توسعه فرایندی اسـت کـه طـی آن توانمندسـازی انسـانها، افـزایش بهـرهوری، کـاهش مشکلات و پیشرفت جامعه عملی می شـود و یکـی از مؤلفـههـای راهبـردی در توسـعه و پایداری هر جامعه، «مشارکت» است.
تحقق، دوام و استمرار توسعه پایدار در هر جامعه به مشارکت همه افراد و آحاد آن جامعه مخصوصاً قشر تحصیلکرده، دانشگاهی و روشنفکران آن بستگی دارد. فرآیند رسیدن به توسعه بدون حضور و مشارکت شهروندان بیتردید به بیتعادلی و شکلگیری توسعه نامتوازن منجر خواهد شد.
بروز بی تفاوتی اجتماعی در جامعه مانعی بر سر راه مشارکت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و توسعه پایدار در کشورها به شمار میرود. اگر مشارکت وسیع شهروندان در قلمروهای مختلف زندگی اجتماعی شرط مهم توسعه اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی تلقی شود، عدم مشارکت شهروندان و شیوع بیتفاوتی اجتماعی را می توان عاملی اثرگذار در توسعه نیافتگی قلمداد کرد.
مشارکت مردمی یکی از عوامل مهم در پیروزی انقلاب اسلامی و مقاومت در جنگ هشت ساله تحمیلی بود. اما پژوهش های دو دهه اخیر در کشور حاکی از افزایش درصد چشمگیری از بی تفاوتی اجتماعی در جامعه است (محسنی تبریزی و صداقتی فرد،۱۳۹۰).
بی تفاوتی اجتماعی، بیانگر بی احساسی، بدبینی، بی میلی و به عبارتی نوعی افسردگی اجتماعی است. بی تفاوتی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی شناخته می شود که در نقطه مقابل آن، هرگونه اعتنای اجتماعی و نوعدوستی در حیات فردی و اجتماعی، نشانه پویایی و سلامت اجتماعی است.
از علل بروز بی تفاوتی در جامعه میتوان به مواردی مانند رشد صنعت و تکنولوژی، توسعه ارتباطات اجتماعی، گسترش فرهنگ شهر نشینی، عقلانی شدن رفتار انسان، گسترش منطق خشک حسابگری، فرد گرایی، ضعف نهادها و اعتقادات مذهبی، سکولاریسم، از بین رفتن هویت های گروهی و محلی و … اشاره کرد.
بی تفاوتی اجتماعی و بیعلاقگی به مسائل جامعه، عدم درگیری مدنی به عنوان یک شهروند و بیاعتنایی نسبت به موضوعهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را به دنبال دارد و موجب تضعیف یا حتی توقف فرایند توسعه ملی میشود.
بی تفاوتی اجتماعی با منفک کردن افراد جامعه از یکدیگر و کاهش همبستگی جمعی، سامان اجتماعی را با بحران مواجه می کند. در سالهای اخیر بی تفاوتی مردم در مسائل اجتماعی قابل مشاهده و چشمگیر است، برای مثال میتوان به بیتفاوتی مردم نسبت به رشد مهاجرت نخبگان و رشد بیکاری در بین جوانان اشاره کرد.
اگر نسبت به رواج بی تفاوتی اجتماعی در جامعه بی اعتنا باشیم و به دنبال بررسی علل و درمان آن نباشیم در آینده ای نه چندان دور با جامعه ای با درماندگی آموخته شده نهادینه شده در تک تک افراد جامعه روبرو خواهیم بود که در آن صورت راه دولت و مردوم از هم جدا خواهد شد.
بنابراین لازم و ضروری است که مددکاران اجتماعی با انجام پژوهشهای میدانی و نتایج حاصل از آن به علل بی تفاوتی اجتماعی در قسمت های مختلف کشور دست پیدا کنند و متناسب با آن راهکارهای بومی- ملی برای خروج از این بیماری را ارائه دهند تا بتوانیم در آینده با کاهش بی تفاوتی اجتماعی در بین مردم و افزایش مشارکت مردم شاهد شهروندانی فعال در سطح جامعه باشیم و با کمک همین شهروندان فعال بتوانیم آسیب های اجتماعی را در کشور کاهش و مدیریت کنیم.
نظر شما