اعتیاد به مواد مخدر مسألهای است که طیف بسیار گستردهای پیدا کرده است و انسانهای بسیاری به دلیل استفاده از این مواد دچار مشکلات حاد زیستی، اجتماعی و روانی میشوند. برای حل مسأله اعتیاد در سطح اجتماعی و برای حل مشکل فرد معتاد در سطح فردی و خانوادگی نیاز به افراد متخصص با توانائیهای علمی و حرفهای خاص است.
حرفهی مددکاری اجتماعی با توجه به روشهای مددکاری فردی، گروهی و جامعهای مسائل اجتماعی و منجمله مسئله اعتیاد به مواد مخدر را در سه سطح فرد، خانواده و جامعه مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. مددکاران اجتماعی در راستای درمانگری اجتماعی در هر یک از روشهای کار مددکار اجتماعی نظریهها و مهارتهای خاصی را می آموزند و به کار میگیرند.
با توجه به نظریههای کارکردی و یا تغییر و اصلاح رفتار مددکاری فردی، گروههای آموزشی در مددکاری گروهی و نقش آگاه کننده و تسهیلکنندگی در مددکاری جامعهای میتوان آموزش فرد معتاد در مراکز بهبود یافتگان را مهمترین و اصلیترین وظیفهی یک مددکار اجتماعی دانست. هنگامیکه فرد نسبت به رفتارهای نادرست خود و شیوههای نامناسب کنترل محیط از سوی خودآگاهی پیدا کند، برای یادگیری شیوهها و رفتارهای جایگزین آمادگی بیشتری خواهد داشت.
طبق آمار حدود ۹۰ درصد بهبود یافتگان اعتیاد کشور دوباره به اعتیاد باز می گردند در حالیکه آمار در سطح بینالمللی بسیار کمتر از این رقم است. و این مسأله نشان می دهد که نحوهی پایش، نظارت و آموزشهای ما نیاز به بازنگری دارد. متأسفانه با توجه به عدم وجود زیرساختهای آموزشی و اجتماعی مناسب و عدم پذیرش مجدد فرد در جامعه نمی توان از نهادها و مسئولین انتظاراتی بیش از توانشان داشت بنابراین ضروریست مددکاران اجتماعی در مصاحبه و مشاورههای فردی و گروهی فرد بهبود یافته، آموزشها و مهارتهای به خصوصی را لحاظ کنند تا فرد با دانش و آگاهیهای فردی خود جهت بهبود وضعیت بعد از ترک و تلاش جهت بازگشت به جامعه گام موثری داشته باشد تا جامعه نیز با وی هماهنگ گردد.
یکی از شیوهها و نظریههای مهمی که مددکار اجتماعی می تواند از آن استفاده کند رویکرد واقعیت درمانی نظریه انتخاب میباشد. اساس واقعیت درمانی به این اصل که انسان همواره رفتار خود را انتخاب میکند، استوار است با توجه به همین اصل واقعیت درمانی تلاش می کند تا افراد مسئولیت اعمال خود را بپذیرند.
واقعیت درمانی در واقع روانشناسی کنترل درونی و مثبتگراست که در نظر دارد زمینه های آموزش افراد را برای انتخابهای درست به منظور ارضای نیارهای خود را فراهم کند. این رویکرد اساساً از یک تئوری استراتژیک به نام «تئوری انتخاب» برای کمک به افراد استفاده می کند.
افرادی که تاکنون از روشهای ناکارآمد برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرده اند. روش هایی که با توجه به زمان، موقعیت، دانش و اطلاعات دوره انتخابی موردنظر، صحیح بودهاند و راهی بهتر از آنها نبوده است، چرا که در صورت وجود انتخاب می شدند. واقعیت زمانی مجموعهای از تکنیکها و ابزارهایی است برای کمک به افراد، به منظور حرکت از رفتارهای ناکارآمد به رفتارهای کارآمد، از انتخابهای مخرب به سازنده، و از همه مهمتر از سبک زندگی ناخشنود به سبک زندگی خشنود، هدف آن است که افراد آموزشهای لازم را برای انتخابهای درست به منظور ارضای نیارهای خود، ببینند تا بهتر بتوانند شرایط خشنودی و سعادت را در زندگی خود ایجاد کنند.
