روزی از روزها چند پسربچه در ساحل دریا مشغول شن بازی بودند. آنها ساعتها سرگرم ساختن قلعه های شنی به کمک سطل و بیلچه و لیوانهای بزرگ بودند. یکی از آنها علاقه ای به این کار نداشت و گوشه ای نشسته بود و تماشا میکرد. بعدازظهر وقتی بچهها برای تمام کردن کارشان به ساحل برگشتند پسرک وسوسه شد تا با یک لگد محکم قلعهها را نقش زمین کند؛ و همین کار را هم کرد. بچهها هم بیکار نماندند و درس خوبی به او دادند. درحالیکه صورتش زخمی شده بود و بدنش کبود سر به گریه گذاشت.
هیچ کس به او محل نگذاشت و همه سرگرم کارشان بودند تا اینکه کمتر از یک ساعت بعد هوا کم کم رو به تاریکی گذاشت. مردم شروع به ترک ساحل کردند و بچهها هم پایان بازی را اعلام کردند. قبل از اینکه بروند قلعه های یکدیگر را خراب کردند و پس از آن که نتیجه تلاش و کار آن روزشان با زمین یکی شد آنها هم به خانههایشان رفتند. کودک کتک خورده در گوشه ای از ساحل نشسته بود و با خودش فکر میکرد: آیا کارش اشتباه بود!؟ یا زمان انجام کارش غلط بود!؟ یا اینکه کتک خورده بود چون حق از بین بردن نتیجه تلاش دیگران را نداشت!؟ چرا کاری که آنها را عصبانی کرده بود لحظاتی بعد موجب شادی و نشاط خودشان شد!؟
نمیخواهم رفتارهای افراد مختلف در بالا را مورد قضاوت قرار دهیم. فقط به این نکته فکر کنید که مهم نیست از چه چیزهایی دفاع میکنید همه چیز به فناپذیری قلعه های شنی است. در حالیکه تنبیه امری ضروری است اما عصبانیت و اعمال خشونت هم به تنبیه کننده آسیب میزند و هم به تنبیه شونده در حالیکه خیلی راحت با یک عذر خواهی همه چیز حل میشود. در ادامه به سه نوع مختلف خشم و عصبانیت اشاره میکنیم.
۱- حکاکی بر سنگ
فرض کنید با قلم خطی روی تخته سنگی حک کنیم. این خط برای همیشه رویش میماند. خشم در بعضی افراد شبیه همین خط است. موقعیتها، اتفاقات و رخدادهای زندگیشان و از همه مهمتر نگرششان به این شرایط آنها را خشمگین میکند و این خشم را در آنها تازه نگه میدارد. آنها قادر به از یاد بردن آن چه بر سرشان آمده است و نیز قادر به بخشیدن کسانی که زندگیشان را به آن سمت کشیدهاند نیستند و در نتیجه این افکار منفی و خشم حاصل از آن قلبشان را فرا میگیرد. مانند یک مجسمه این خشم طرحی همیشگی بر روی ذهنشان برجا میگذارد.
این افراد خیلی دیر درمان میشوند. مانند سنگی که آسیبی غیر قابل برگشت دیده است. نمیتوان به عقب بازگشت و آن را مثل روز اول بازسازی کرد. این بدترین نوع خشم و غضب درونی است. کسانی که میگذارند این افکار منفی در قلبشان رشد کند و به آن بال و پر میدهند مانند مجسمه سازانی هستند که روی سنگ کار میکنند. آنها افرادی منفی نگر، بدبین، افسرده و درهم هستند. در برابر هرگونه شرایط نامطلوب و احساسات منفی تنها واکنششان خشم و خشونت است. در هر رخدادی بیزاری و نفرت در وجودشان ریشه میکند رگه های خشونت عمیقتر و ضخیمتر میشود و بیشتر و بیشتر ریشه میکند.
۲- مجسمه سازی با شن
این نوع از خشم در جهان رایجتر است. تصور کنید خطی روی شنهای ساحل میکشید مهم نیست چقدر عمیق و ضخیم باشد ماندگار نیست. مهم نیست دیوار این قلعة شنی چقدر محکم است با موجی سبک شسته میشود و از میان میرود. همین طور است کسانی که عصبانی میشوند ولی این خشم را در خود نگه نمیدارند. هنگامی که عصبانی میشوند، از خود بیخود شده تصمیماتی میگیرند و افکاری به ذهنشان راه میدهند اما ناگهان موج بخشش و گذشت همة آنها را میشوید و در خود غرق میکند. رسیدن ایام خوش و روزهای طلایی، یک عذرخواهی ساده، ابراز پشیمانی و یا برق ندامت در چشمان فرد مقابل میتواند بلافاصله دیوارهای تدافعی را فرو ریزد و به خویشتن خویش شاد و سعادتمندشان بازگرداند. افراد هوشمند و دانا قلبشان را صاف و خالص نگه میدارند و نمیگذارند آلت دست مجسمه سازان شود! عصبانی میشوند اما در دل بذر کینه نمیپاشند! شعله های خشم و بیزاری و نفرت را زود فرو مینشانند و سرانجام هیچ صدمه ای به شنها نمیرسد خطوط شسته میشوند و در چشم بر هم زدنی در دریای بیکران گم میشوند.
۳- موج سوار
به موج سوارها دقت کنید، آنها نیز خطوطی بر آب نقش میکنند اما آنها در همان لحظه ای که کشیده میشوند پاک میشوند. خشم یک موج سوار گذراست، به آرامی برمی آید و به تندی فرو مینشیند. آنها قبل از آن که اظهار ناراحتی و اندوه کنند فرو کش میکنند و قلبشان را از کینه و خشم انباشته نمیکنند هیچ خطی حک نمیشود مگر آنکه زودگذر باشد. به آرامی سوار بر امواج میشوند و غصهها را در خود حل میکنند.
برای غلبه بر خشم فطرتت را بفهم! مجسمه سازی یا موج سوار؟ و نیز خشمات را بشناس! آتشفشان است یا کف و پف؟ و سپس آرام آرام قدرتمندتر از آن خواهی شد و سرانجام شکستش خواهی داد و در غیر این صورت مطمئن باش شکست خواهی خورد و بارها این شکست را به اشکال مختلف در زندگی تجربه خواهی نمود.
منبع: سایت دگرش
نظر شما