به گزارش سلامت نیوز الهام فریدونی کارشناس ارشد ارزیابی وآمایش سرزمین در یادداشتی اختصاصی برای سلامت نیوز نوشت: درست در نخستین روزهای سال، جنگلدار شهرستان بابل بخاطر ایستادگی در برابر نمایندهی متخلف عزل میشود و علیرغم رسانهای شدن موضوع، ریاست سازمان سکوت اختیار کرد و از جنگلدار قانونمند خود حمایت نکرد تا مبادا آب در دل نمایندهی متخلفی تکان بخورد و نسیم ناموافق آن تکانها سوی کرسیهای سازمانی بوزد، ولو این عزل و سکوتها به بهای فروریختن ِ جایگاه ِقانون در این مملکت تمام شود!
ما نیز همچون هزاران ایرانی با شنیدن خبر عزل این جنگلدار به خود گفتیم در این بستر بیمار اگر غیر از این اتفاق میافتاد جای تعجب میبود، مگر نه اینکه سالهاست از زیستن در شرایطی عادی محروم ماندهایم؛ مگر نه اینکه عصر موجهسازی رذیلتها و جولان تخریبگران سرزمین است.
آنچه مرا به توقف و تأمل بر این موضوع خواند نه این تکرار بیعدالتی و قانونگریزی مسئولین، که نگاه و نگرش نیروهای خود سازمان منابع طبیعی نسبت به این اتفاق بود.
این پرتکرارترین جملهای بود که در همان آغاز سال از همکارانم شنیدم : "دیدید با جنگلدار بابل چه کردند؟!"
و این «دیدن» با هر دیدنی فرق می کند؛ این پرسش از آگاهی، از خود ِ تماشا کردن و باخبر گشتن فراتر میرود، تا جایی پیش میرود که از سرنوشت خود گوینده در آینده خبر می دهد! هراس از انجام تکایف قانونی!
مخصوصاً آنگاه که این گفتوگوها به بحث پیرامون حد و مرز پیگیری تخلفات میرسد، نمودی فراتر از «عزل یک نیرو» را به ما نشان می دهد، بیان ِ«هراسی» زاییده از «اتحاد قانون گریزان»!
عزل جنگلدار، سکوت ریاست سازمان و عدم حمایت از نیرویی که فقط کوشید تا به وظایف قانونیاش عمل کند، پیام مهمی برای نیروهای این سازمان داشت که همین گفتوگوها خود حکایت از دریافت آن پیام دارد، پیامی که کارشناسان را در پیگیری وظایفشان به تردید انداخت و به زبان ساده و مردمی خودمان : برخورد با متخلف سیاستمدار ممنوع! بهتر است به همان تخریب آلونک بر سر بیکس و کاران مشغول باشید و دیگر خیال تخریب تصرفات قدرتمندان را نکنید!
گویی نیرویهای قانونمند سازمان هستند که بایستی حساب کار دست شان میآمد و نه متخلفین و متصرفین!
اما بالاتر از واقعیت همیشه حقیقت است؛ حقیقت ِ حضور ما در این هستی، حقیقت ِ ضرورت سازگاری میان انسان و طبیعت، حقیقت ِ زیستنی ناب و انسانی! همان که به قول فیلسوفان چنان گران سنگ است که « زندگی را باید وقفش کرد»!
آری بالاتر از رخدادهای دردناکی که بر این مردم و طبیعت میرود بزرگترین حقایق هستی و انسان واقع شدهاند، برای همین از همهی همکارانم و حافظان طبیعت ایران زمین میخواهم که نگران این عزل و نصبها نباشند، مرز فعالیتهای خود را با آنها تعیین نکنند و اجازه ندهند خطاهای مسئولین راه حفاظت از طبیعت را ببندد؛
درست است که مدیرانشان بیم از دست دادن میز و صندلیهایشان را دارند و حاضرند سکوت کنند و به وقتش از آنها حمایت نکنند که این هم البته از جهل آنهاست؛
درست است که سازمان منابعطبیعی سالهاست بواسطهی «سیاست بازیها» از هدف کلانش یعنی «حفاظت» فاصلهها گرفته است؛
درست است که تا چشم کار میکند فساد بر این پهنه گسترانیده شده و آبشخورش هم ریا و شعار و آمارسازیهاست؛
اما همیشه یادمان باشد که راه مبارزه با این فساد و نجات «جامعه و طبیعت»، تلاش برای ماندن و زیستن در دایرهی حقیقت است و یکی از این کوششها جلوگیری از عادیسازی تخلفات مسئولین است؛
نباید اجازه داد که عزل یک جنگلدار بخاطر قانون مداریاش و سکوت ریاست سازمان به امری عادی تبدیل شود.
نباید گذاشت این مسئولین با شعارهای کذاییشان از جمله همین کاشت یک میلیارد نهال، حقیقت امر را که رها شدگی و نابودی جنگلها و مراتع و سیاستبازی در این سازمان است را تیره و تار کنند.
از همهی همکارانم در سازمان منابع طبیعی میخواهم که به وظایفشان در حفاظت از منابع طبیعی ایمان داشته باشند و به عظمت کارشان و نقشی که میتوانند در نجات این سرزمین ایفا کنند؛ که این وظیفه بزرگترین فضیلت است و بیشک بهترین شیوهی زیست ممکن، و چه زیستی بالاتر از تلاش برای بهروزی این دوگانه در هم تنیدهی «جامعه و سرزمین»؟!
نظر شما