آموزش نظریه انتخاب به افراد آسیب دیده که به علت و عوامل زیادی وابسته به مواد مخدر شده اند دریچه نوینی از زندگی و خودشناسی را به آنها میآموزد که می تواند در بالا بردن کیفیت زندگی آنها موثر باشد. مددکار اجتماعی در مراکز بازپروری و کلینیکهای ترک مصرف مواد می توانند نقش پررنگ و موثری داشته باشد و به فرد بهبود یافته آموزش دهد که در برابر رفتاری که انتخاب می کند مسئول است و نباید خود را قربانی گذشته و مشکلات موجود در جامعه بداند و طبق اصل اساسی تئوری انتخاب، مددکار اجتماعی باید بداند نمی تواند فرد را وادار کند کاری را که نمی خواهد انجام دهد تنها کاری که می تواند انجام دهد این است که راه بهتری به او بیاموزد و او را تشویق کند که آن را انجام دهد.
اگر در فرآیند آموزش و تشویق او موفق عمل کند، احتمال اینکه فرد بهبود یافته، با انگیزه و توان بیشتری به سمت کسب هویت موفق قدم بردارد و کمتر خود را قربانی احساس کند بسیار زیاد است. برنامهی آموزشی می تواند به صورت انفرادی (مصاحبه های فردی) و یا تشکیل گروههای ۸ نفره باشد که طی ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقهای به مدت ۴ هفته (هر هفته ۳ جلسه) ارائه شود. آموزش به صورت سخنرانی و پرسش و پاسخ صورت گیرد و مجدداً بعد از ۲ ماه پیگیری به عمل آید که آیا فرد بهبود یافته توانسته است براساس تئوری انتخاب عمل کند یا خیر.
محتوای برنامه آموزشی می تواند اینگونه انتخاب شود:
● ارائه مقدمه ای از نظریه و مرور مختصر چارچوب علمی جلسات آموزشی
● معرفی نظریه انتخاب و گفت و گو در رابطه با نظریه انتخاب و مفاهیم و اصول اصلی آن
● معرفی پنح نیاز اساسی که هر انسانی با آنها به دنیا میآید و براساس آن رفتار می کند.
● ارائه اصول و ویژگی های حاکم بر نیازهای ژنتیکی.
● معرفی دنیای مطلوب (کیفی) و کمک به افراد در کشف و شناسایی تصاویر دنیای مطلوب و ارزشها و اصول آن و سپس در صورت مغایرت با واقعیت و ناکارآمدی آنها، تغییر و جایگزینی تصاویر
● معرفی چهار مولفه رفتار کلی و پاسخ به این سئوال که مغز ما چگونه کار می کند.
● معرفی مفهوم مسئولیتپذیری، پیامد رفتار و حقوق مسئولیتها
● معرفی انواع رفتارهای موثر و یا غیر موثر تکراری و عادتی یا جدید و بازسازی شده.
● معرفی روان شناسی کنترل درونی در مقابل روانشناسی کنترل بیرونی
● معرفی نقش بااهمیت روابط بین فردی
● معرفی زبان نظریه انتخاب در رابطه با فرزندان و رابطه با همسر
● معرفی هفت عادت مخرب و هفت عادت سازنده و جایگزین آنها
در آموزش تئوری انتخاب ابزار و امکانات فراوانی مانند چارت تئوری انتخاب، کارت توانمندی، دنیای خرسهای کوچولو و کارت ماشین رفتار وجود دارد که می توان در آموزش نظریه از انها استفاده کرد.
نتیجه گیری:
تنها دیدگاهی قادر به درک و فهم پدیده اعتیاد است و به تبع آن برداشت واقعی تر از معتاد دارد که همواره فرد، روابط خانوادگی و ساختار اجتماعی را همزمان مورد بررسی قرار دهد و در ارتباطی هماهنگ، شرایط هر یک را شناسایی کند اما به نظر میرسد شرایط حاضر با توجه به مشکلات فراوانی که فرد بهبود یافته با آن سر و کار دارد بهترین شیوه کمک به فرد برای بدست آوردن کنترل موثر بر زندگی و ارضای مسئولانه نیازهای خود است، در این شیوه فرد ترغیب میشود تا صادقانه نه ببینند که واقعاً چه می خواهد؟ و برای بدست آوردن آن هم اکنون چه می کند؟ در فرآیند واقعیت درمانی، فردی که در به دست آوردن آنچه می خواهد ناکام شود یا با رفتارهایش دیگران را به زحمت اندازد، یاد می گیرد خود را ارزیابی کند که اکنون چه می کند و به واسطهی ارزیابی رفتار خود و نتیجه طبیعی و منطقی آن، میآموزد برای نتیجه بهتر، رفتارهای موثرتر از خود نشان دهد. در این راه مددکار اجتماعی با بالا بردن سطح دانش فردی و مهارتهای کار با فرد نقش تعیین کنندهای خواهد داشت.
نظر شما