سلامت نیوز: یلدا آمد و فردا چراغ زمستان روشن میشود، اما خانههای زلزلهزدگان هنوز خاموش است. 2سال از زلزله کرمانشاه و کرمان میگذرد، اما هنوز خیلی از خانوادهها در کانکس زندگی میکنند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری ،آنها با این زمستانی که پیشروست، 3فصل سرد را در اتاقکهای آهنی سپری کردهاند. انگار کانکسنشینی هم دیگر قبحاش شکسته و جزو پدیدههای معمولی و رایج شده است. امسال عدهای از مردم شهرستان میانه و روستاهای اطراف آن نیز به جمعیت کانکسنشین زلزلهزده اضافه شدهاند. اما زلزلهزدگان بیخانمان با وجود همه بیم و امیدهایشان در این سوز و سرما یلدا را بهانه میکنند تا شاید نفس گرمی به زندگی منجمدشان بدمد.
شادی سخت در یلدا
39روز بعد از زلزله مهیب کرمانشاه در سال1396، زمین کوهبنان (یکی از شهرستانهای استان کرمان) 30آذرماه ساعت ۲۰ و ۳۴ دقیقه لرزید. اما در آن برهه زمانی بهعلت زلزله مرگبار کرمانشاه و عمق فاجعه در این منطقه، زلزله کوهبنان آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفت. زلزله کوهبنان به بزرگی 5.2 ریشتر بود که طبق گفته حسین امیری خامکانی، نماینده این شهر در مجموع 1092 خانواده را کانکسنشین کرد.
از شب یلدایی که زلزله به این شهر و روستاهای اطراف آن زد برخی از خانوادهها بیآشیانه شدند. آن شب بهت و ترس همنشین کوهبنانیها شد و با طلوع آفتاب، روزهای سخت به میهمانی شهر آمد تا الان. کوهبنان در آستانه 2سالگی زلزله است اما هنوز 200 تا 300 خانواده در شهر و روستاهای آن در کانکس زندگی میکنند.
با وجود این همچنان زندگی در کوهبنان جریان دارد. چراغ کانکسها روشن است و با وجود اینکه زلزله در شب یلدا به جان این شهر زد کسی این شب را نامیمون و نامبارک نمیداند. با وجود تنگدستی و مشکلات، خانوادهها در تدارک شب یلدا هستند. خانم محمدی میگوید: «آدم زنده باید زندگی کنه. ما تو شرایط سختی هستیم.
این شهر خیلی آب و هوای سردی داره تو زمستون. حتی اونایی که تو خونه زندگی میکنند حریف سرمای این منطقه نمیشن چه برسه به ما که تو کانکسیم. اما نمیشه دلخوشیهای کوچیک رو از بچهها مون دریغ کنیم. ما هم یلدا میگیریم و دور هم تو همین کانکس که سقفش سوراخ سوراخ شده جمع میشیم. سال پیش که اینجا یلدا گرفتیم خیلی شادتر و امیدوارتر بودیم. فکر میکردیم سال بعد یلدا رو تو خونه خودمون جشن میگیریم اما هنوز تو کانکسیم. امیدوارم این بیخانمانی هرچه زودتر تموم شه.
دیگه عاصی شدم. 2سال مثل جنگزدهها داریم زندگی میکنیم. نه حمام درستی، نه سقف قابل اعتمادی، نه اتاقی که بچهها توش راحت بازی کنن و بخوابن. واقعاً زندگی تو این آلونکها خیلی سخته.»عدهای از کانکسنشینان مستأجرانی هستند که از پس اجاره و رهن خانه بر نمیآیند. آنها چارهای جز کانکسنشینی ندارند. گروه دوم کانکسنشینان، صاحبخانههایی هستند که بهعلت گرانی مصالح ساختمانی نتوانستهاند با تسهیلاتی که به آنها داده شده، خانهشان را تکمیل کنند. خانم جعفری از اهالی کوهبنان مادر 4فرزند قد و نیم قد است.
او در حیاط خانه نیمهساختهاش کانکسنشینی میکند و امسال دومین یلدایی است که خانه ندارد: «هزینه لولهکشی گاز 7میلیون تومن میشه. فقط شیشه پنجرهها 3میلیون تومن پول میخواد. همهچیز 10برابر شده از کجا بیاریم. خونهمون همین اسکلت تو خالیه نمیشه توش زندگی کرد. ما شب یلدا سعی میکنیم شاد باشیم اما واقعیت اینه که با این وضعیت شاد بودن سختترین کار ممکنه.»
