وضعیت رزیدنتی از این بدتر خواهد شد
به گزارش سلامت نیوز، در حاشیه این نشست روزنامه فرهیختگان گفتوگویی تفصیلی با محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی درباره چالشها، مسائل و دغدغههای نظام سلامت داشته است.
شما از دغدغه سازمان نظام پزشکی نسبت به آینده کشور گفتید. اینکه هر اتفاقی که در نظام سلامت رقم بخورد، پزشک ممکن است بسیار آسیب نبیند؛ چراکه هنر پزشکی، یک هنر ذاتی است و این هنر خریدار دارد. در این کشور اگر خداییناکرده خریدار نداشته باشد، در جای دیگر خریدار خواهد داشت. بنابراین نگرانی نظام پزشکی برای پزشکان نیست بلکه نگران آینده پزشکی و سلامت مردم است. توضیحتان در تکمیل این صحبتها چیست؟ این حرف نرمالایز کردن مهاجرت است؟
عرضم این است که سیاستگذاریهایی که انجام میشود و ما به آنها ایراد داریم و قانونهایی که اجرا نمیشود، در وهله اول ضرر آن به مردم و کشور میرسد و بعد به افراد جامعه پزشکی. بنابراین اگر ما نسبت به اجرایی نشدن درست تعرفهها نگران هستیم و از اجرای سیاستهای ابلاغی حرف میزنیم؛ این نیست که چون نهاد صنفی هستیم پس فقط نهاد صنفمان را میبینیم. میخواهیم بگوییم که نگرانی ما برای صنف، آخرین نگرانی ماست. مثلا پزشکی به هر دلیلی شرایط پزشکی برایش دشوار شود، اینجا جامعه آسیب میبیند یا فرد به لحاظ شغلی میبیند؟ به نظر من جامعه بیشتر آسیب میبیند. سلامت مردم بیشتر آسیب میبیند. خدایی نکرده ممکن است شرایط به گونهای رقم بخورد که آن فرد مهاجرت کند یا به کار دیگری رو بیاورد. بالاخره فردی که فوق تخصص یا تخصص گرفته است، این توانمندی را دارد که زندگی خودش را بچرخاند. اما مردمی که نیاز دارند توسط این پزشک طبابت شوند، اینها مسالهشان قابل جبران نیست. بنابراین نگرانی ما برای سامانه سلامت کشور است و نه برای افراد نظام سلامت کشور. قطعا افراد نیز در جای خود موضوعیت دارند. اما الان حرفم این است که نگرانیم. اینگونه نیست که ما پزشکیم و اگر ما را نخواهید، پس خداحافظ! نه. عرض من این نیست. ما تمام تلاشمان را میکنیم که مهاجرت شغلی و مهاجرت جغرافیایی کم شود. اما برخیها دغدغه ما را بد میفهمند. فکر میکنند که این دغدغه، دغدغه جیب همکارمان و یا جیب خودمان و صنف پزشکان است. من میگویم که اینگونه نیست. اتفاقا این آخرین دغدغه ماست؛ چراکه اگر نتوانم از عضو جامعه پزشکی کشور در ساختار نظام سلامت کشور، خدمات بگیرم، به هرحال این پزشک به هر طریقی زندگی خودش را میچرخاند. من نگران زندگی آن نیستم. نگران این هستم که این پزشک از چرخه خدمت خارج نشود و در حوزه پزشکی، منافعش به حد معقول تامین شود تا بتواند ارائه خدمت کند. متخصص ما در هر صورت یک متخصص است. در هر صورت توانمندی تخصصیاش را دارد. توانمندی ذهنی و هوشیاش را هم دارد. اگر من نتوانم این را در سامانه سلامت کشور نگه دارم، باعث نگرانی است. نه اینکه به دلیل زندگی شخصی باید در این موقعیت بایستد. بدترین حالت این است که در نهایت از کشور خارج شود یا شکل دیگرش این است که در کشور بماند ولی کار دیگری انجام دهد. کمااینکه داریم میبینیم پزشک در کارهای زیبایی، بساز و بفروش ساختمان و سایر مشاغل درحال فعالیت است. اما آیا کشور و نظام این همه هزینه کرده تا یک نفر متخصص یا جراح قلب شود، بعد خداییناکرده کاری بهجز تخصصش انجام دهد؟ اینها سرمایه این کشور هستند و اگر این اتفاق بیفتد از بیتدبیری ماست. عرض من این است که دغدغه اول ما سلامت کشور، مردم و هزینههایی است که برای سلامت دادیم. دغدغه زندگی همکارمان نیست. همکار ما بلد است خودش را به هر شکلی اداره کند. این نیست که ما بگوییم اگر نخواستید ما از کشور میرویم. اصلا اینگونه نیست. ما برای این کشور دائم درحال تلاشیم. حرفهای بدون تعارف و صریح را ما درحال بازگو کردنش هستیم. همه متاسفانه لنگ تعارفات، روابط و ضوابط هستند. مشکل ما این است که مسئولان در این حوزه دلسوزانه صحبت نمیکنند. مشکل این است فردی که باید پیگیر مشکلات نظام سلامت باشد، پیگیر نیست؛ چراکه میترسد صندلیاش جابهجا شود. چرا دوستانی که باید حرفهای واقعی را در حوزه سلامت بزنند، وظایف خودشان را بهدرستی انجام نمیدهند؟ من الان رعایت میکنم. بعدا اگر لازم باشد عریان از همه این ضوابط و روابط به مردم و مسئولان اصلی نظام میگویم. چرا آقای وزیری که امروز در 4 دی باید پیگیر جلسه تعرفه باشد، پیگیر نیست؟ چه جوابی برای جامعه پزشکی دارد؟ چه جوابی دارد به مردمی بدهد که فردا در این بیسامانی و بیقانونی باید زیرمیزی پرداخت کنند؟ دغدغه ما این است. نگرانی ما نظام سلامت کشور است.
برای رزیدنتها سازمان چه مطالبهای دارد؟ همانطور که میدانید نه دانشجو به حساب میآیند نه شاغل، از طرفی در وضعیت بد معیشتی و شغلی هستند
سازمان نظام پزشکی، سازمان صنفی جامعه پزشکی است، یعنی افرادی که عضو ما هستند. علیالقاعده دستیاران چون دوره دانشجوییشان را درحال سپری کردن هستند و به وزارت بهداشت خدمت میکنند، همه اموراتشان مربوط به وزارت بهداشت است. اما ما این عنوان که این افراد پزشک عمومی و عضو سازمان نظام پزشکی هستند، ما موظف به پیگیری مشکلاتشان هستیم. بنابراین امری دست نظام پزشکی نیست و تنها میتواند مطالبهگری کند. مطالبهگری ما این است که دوره رزیدنتی باید شغل محسوب شود و حقوق به این افراد پرداخت شود و نه کمک هزینه معیشتی. نه اینکه از سر صدقه به آنها چیزی بدهیم. حقوق باید پرداخت شود. ضوابط آموزشی حاکم بر بخشها باید قاعدهمند شود و سلیقهای نباشد. در بخشی یکباره فرد سلیقهاش را اعمال میکند و دوره رزیدنتی کسی را پنجساله میکند. طرف سلیقهاش را اعمال میکند و رزیدنت را خارج از تایم کشیک نگه میدارد باید ضابطهمند شود. نکته دیگر این است که میان رزیدنتهایی که کشیک دارند و رزیدنتهایی که کشیک ندارد، در دریافتی اختلاف ایجاد شود. برای شبهای کشیک مبلغی اعمال شود تا اینها بتوانند در دوره دستیاری زندگیشان را بچرخانند. اکنون به همه رزیدنتها علیالسویه 9 تا 12 میلیون تومان پرداخت میشود. دستیاری که صبح تا شب در بیمارستان است، زن و بچه دارد با حقوق 10 میلیون تومان چه کار کند؟ بیشترین خدمات را در بیمارستانها همین رزیدنتها ارائه میدهند. اگر اینگونه پیش برود، هیچ کس وارد دوره رزیدنتی نمیشود؛ چراکه گذران زندگی با این شرایط امکانپذیر نیست. شما خودتان را بگذارید جای آدمی که دوره پزشکی عمومیاش را گذرانده، وارد دوره رزیدنتی شده و هیچ درآمدی ندارد و باید ماهی با حقوق 10 میلیون تومان زندگی بگذراند، حتی هزینه رفتوآمد آن رزیدنت هم با این مبلغ جور درنمیآید. چطور انتظار داریم که پزشک عمومی رغبت داشته باشد تا وارد دوره دستیاری ارتوپدی یا دیگر رشتهها شود؟ کسی که باید اینها را پیگیری کند کیست؟ چرا وضعیت رزیدنتها را تعدیل نمیکنند؟ فقط برای دستگاهها مصوبه تصویب میکنند. این مشکلات در سیستم سلامت وجود دارند و با کسی که تعارف نداریم.
چندسالی میشود که پزشکان جوان هم درگیر مشکلات معیشتی هستند. این پزشکان 12 سال مدرسه خواندهاند. هفت سال پزشکی عمومی، دو سال طرح، چهار سال رزیدنتی و تا وارد دنیای کار میشوند سنی از آنها گذشته است. اما یکباره میبینیم که چون در وادی طبابت گمنام هستند کمتر مراجعی به آنها رجوع میکنند. چاره این امر چیست؟
بالاخره اصل قصه ما واقعی شدن تعرفههاست. اگر تعرفهها واقعی شوند، پزشکان جوان نیز میتوانند خودشان را تامین کنند و تا زمانی که بتوانند مانند یک استاد باتجربه شناخته شوند. در مشاغل دیگر نیز همین است. انتظار نداریم که فرد در بدو ورودش صاحبنام شوند. اما مساله ما این است که پزشکان جوان امکان ادامه مسیر را ندارد که اصلا بخواهند صاحبنام شوند. واقعی شدن تعرفه، حفظ کرامت پزشکان و رعایت حقوق دوره رزیدنتی به عنوان یک شغل این امکان را به پزشکان میدهد. در غیر این صورت وضعیت از اینی که داریم نیز بدتر خواهد شد.
نظرتان درباره خالی ماندن ظرفیتهای دوره دستیاری چیست؟
وضعیت بدتر هم خواهد شد. برنامه ما بهعنوان سازمان صنفی این است که درنهایت بگوییم شرایط دستیاری را شرایط قابلقبولی کنید. وقتی دستیاری غیرقابل تحمل است، معلوم است که کسی نمیرود، پس از آن نیز غیرقابلتحمل است و اینها تماما عیان است. شرایط دستیاری وضعیتی عادلانه و انسانی نیست. اما کسی ورود پیدا نمیکند. دولت و وزارت بهداشت باید در این باره چاره کنند.
موضعتان درباره افزایش ظرفیتها چیست؟
ما با کسانی که افزایش فلهای را بدون فراهم کردن زیرساختها تصویب کردند، صددرصد موضع تند داریم. افزایش ظرفیت باید دانشکده به دانشکده و براساس توان آن دانشکده صورت بگیرد. براساس زیرساختهای موجود یعنی خوابگاهها، هیاتعلمی، اساتیدو... باید افزایش ظرفیت را پیشبرد. حوزه پزشکی حوزه راه بنداز، جا بنداز نیست. دوستان اکنون سیاستشان حوزه راه بنداز جا بنداز است. اینکه ما ظرفیت را بالا میبریم و بعدا زیرساختها را فراهم میکنیم که فراهم هم نکردند. پارسال گفتند ظرفیتها را بالا میبریم و بعد زیرساخت میدهیم اما معاون آموزش وزیر اعلام کرد که ریالی هم بودجه و زیرساخت اضافه نکردند. نماینده مجلس در تلویزیون میگوید بله ما پیگیری میکنیم. این فقط حرف است. حرف برای سلامت مردم آب و نان نمیشود. شما فقط ظرفیت را زیاد کردید، کیفیت آموزش را پایین آوردید و حالا میگویید ما پیگیری میکنیم، چه چیزی را پیگیری میکنید؟ اینکه حتی راه بنداز، جابنداز هم نبود. حوزه پزشکی یک حوزه تخصصی است. نمیشود آن را با حرفهای پوپولیستی مدیریت کرد. نمیتوان 100 نفر دانشجو اضافه کرد و به آنها گفت حالا برایتان خوابگاه و هیاتعلمی و آزمایشگاه هم جور میکنم. معلوم است که موضع ما دربرابر این اشخاص، موضع تندی است. این افراد اینگونه تربیت میشوند و فردا وقتی قرار است مردم را درمان کنند، سواد کافی ندارند.
بیش از یکسال است که از رونمایی طرح امضای دیجیتال نسخههای الکترونیکی میگذرد. بهنظر میآید طرحی که هم به نفع پزشکان بود و هم ضامن امنیت سلامت مردم، برخلاف تبلیغات ابتدایی اکنون مسکوت مانده است. علت توقف این طرح چیست؟
دوستان ما در آیتی وزارت بهداشت این طرح را با خاک یکسان کردند. علت آن مسائلی در پشتپرده است که اکنون نمیخواهم مطرح کنم. اما دوستان، زحمتی را که نظام پزشکی و مجلس کشید با اصلاحیهای در مجلس با خاک یکسان کردند. آن دنیا و این دنیا باید پاسخگوی هزینهای باشند که خرج این طرح شود. دوستان زحمات سهساله نظام پزشکی را که قانون مجلس بود، همه به باد دادند.
نظر شما