه که طرحش را هم گذرانده است بین 9 تا 11 میلیون تومان حقوق میگیرد که حتی کرایه رفت و آمد او هم نمیشود، چه برسد به کرایه خانه و سایر هزینههای زندگی. از این رو پرستارهای ما جذب بخش خصوصی میشوند یا به کشورهای اروپایی و عربی مهاجرت میکنند. در حال حاضر کشورهای اروپایی پرستارهای ما را میقاپند. مشکل اصلی پرستاران، درآمد کم، نداشتن امنیت شغلی و ناامیدی از آینده شغلیشان است. یکی از دلایلی که بیمار اورژانس به بخش منتقل نمیشود این است که شاید تخت خالی در بخش موجود باشد اما پرستاری وجود ندارد تا به بیماران رسیدگی کند.
پرستاران جوان انگیزهای برای ماندن ندارند
الهه، پرستار بخش اورژانس با 25 سال سابقه میگوید: پنج نفر از همکارانم به خارج از کشور مهاجرت کردهاند، چهار نفر هم طاقت این سختی و حقارت را نداشتند و کار را رها کردند. شاید باورتان نشود اتاق استراحت بخش اورژانس حتی یک پنجره به بیرون ندارد، نه تهویهای و نه پنجرهای.
اتاقی که برای صرف ناهار و استراحت ما در نظر گرفته شده، درست در کنار دستشویی قرار دارد. نسل جوان با پول کمی که میگیرد دیگر تحمل این حقارتها را ندارد. چرا همکاران شرکتی و قراردادی ما که جزو فداکارترین پرسنل هستند استخدام نمیشوند؟ نیروی جوان امیدی به این شغل ندارد. من با 25 سال سابقه کار 13 میلیون تومان حقوق میگیرم.
نظر شما