میانه در میان اخبار گم شد
زلزلهای به بزرگی 5.9 ریشتر ساعت2:17 بامداد هفدهم آبانماه شهرستان میانه را لرزاند. این زلزله که خوفناکترین زمینلرزه امسال بود چند کشته و صدها مصدوم در پی داشت. زلزله میانه به دلایل مختلفی کمرنگ شد. حوادثی که پس از گرانی بنزین رخ داد عامل اصلی فراموشی احوال این مردم در رسانهها بود. حالا بیش از 40روز از این حادثه گذشته و مردم در کانکسها در محاصره سرمای زیر صفر درجه این منطقه هستند.
طبق آخرین آمار 2500واحد مسکونی در شهر میانه و روستاهای آن بین 5 تا 100درصد خسارت دیده است و جمعیت قابل توجهی از مردم در کانکسها و واحدهای 30 تا 50متریای که بنیاد مسکن بهصورت موقت ساخته اسکان گرفتهاند. شرایط برای مردم زلزلهزده میانه بسیار سخت است آنها در آستانه شب یلدا در گفتوگو با همشهری از ترسها و امیدهایشان میگویند.
آقای مهرابی از جنب و جوش یک شهر زلزلهزده و نفس گرمی که بهواسطه شب یلدا به این شهر دمیده شده میگوید: «از روزی که زلزله اومد روی آرامش ندیدیم. خونه خراب شدیم؛ پدر و مادرم زیر آوار بودن که خداروشکر بیرونشون آوردیم. سایهشون بالا سرمونه اما دست و پاشون شکسته و تو کانکس تو این سرما زندگی میکنیم. یه چند روزی هست که حال و هوای شهر عوض شده یه سری گروههای مردمی اومدن و برای شب یلدا برنامههایی دارن. مغازهدارها و کاسبها هم برای این جشن باستانی آماده شدن.
مردم حال و هواشون عوض شده. تو بازار میبینیم که برای خرید اومدن. تو این وضعیت اسفناک مایه دلخوشیه.»خانم مینایی هم میگوید: «من کلا آدم امیدواری هستم اما راستش میترسم. وقتی میبینم برخی از مردم زلزلهزده کرمانشاه هنوز تو کانکس زندگی میکنن میترسم. واقعا زندگی تو این شرایط خیلی سخته. تو این 40 و چند روز کلی سختی کشیدیم.
بارها از کوره دررفتیم. امیدوارم هرچه زودتر یه فکری به حال این مردم بکنن.» در روستاهای میانه خیلی از مردم آستین بالا زدهاند و برای بازسازی خانههایشان تلاش میکنند: «هیچ آدمی دلش نمیخواد تو این شرایط باشه. من از برخی رسانهها شاکیام که میگن مردم دست روی دست گذاشتن که دولت کمکشون کنه. شاید یه عدهای اینطوری باشن اما خیلیها خودشون برای ساختن دوباره زندگی تلاش میکنن.
هیچ کدوم از ما آرامش و آسایش رو از خونوادههامون دریغ نمیکنیم. خونه ما 40درصد آسیب دیده. اما خودم یه اتاق را با هزینه خودم بازسازی کردم و بچههام رو از کانکسنشینی نجات دادم. من از پسش بر اومدم اما همه نمیتونن این کار رو بکنن. خیلیها دستشون تنگه، خیلیها کم توان هستن مثل پیرمردها و پیرزنها. شب یلدا رو از دست نمیدیم.
هرچند مثل سال پیش نیس اما اگه فرصتی برای شادی و جشن باشه حتما ازش استقبال میکنیم اما امیدوارم این صبر مردم که دارن شرایط سخت رو تحمل میکنن باعث نشه مسئولان شانه خالی کنن. شب یلدا وقت گلایه و شکایت نیست اما هر کسی میتونه تصور کنه با زن و بچه زندگی تو یه خونهای که دیوارهاش شکسته و یا یه کانکس بدون امکانات تو این سوز و سرما چقدر وحشتناکه.»
یلدا؛ سازکوک این زندگی ناکوک
«زور زندگی خیلی زیاده، هرچقدر هم که ازش ناامید بشی و بشینی کنار، اون مثل رودخونه پرزوری میمونه که داره راه خودش رو میره و هیچکس جلودارش نیست. حالا حکایت ماست! هرچقدر که زلزله سال96 بدبختمون کرد، داغ رو دل خیلیهامون گذاشت و به زمینمون زد، بازم سرمون رو که بالا آوردیم دیدیم زندگی داره راه خودش رو میره. این بود که ما هم دست به زانو گذاشتیم، پا شدیم و دنبالش راه رفتیم.
