دوشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۶
کد خبر: 332141

مثل طنابی که یک سرش دست پدر و سر دیگرش دست مادر است، بچه را به سمت خود می‌کشند. حتی برای یارکشی بچه، از دروغ و ترساندن او هم چیزی کم‌نمی‌گذارند؛ فارغ از اینکه حضور بچه‌ها در میانه این معرکه چه تأثیر روحی و روانی‌ روی آنها می‌گذارد.

جهنمی که والدین هیزم‌کش آن می‌شوند

سلامت نیوز:مثل طنابی که یک سرش دست پدر و سر دیگرش دست مادر است، بچه را به سمت خود می‌کشند. حتی برای یارکشی بچه، از دروغ و ترساندن او هم چیزی کم‌نمی‌گذارند؛ فارغ از اینکه حضور بچه‌ها در میانه این معرکه چه تأثیر روحی و روانی‌ روی آنها می‌گذارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری ،کافی است سری به مددکاری یکی از دادگاه‌های خانواده بزنید تا پای درددل والدینی بنشینید که از طرف والد دیگر پیش فرزندشان تخریب شخصیتی می‌شوند و از اینکه فرزندانشان از آنها بیزار شده‌اند چقدر نگرانند. همشهری سری به یکی از این شعب زده تا فارغ از قضاوت میان اختلاف والدین، از آنچه در این جنگ بر سر کودکان می‌رود بنویسد.

مادرت تو را دوست ندارد
بچه گریه می‌کند و به بغل پدر را محکم می‌فشارد. داد می‌زند و می‌گوید: «مامان‌ها شکم بچه‌هاشون رو با چاقو پاره می‌کنن!» پدر هیچ نمی‌گوید. مادر خشکش می‌زند. اشک می‌ریزد و مدام می‌گوید: «به خدا اینطور نیست. من دوست‌ات دارم.» و حالا که صدای گریه بچه بیشتر هم شده مأمور کلانتری خبر می‌دهد که مادر اجازه ندارد کودک را به زور و با گریه پیش خود ببرد. مرد چیزی نمی‌گوید. حتی ضربه لگدهای بچه روی شکمش را تحمل می‌کند اما از تلاش برای آرام کردن بچه خبری نیست.

زن که 4سالی از جدا‌شدنش از همسرش می‌گذرد می‌گوید: «خارج از ایران زندگی می‌کردیم. بعد از جدایی، همسرم بچه را با خود به ایران آورد و 3سال تمام اجازه نداد من او را ببینم. حالا هم که خودم به سراغش آمده‌ام می‌بینم که بچه ذهنیت بسیار بدی از من دارد. فکر می‌کند قرار است به او آسیب بزنم. به او گفته‌اند مادرت تو را دوست نداشته».

بغض‌اش می‌ترکد؛ «3سال است شب و روز آرام نداشتم برای دیدن پسرم. حالا می‌بینم که او از من می‌ترسد. برای اینکه بتوانم یکی،دو روز بچه‌ام را پیش خودم نگه دارم باید چند جلسه‌ای در حضور مددکار با او بازی می‌کردم. دیدارهای 2ساعته ما خیلی خوب پیش می‌رفت. با هم بازی می‌کردیم. او خیلی زود من را به‌خاطر آورد. حتی بعد از پایان وقت ملاقات دلش نمی‌خواست از پیش من برود اما یکهو در روز آخر با چنین کلماتی از من دوری می‌کند و می‌ترسد!»

ملاقات‌های نافرجام
پارتیشن‌هایی با دری آلومینیومی، بخش ملاقاتی برای خانواده‌ها و فرزندانشان در کنج حیاط دادگاه شهرزیبا دست‌و‌پا کرده است. در کنارش هم بخش مددکاری دیده می‌شود و صفی از مردان و زنانی که برای مشورت با مددکار دادگاه خودشان را به آن‌جا رسانده‌اند؛ پدر و مادرهایی که اغلب از همسر خود جدا شده‌اند و گزارشی از آزار کودکشان توسط والد دیگر برای گفتن دارند.

مردی که مقابل میز مددکار ایستاده می‌گوید: «طبق قرارمان در دادگاه یک روز در هفته فرزندم باید پیش من باشد اما هر بار برای تحویل بچه به پارک نزدیک خانه مادرش می‌رویم، بچه را به من تحویل نمی‌دهد و فقط داد و بیداد راه می‌اندازد و در حضور بچه حرف‌های نامربوطی به من می‌زند. بچه مدام گریه می‌کند از وضعیتی که در آن قرار دارد. من هم برای اینکه آرامش او را به هم نزنم فعلا برای تحویلش نمی‌روم و می‌خواهم از مادر بچه‌ام شکایت کنم».

