به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری، حدود یک سال قبل بود که این پرونده کلاهبرداری در پلیس آگاهی پایتخت گشوده شد. نخستین مالباخته زنی جوان بود که میگفت یک زن و شوهرش سرش را کلاه گذاشته و 900میلیون تومان از سرمایهاش را بالا کشیدهاند.وی توضیح داد: برای خرید ماشین به یکی از نمایندگیهای فروش خودرو رفته بودم تا ببینم شرایط ثبتنام ماشین به چه صورت است.
پس از پرسوجو از نمایندگی خارج شدم و همزمان زن و شوهری جوان نیز پشت سر من بیرون آمدند. آنها به من نزدیک شدند و سر صحبت را باز کردند. وقتی متوجه شدند که قصد خرید ماشین دارم، گفتند که میتوانند به قیمت کارخانه برایم یک خودروی مناسب خریداری کنند. آنها بهقدری خوب صحبت کردند که من کوچکترین شکی به آنها نکردم و 900میلیون تومان به حسابشان واریز کردم به این امید که بهزودی ماشین صفرکیلومتر خود را با قیمت کارخانه تحویل میگیرم، غافل از اینکه با یک زوج کلاهبردار مواجه شده بودم که سرمایهام را با خود بردند.
وقتی مالباخته، تصمیم به پلیسبازی گرفت
هرچه دامنه تحقیقات در این پرونده کلاهبرداری گستردهتر میشد، تعداد شاکیان نیز افزایش مییافت و این نشان میداد که تیم تحقیق با کلاهبرداران حرفهای مواجه است. همچنان که تحقیقات در این پرونده ادامه داشت، یکی از مالباختهها که زنی جوان بود تصمیم گرفت با پلیسبازی، زوج کلاهبردار را پیدا کند. او چند روز قبل از دوستش شنید که وی خودروی سرقتیاش را پیدا کرده است. دوستش تعریف کرده بود که پس از دزدیدهشدن ماشینش، در سایتهای خرید و فروش کالا جستوجو کرده و توانسته آگهی فروش ماشینش را پیدا و از این طریق دزد ماشینش را دستگیر کند.
زن جوان نیز با شنیدن این ماجرا دست بهکار شد و به جستوجو در سایت خرید و فروش کالا پرداخت و آگهی فروش خودروهای مختلف با قیمت کارخانه را یادداشت میکرد، سپس آدرس آنها را میگرفت و راهی این شرکتها میشد تا شاید زوج کلاهبردار را پیدا کند. پلیسبازی او در نهایت نتیجه داد و به شناسایی زوج کلاهبردار منجر شد. این زن وقتی با یک آگهی فروش ماشین به قیمت کارخانه مواجه و راهی آدرس مورد نظر شد، با همان زوج کلاهبردار روبهرو شد و با پلیس تماس گرفت. تماس این مالباخته زیرک با پلیس کافی بود تا مأموران راهی آدرس شرکت شوند و زوج جوان را دستگیر کنند. آنها در بازجوییها به کلاهبرداری میلیاردی اقرار کردند و انگیزهشان را از دست دادن تمام سرمایهشان دانستند. متهمان به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت به اداره آگاهی تهران منتقل شدند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.
یک شبه اموالمان را از دست دادیم
زوج جوان تحصیلکرده؛ مرد فوقلیسانس مدیریت دارد و همسرش دانشجوی دکتراست. زن جوان از انگیزه کلاهبرداری هایشان میگوید.
چرا یک زوج تحصیلکرده کلاهبردار شدند؟
خودمان هم برایمان سؤال است که چرا اینجاییم! ما زندگی خوبی داشتیم. شوهرم تاجر بود و شرکت داشت. به تنها چیزی که فکر نمیکردیم، خلاف بود.
پس چه شد که به فکر خلاف افتادید؟
همه سرمایهمان را از دست دادیم. چند سال قبل تصمیم گرفتیم مهاجرت کنیم. از طریق یکی از آشنایانمان با شرکتی آشنا شدیم که کارهای اقامت را انجام میداد. قرار شد مدیر شرکت کارهای اقامت قانونی ما را در کشور یونان انجام بدهد؛ از خرید ملک گرفته تا تهیه ویزا. حتی قرار شد یک نمایشگاه خودرو برایمان بخرد تا ویزای کاری تهیه کنیم. این پروسه یک ماه طول کشید و ما خانه و شرکتمان را فروختیم و تمام سرمایهمان را دودستی تقدیم صاحب شرکت کردیم اما بعد از مدتی متوجه شدیم فراری شده است. او یک کلاهبردار حرفهای بود که پول چندین نفر را به بهانه تهیه ویزا، خرید ملک و اقامت بالا کشیده و فرار کرده بود.
پس از آن بود که نقشه کلاهبرداری کشیدید؟
بله. همه اموالمان را از دست داده بودیم. سالها زحمت و مشقتهای فراوانمان یکشبه از بین رفته بود. شکایت کردم اما مرد کلاهبردار از کشور خارج شده بود. در این شرایط بود که تصمیم گرفتیم نقشه خلاف بکشیم. خیلی راههای مختلف در ذهنمان بود، از دستبرد به بانک گرفته تا طلافروشی؛ اما ترسیدیم. در نهایت همسرم پیشنهاد داد تا به بهانه تحویل خودرو با قیمت مناسب یا راهاندازی وام خانگی، خسارتمان را جبران کنیم.
سوژههایتان را چطور شناسایی میکردید؟
در اطراف نمایشگاه، مراکز فروش خودرو و یا نمایندگیها.
خودتان که زخم خورده بودید چطور توانستید سر مردم را کلاه بگذارید؟
رقم بالایی نبود. بخشی از پولشان بود که برای خرید ماشین کنار گذاشته بودند. اما کلاهبردار ما خیلی نامرد و بیرحم بود، او همه زندگی ما را با خودش برد. قبول دارم. ما تصمیم درستی نگرفتیم. باید دوباره کار میکردیم و از راه درست خسارتمان را جبران میکردیم.
نظر شما