شب یلدا، چهارشنبهسوری و عید نوروز سازهای ناکوک این زندگی کوک میشوند تا حس کنیم بالاخره همهچیز هم بدبختی و سیاهی نیست و زندگی بعضی وقتها به ساز ما میرقصد» رضا طاهرینیا، معلم ادبیات بازنشسته 75سالهای است که در منطقه کوهستانی ریجاب در سر پل ذهاب زندگی میکند و خانهاش و حوضچه پرورش ماهیهایش در زلزله96 خراب شده و اقوام زیادی را در آن شب سرد پاییزی از دست داده است. او میگوید که امشب مثل همه ایرانیهای دیگر در خانهاش میزبان فرزندان و نوههایش هست تا آخرین شب پاییز را با هم جشن بگیرند.
«همون سالی که زلزله هم اومد، با اینکه عزادار بودیم و چهلم کشته شدگانمون در زلزله بود اما مثل اکثر مردم یلدا رو جشن گرفتیم، وسط چادرهامون با امکانات کمی که داشتیم. خیلی خودجوش و ساده. بدون اینکه بخوایم ازش فرار کنیم.» او میگوید حالا خیلی وقت است که بسیاری از مردم زلزلهزده سرپل ذهاب به خانههای جدیدشان رفتهاند و خیلیها هم خانههای خرابشان را بازسازی کردند اما هنوز هم هستند کسانی که در کانکس زندگی میکنند ولی با این حال یلدا را جشن میگیرند.
«سفره مردم کوچیکتر از قبل شده، خیلیها حتی پول خرید 2کیلو مرغ هم ندارند. اما بالاخره تلاش میکنن با چیزایی که دارن دل خودشون و خانوادهشون رو شاد کنن. خدا خیر بده به مردم شهرهای دیگه و هرکسی که تو این مدت به فکر ما بود و کمک کرد تا بتونیم برگردیم به زندگی.
تمام مردمی که هزارتومن هزارتومن از شکم خودشون زدن تا به ما پول رسوندن تا سقف سرمون رو بسازیم و امشب زیر سقف خونه خودمون با خانواده جشن یلدا بگیریم.» یلدا در منطقه کردنشین سرپلذهاب تفاوت آنچنانی با سایر شهرهای ایران ندارد و همان حال و هوای دورهمیهای بزرگ، شبنشینی تا پاسی از شب و خاطرهگویی خانوادهها با یکدیگر را دارد.
«کل داستان یلدا، همین باهم بودن است. وحدت خانوادگی در آستانه سرمای زمستان که قدیم پررنگتر بوده و حالا کمرمق شده ولی خاموش نشده است. مردم ما رنج زیاد دیدهاند. جنگ و قحطی و زلزله و بسته شدن مرز و مریضیهای واگیردار همیشه دامن سر پل ذهاب را گرفته اما همین سنتها باعث شده که بیشتر هوای هم رو داشته باشیم و بتونیم از پس مشکلات بربیایم.» در سرپل ذهاب کمتر کسی هندوانه و آجیل میخرد، خبری از چیدن میزهای آنچنانی و پوشیدن لباسهای مخصوص شب یلدا هم نیست.
«شاید هم باشه ولی ما ندیدیم. اون چیزی که از قدیم مرسوم بوده و همه کردها بهش پایبندند اینه که با تمام اسبابی که برای شادی دارن دورهم جمع بشن. شده با چهارتا کاسه تخمه و 2کیلو میوه. شده باجعبه شیرینی یا نقلی که تو پستو، زنها قایم کردن برای مهمون یا با یه رقص و آواز که صدای شادی رو ببره از خونه بیرون و به زمستون حالی کنه که غم تو این خونه راه نداره.»
آقا معلم بازنشسته میگوید که ریجاب این روزها خیلی سرد است و کوه یزدگرد را کمی برف پوشانده، خیلی خانهها هم هنوز بازسازی نشدهاند اما روستا بوی یلدا گرفته است: «این رو هم بگم که یلدا زنده بودنش رو مدیون زنانی است که دل به دل این رسومات میدن و خونه رو برای چنین شبهای شادی آماده میکنن.»
نظر شما