حضور مؤثر یک تسهیل‌گر
صفی 15نفره که مدام از نفرات آن کاسته  یا به آن افزوده می‌شود، پر است از مادران و پدرانی که از والد دیگر شکایت دارند و نگران آزارهایی هستند که کودکشان در دوره طلاق و یا بعد از آن تجربه می‌کند. یکی از این افراد می‌گوید:«اغلب ما تجربه بدی از ملاقات با فرزندمان داریم. آن هم به‌دلیل تخریب‌هایی است که والد دیگر از ما پیش بچه انجام داده. نمی‌دانید چه حسی دارد وقتی فرزندت از تو بترسد اما حضور یک تسهیل‌گر و مددکار در این ملاقات‌ها می‌تواند به بچه آرامش بدهد».

از تجربه بد دیدار با کودکش در بهزیستی میدان معلم می‌گوید؛«روزی که ما برای ملاقات بچه به این مرکز رفتیم اصلا مددکاری در مرکز حضور نداشت. اتاق خاک‌گرفته‌ای با نور بد و فضایی چرک و مرده وجود داشت که نه من و نه فرزندم در آن احساس راحتی نمی‌کردیم. حتی یک اسباب‌بازی نبود که بتوان با آن بچه را سرگرم کرد. از طرفی در دادگاه و کلانتری و بهزیستی باید فرد دلسوزی باشد که برای مراجعه‌کننده وقت بگذارد و به او آرامش بدهد. نه اینکه با بی‌حوصلگی به فضای ترس و اضطراب کودک دامن بزند. بچه‌ها حق دارند که در مورد والدینشان حقیقت را بدانند؛ بدانند که چرا آنها از هم جدا شده‌اند اما این را باید در آرامش و فضای امن، به بچه گفت اما فضای بد و سختی که در دادگاه‌ها و مراکز بهزیستی و کلانتری وجود دارد، به این اضطراب دامن می‌زند.»

شک و نا امنی؛هدیه والدین آزارگر
بدگویی والدین از یکدیگر به کودک  یا تخریب شخصیت یکی از والدین توسط دیگری در مقابل کودک، تنها مخصوص زوج‌هایی که از هم جدا شده‌اند نیست؛ این مسئله‌ای است که در بین خانواده‌ها به‌خصوص خانواده‌هایی که دچار طلاق عاطفی شده‌اند بسیار شایع است. دکتر «نسرین امیری» فوق‌تخصص روان‌پزشکی کودک و نوجوان می‌گوید:«خانواده برای ما پایگاهی است که می‌خواهیم در آن امنیت و آسایش را تجربه کنیم. والدین با بدگویی از یکدیگر در حضور بچه این حس امنیت را از کودک می‌گیرند و او را دچار اضطراب می‌کنند؛ چه این حرف‌ها پایه و اساس درستی داشته باشد و چه دروغی برای توجیه اختلاف‌ها باشد».

یارکشی و جلب‌توجه و حمایت روانی کودک، دلیل مهمی است که والدین را به سمت و سوی دخالت کودک در نزاع و اختلاف بزرگ‌ترها سوق می‌دهد. او در این‌باره می‌گوید: «بهترین کار این است که والدین هر دو بدانند که این مشکل، مشکل آنهاست و ارتباطی به کودک ندارد. حتی گاهی یکی از والدین برای اثبات مقصر بودن دیگری، تلاش می‌کند و به احساس ناامنی کودک دامن می‌زند. والدین باید بدانند که این کار باعث آسیب‌رساندن به کودکان می‌شود».

جبهه‌گیری والدین در مقابل هم و جلب طرفداری و حمایت کودکان را موضوع بسیار شایعی در روابط خانوادگی می‌داند که خواه ناخواه تأثیر خود را در روابط آینده کودکان در جامعه هم می‌گذارد و چرخه معیوبی از روابط ناسالم را شکل می‌دهد. امیری می‌گوید: «فردی که در کودکی اضطراب و ناامنی و عدم‌اعتماد توسط والدین را دریافت کرده است، در آینده هم روابطی با همین ویژگی‌ها را تجربه خواهد کرد.

می‌توان حدس زد که هر رابطه‌ای که این فرد با همسر، فرزند، دوستان و دیگر اعضای جامعه شکل می‌دهد بر اساس اضطراب درونی او شکل گرفته. این اضطراب بالا می‌تواند با رفتارهایی مثل پرخاشگری، وابستگی‌های بیمارگونه، پیش‌داوری‌های ذهنی و... خودش را نشان دهد». تجربه روابط سالم بین فردی، همان چیزی است که از آن به‌عنوان معیاری برای خوشبختی یاد می‌کند؛ حسی که اضطراب در روابط آن را از بین می‌برد.

این فوق‌تخصص روان‌پزشکی کودک و نوجوان می‌گوید: «این موضوع آنقدر مهم است که ما به زوج‌هایی که طلاقشان قطعی است توصیه می‌کنیم حتما از مشاور و روانشناس کمک بگیرند و مشاوره طلاق را حتی از مشاوره ازدواج هم برای والدین ضروری‌تر می‌دانیم».  او وجود یک مددکار برای مراقبت از کودک در نزاع‌های خانوادگی را در دادگاه‌ها امری ضروری می‌داند که می‌تواند والد آسیب‌رسان را شناسایی و کودک را از صدمه‌های او دور کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha